عقبنشینی اروپا و امیدهای تازه همکاریگرایی در حفظ برجام
دکتر صلاحالدین هرسنی * سه کشور اروپایی از اعلام و صدور قطعنامه توبیخی علیه جمهوری اسلامی از رهگذر شورای حکام آژانس انرژی اتمی عقبنشینی کردهاند. گفته شده این عقبنشینی کشورهای اروپایی با حمایت واشنگتن صورت گرفته است.
از منظر علتشناسی، اجماعسازی علیه تهران برای صدور قطعنامه از سوی تروئیکای اروپایی برجام بدان جهت بود که تهران اقدامات جبرانی یا همان شتاب دادن به فعالیتهای هستهای و به عبارتی کاهش تعهدات برجامی را در واکنش به نقض عهد طرفهای غربی در دستور کار قرار داده بود. از طرف دیگر تهران قویا اعلام کرده بود در صورتی به تعهدات برجامی خود بازمیگردد که واشنگتن بخواهد با برداشتن گام اول به برجام بازگردد سپس اروپا هم با اتخاذ راهبرد مستقلانه و بدون لحاظ کردن قید و بندها و شروط واشنگتن، از فاز بیعملی یا بدعملی خارج شود و مناسبات خود با ایران را در راستای حفظ و احیای برجام تنظیم کند.
حالا در شرایطی که اروپا از رهگذر شورای حکام از صدور قطعنامه علیه جمهوری اسلامی عقبنشینی کرده، به نظر میرسد این عقبنشینی مفهومی جز چندجانبهگرایی حول حفظ و احیای برجام ندارد. البته در بروز و ظهور نشانههای چندجانبهگرایی حول محور برجام و حفظ آن قبل از هر چیز حاصل ابتکار عمل رافائل گروسی مدیر کل آژانس انرژی اتمی است. در حقیقت این عقبنشینی به معنای آن است که مذاکره گروسی با مقامات تهران در سفر به تهران نتیجه داده است. به عبارت دیگر تروئیکای اروپایی برجام با حمایت کامل ایالات متحده آمریکا به این تصمیم رسیدند که بهترین روش برای حمایت از ابتکار عمل گروسی فقط در پیش نبردن پیشنویس قطعنامه در نشست شورای حکام است. البته نمیتوان نتیجهبخش بودن ابتکار عمل گروسی در جلوگیری از گسترش بحران و وخامت اوضاع را به صرف استنکاف و چانهزنی آژانس در تقاعد مقامات تهران منحصر و محدود کرد. ابتکار عمل گروسی لایه ظاهری آن است و قطعا پشت ابتکار عمل گروسی، چراغ سبزها و موافقت و حمایت واشنگتن نیز دخیل بوده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که گروسی در ماموریت به تهران پیام واشنگتن و آمادگی برای احیای برجام را به خوبی به مقامات تهران مخابره کرده و مقامات تهران نیز پیام همکاریگرایی واشنگتن را بر اساس مقتضیات شرایط به خوبی دریافت کردهاند و به همین جهت بود که ما در کنار عقبنشینی اروپا، شاهد عقبنشینی تهران در برخی مواضع اعلامی بودهایم. سخنان اخیر روحانی مبنی بر آنکه نهادی چون آژانس بینالمللی انرژی اتمی جای سیاسیکاری نیست، مهمترین دلیل این ادعاست.
عقبنشینی اروپا و ظهور و بروز نشانههای همکاریگرایی در حفظ و احیای برجام علت مهمتری نیز دارد که آن، با جایگاه تهران در دستورالعمل اولیه راهبرد امنیت ملی دولت بایدن مرتبط است. در دستورالعمل اولیه راهبرد امنیت ملی بایدن که اخیرا منتشر شده، قویا بر این نکته تاکید شده که بازیگران منطقهای چون تهران و پیونگیانگ که پیوسته آمریکا و منافع متحدان آنها را تهدید میکنند، این توانایی را دارند که ثبات منطقهای را به چالش گیرند. در همین ارتباط وندی شرمن که در دوران مذاکرات مربوط به انعقاد برجام به عنوان یکی از دیپلماتهای در خط اول مذاکره با ایران بود، اظهار کرده است که ما از خطر ایران علیه منافع آمریکا و متحدانمان آگاه هستیم. یادآوری میکنم که سال ۲۰۲۱، سال ۲۰۱۵ نیست و شرایط روی زمین تغییر کرده است. ژئوپلیتیک منطقه عوض شده و مسیر رو به جلو نیز باید به همین ترتیب تغییر کند.
چنین نگرش در راهبرد امنیتی دولت بایدن به معنای آن است که تهران توانایی تغییر بازی را دارد. بنابراین صدور قطعنامه و فشار حداکثری و حتی نظامیگری، روش مناسبی در مقابله با تهران نیست و لاجرم باید از رهگذر دیپلماسی و اعطای مشوقهای اقتصادی اصولی را با همکاری متحدان و شرکا دنبال کرد تا به برنامه هستهای ایران و سایر فعالیتهای بیثباتکننده و نفوذهای بدخیم آن پایان داد.
حالا در شرایطی که واسطهگری و نقش میانجی گروسی پاسخ داده است، لازم است که چه تهران و چه واشنگتن تعهدات برجامی را همزمان در دستور کار قرار دهند. افزون بر این، حفظ همکاریهای چندجانبه حول محور برجام مشروط به آن است که همکاری تهران با آژانس و اتکا به نقش واسطهای گروسی موجب همکاریهای بیشتر تهران با واشنگتن در مناسبات برجام شود. دوم آنکه اقدامات واشنگتن از وضعیت نمادین و سمبلیک آن خارج شود و گامهای عملی منتج به نتیجه مورد نظر تهران شود. سوم آنکه برخی از مطالبات فرابرجامی و یا همان برجام (غیرمتوازن) نظیر برنامههای موشکی و رفتارهای منطقهای دستمایه تعلل در حفظ همکاریهای چندجانبه برجامی نشود. چهارم آنکه اروپا نیز از لاک بیعملی خارج شود و اینکه ایده راهاندازی سامانه مالی اینستکس را از روی کاغذ خارج و به یک راهکار عملی و موثر برای تهران تبدیل کند و سرانجام اینکه حفظ همکاری چندجانبه مشمول مدل «سوسیس برشته» نشود. مدل «سوسیس برشته» که اصول آن در کتاب «امنیت و راهبرد در جهان معاصر» توسط «کریگ اسنایدر» تئوریزه شده است بر این نکته تاکید میکند که موضوعات با کشورها باید در یک فرآیند طولانی حل شود، بنابراین برای حل مسائل عجلهای در کار نیست. هدف از تعلل در حل مساله طبق مدل «سوسیس برشته» این است که قدرت طرف مقابل کاهش یابد و یا از تعقیب خواستههای خود منصرف شود. در واقع در این فرآیند طولانی حل مساله آنقدر بازی رفت و آمد و دیالوگ صورت میگیرد تا مرحله به مرحله کشورها از خطوط قرمز خود عقبنشینی کنند. این موضوع میتواند موجب ابهام امنیتی در رابطه با ایران در برجام شود و حتی میتواند شرایط را به سالهای قبل از توافق هستهای یعنی نظم پیشاوین بازگرداند.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :