چه خواهد شد؟
دکتر حامد عمویی * «در یک رودخانه دوبار نتوان شنا کرد». جهان در حال شدن است و اصل صیرورت هراکلیتوس، تنها قانون ثابت جهان متغیر. بر این اساس، شرایط برجام برای ایران به ۲۰۱۵ بازنخواهدگشت. دست برداشتن آمریکا از اجرای مکانیسم ماشه، به عنوان نشانهای از بازگشت مورد انتظار به برجام، خلاف برداشت تهران، عقبنشینی آمریکا نیست بلکه یک پیشروی راهبردی است.
لازمه استواری سیاست خارجی بایدن بر چندجانبهگرایی، نزدیکی به اروپاست و دست برداشتن از اجرای یکجانبه مکانیسم ماشه، بخشی از سیاست نزدیکی دوباره دو سوی آتلانتیک است. اجرای این مکانیسم در آمریکای ترامپ، نه وجاهت قانونی از منظر حقوق بینالملل داشت و نه از پشتیبانی جامعه جهانی برخوردار بود. در سیاست راهبردی جدید، بایدن از فشار حداکثری یکجانبه دست برمیدارد، پس از آنکه مکانیسم ماشه واقعی را فعال کند. با توقف اجرای پروتکل الحاقی در پنجم اسفند توسط ایران، ۱+۵ در نشستی اضطراری، در بیانیه شدیداللحنی با تعیین ضربالاجل، به ایران هشدار خواهند داد که چنانچه پروتکل را به سرعت به اجرا درنیاورد، به منزله نقض کامل برجام و فعال شدن مکانیسم ماشه خواهد بود.
در همین بیانیه، آنها بر لزوم حل دیپلماتیک مساله تاکید کرده و خواستار حضور ایران در نشستی فوری خواهند شد. حتی روسیه و چین نیز در این بیانیه از ایران حمایت نخواهند کرد، منافع آنها در تداوم چندجانبهگرایی بایدن است و آن را فدای مصالح ایران نخواهند کرد. توقف اجرای پروتکل، سیاست اعلامی مورد نیاز ایران مبنی بر «تعهد در برابر تعهد» را متوقف ساخته و «التزام در برابر تعهد» را سیاست رسمی ۱+۵ برای فشار بر ایران در دوره ضربالاجل و پس از آن در دوره اجرای تحریمهای بینالمللی شورای امنیت که ناشی از اجرای واقعی مکانیسم ماشه خواهد بود، مینماید. تنها پس از این است که آمریکا در یک نمایش حسننیت، سیاست فشار حداکثری را متوقف میسازد چرا که عملا نیازی به آن ندارد. این نمایش، برای کشاندن ایران به پای میز مذاکره خواهد بود که مورد استقبال جامعه جهانی نیز قرار خواهد گرفت و تداوم سیاست چندجانبهگرایی آمریکا را به نمایش میگذارد.
با توجه به این روند که در ماههای آینده پیش خواهد آمد، ضروری است تهران به خوشبینی بازگشت بایدن به برجام ۲۰۱۵ پایان بخشد و رویکردی واقعگرایانه به حال داشته باشد. واقعیت آنکه سیاست «تعهد در برابر تعهد» از سوی آمریکا اجرا نخواهد شد و از ششم اسفند سیاست «التزام در برابر تعهد»، سیاست ۱+۵ خواهد بود. از این تاریخ ایران باید با دقت هر تحرکی را زیر نظر داشته باشد چرا که امکان حملاتی همچون استاکسنت و یا ترور دانشمندان و افراد تاثیرگذار در زمینه فعالیتهای هستهای به شدت افزایش مییابد
از ششم اسفند، سه راه پیش روی تهران است؛ در راه اول، میتواند به شدت فعالیتهای هستهای خود را کاهش دهد تا بر سر میز مذاکره در چارچوب مکانیسم حل اختلافات برجام بر بازگشت به شرایط برجام ۲۰۱۵ تاکید کند، امری که پافشاری بر همان سیاست «تعهد در برابر تعهد» را میرساند و وقوع آن، از سوی آمریکا بعید است. دوم، میزان فعالیتهای هستهای خود را در حد کنونی و با شیبی بسیار ملایم و واکنشی، افزایش دهد که در این صورت در چارچوب حل اختلافات برجامی به سیاست «التزام در برابر تعهد» تن خواهد داد و مجبور به پذیرش سطح بالاتری از نظارت داوطلبانه خواهد بود، امری که وقوع آن از سوی ایران بعید است.
سوم، در فاصله ششم اسفند تا ضربالاجل و پس از پایان ضربالاجل تا فعال شدن مکانیسم ماشه واقعی و پس از آن به شدت توان و ظرفیت هستهای خود را بالا برد، در این صورت تهران سیاست «التزام در برابر التزام» را در یک مذاکرات جدید دنبال خواهد کرد که در نهایت به کوتاه آمدن یک طرف، آمریکا یا ایران، و یا یک برخورد منجر خواهد شد. سناریوی سوم و احتمال اول آن، در شرایط فعلی محتملترین وضعیت پیشرو است.
* استادیار علوم سیاسی و روابط بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :