پایان ضربالاجل تهران و سناریوهای محتمل
دکتر صلاحالدین هرسنی * تا روزها و لحظههای منتهی به ضربالاجل اعلامی تهران، رویدادهایی حول برجام رخ داده است که میتوان آنها را زیر عنوان امیدهای تازه برای احیا و حفظ برجام تعریف کرد.
اولین رویداد مرتبط به سفر رافائل گروسی مدیر کل آژانس هستهای است که به نظر میرسد هم پیام اروپا را به تهران منتقل کرده و هم آنکه تهران را به مقصد وین دست خالی ترک نکرده است. تا قبل از سفر گروسی به تهران، تهران قویا تهدید کرده بود که با اجرای مصوبه مجلس شورای اسلامی از روز پنجم اسفند از پروتکل الحاقی خارج میشود. بدین ترتیب آژانس دیگر حق بازرسیهای سرزده از فعالیتهای هستهای ایران را نخواهد داشت. حالا و بعد از سفر به تهران، گروسی با تهران به توافق رسیده که بر اساس آن میزان دسترسی بازرسان آژانس به تاسیسات هستهای ایران کاهش یابد ولی طی سه ماه آینده راستیآزمایی لازم و بازرسیهای نظارتی ادامه خواهد داشت. بنابراین بر اساس این توافق جدید، به صورت موقت و به مدت سه ماه راستیآزماییهای فنی در مواردی مشخص و نظارتهای لازم از سوی آژانس انرژی هستهای بر فعالیتهای ایران انجام خواهد شد. در واقع این توافق جدید تهران با آژانس را باید در راستای احیای برجام تفسیر کرد و چه بسا اگر چنین توافقی صورت نمیگرفت، نیک پیداست که برجام چه سرنوشتی پیدا میکرد و چه در مسیر نامعلومی قرار میگرفت.
اما دومین رویداد مربوط به اقداماتی است که دولت بایدن و دستگاه سیاست خارجی جدید واشنگتن به صورت نمادین آنها را در دستور کار قرار داده است. در این ارتباط دولت جدید بایدن طی فرمانی به محدودیتهای تردد علیه دیپلماتهای تهران در نیویورک پایان داد. از طرف دیگر واشنگتن اعلام کرد حاضر و مایل است که از ظرفیتهای اروپا به عنوان نقش میانجی برای مذاکره با ایران استفاده کند. در اقدامی دیگر، کلید زدن مکانیسم ماشه را پس گرفته و از دستور کار خارج کرد. حال اگرچه واشنگتن چنین اقداماتی را به منظور ایجاد فضای سیاسی و روانی در مواجهه با توافق هستهای ایران تدارک دیده است، اما در نوع خود عملی پیشگامانه محسوب میشود و پالس و سیگنالهای سازندهای را در احیای برجام و حفظ آن مخابره میکند.
در سطحی دیگر گفته شده جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا با دولت ایران تماس گرفته و ضمن گفتوگو پیرامون گروگانهای آمریکایی در منطقه تاکید کرده است که دیپلماسی بهترین راه برای احیای برجام و در نتیجه منع ایران از دستیابی به بمب اتمی است. حال اگرچه دولت ایران چنین تماس مستقیمی را تکذیب کرده است اما از آنجا که چنین گفتوگویی از طریق سفارت سوییس در تهران صورت گرفته است، از منظر نشانهشناسی به معنای باز بودن در مذاکره و گفتوگو حول محور برجام است.
با همه نشانههای سازنده و مثبتی که از سوی مقامات واشنگتن بابت احیا و حفظ برجام بروز یافته است اما مقامات تهران چنین اقداماتی را به معنای دادن امتیاز محدود به ایران میدانند و فقط در شرایطی آن را به معنای سازندهگرایی در احیا و حفظ برجام میدانند که اولا از حالت نمادین و از روی کاغذ خارج و آن را به یک راهکار عملی و موثر برای تهران تبدیل کنند. به عبارت دیگر بروز چنین نشانهها و رفتارهایی در نگاه و باور مقامات تهران نهتنها به معنای برداشتن گام اول به برجام نیست بلکه همچنان در مسیر دولت گذشته و صرفا فقط یکسری از اقدامات نمادین است، به ویژه آنکه مقامات تهران در مورد پس گرفتن سیستم «اسنپبک» یا همان مکانیسم ماشه بر این باورند که ادعای آمریکا برای اعمال مکانیسم ماشه هیچگاه در مجامع بینالمللی پذیرفته نشد و در عمل و نظر بطلان آن اعلام شده بود. از این رو، اقدام آمریکا در پس گرفتن مکانیسم ماشه پیش از آنکه منفعتی برای ایران داشته باشد، تلاشی برای بازیابی آبروی رفته آمریکا در سازمان ملل متحد برای مقامات تهران تفسیر میشود. در مورد لغو محدودیتهای تردد علیه دیپلماتهای تهران در نیویورک که مقامات دولت بایدن آن را حرکتی در مسیر دیپلماسی نامیدهاند، مقامات تهران بر این باورند که هنوز محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به عنوان عالیترین مقام دیپلماسی ایران، تحت تحریم است و دولت بایدن حتی به این تحریم هم دست نزده است. به این ترتیب مقامات تصمیمگیر و تصمیمساز تهران به چیزی جز لغو تحریمها و در نتیجه بازگشت سازنده به برجام از سوی واشنگتن رضایت نمیدهند. با مجموعه شرایطی که تا پایان ضربالاجل تهران رقم خورده است، به نظر نمیرسد با همه اقدامات پیشگامانه واشنگتن ما شاهد سازندهگرایی پیرامون برجام باشیم، ضمن آنکه در چنین شرایط حساس و سرنوشتسازی، مقامات تهران غرامت ناشی از خروج واشنگتن از برجام را از مقامات واشنگتن مطالبه کرده و خواستار شدهاند. تحت این شرایط و با توجه به حل نشدن برداشتن گام اول چند سناریوی برجامی در آینده محتمل است. اولین سناریو این است که تهران بخواهد با تفسیر موسع از اقدامات پیشگامانه و تحت توصیههای آژانس تعهدات برجامی را در دستور کار قرار دهد چراکه نیاز تهران به برجام بیشتر از سایر شرکای برجام است و در واقع ترس و هراس برای از دست دادن منافع در برجام سبب میشود که مقامات تهران بخواهند تن به این رفتارها دهند. دومین سناریو آن است که دولت بایدن دستور کار جدید خود را از حالت نمادین و از روی کاغذ خارج و آن را به یک راهکار عملی و موثر برای تهران تبدیل کنند. سومین سناریو آن است که هم تهران و هم واشنگتن همزمان به تعهدات برجامی خود و لحاظ کردن راهبرد «تعهد در برابر تعهد» به احیای برجام امیدوار باشند به این معنی که واشنگتن لغو تحریمها را در دستور کار قرار دهد و تهران نیز تحت نظارت آژانس هستهای از مسیر کاهش تعهدات برجامی خارج شود. تحت این سناریو ایران موظف و متعهد به پذیرش پروتکل الحاقی (پادمان) و رژیمهای آن خواهد شد. اما سناریوی چهارم که سناریوی پرریسک و خطری است و بدترین حالت ممکن آن، این است که هیچ یک حاضر به تعهدات خود و حتی بازگشت عملی یعنی برداشتن واقعی گام اول به برجام نباشند. در این شرایط احتمال جنگ کمشدت و حتی پرشدت منتفی نیست و چهبسا این سناریو آخرین میخ بر تابوت برجام باشد. در میان این سناریوها، به نظر میرسد سناریوی سوم محتملترین سناریوهاست به شرط آنکه واشنگتن تحت تعهدات تهران تحریمها را لغو کند و در فرآیند رفع تحریمها شرایط جدیدی را مطرح نسازد.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :