دولت روحانی بنگاه داد و ستد و معامله انتصابات بود

هدایت آقایی * دولت آقای روحانی یکی از دولت‌های خاص در طول بیش از ۴۰ سال انقلاب است. تحلیل و بررسی عملکرد این دولت نیاز به زمان زیادی دارد که به طور دقیق و آماری بررسی شود اما به عنوان کسی که از نزدیک با عملکرد این دولت و دولت‌های گذشته آشنایی داشته و دارم، معتقدم باید از دو بعد عمومی و خصوصی عملکرد این دولت مورد ارزیابی قرار گیرد.

از جنبه عمومی اینکه در چه شرایطی دولت‌ها شکل گرفته و نوبت به دولت آقای روحانی رسیده است باید ارزیابی شود. دولت آقای میرحسین موسوی دوران جنگ بود و محدودیت‌های جنگی وجود داشت اما عوامل مختلف اجبارا به دنبال تقویت دولت بودند تا بتواند شرایط جنگ را مدیریت کند هر چند با وجود مشکلات، عزمی برای حمایت از دولت وجود داشت.

دولت مرحوم‌ هاشمی‌رفسنجانی هم در شرایط پس از جنگ و خرابی‌های جنگ بود و مشکلات کم نداشت اما به دلیل سوابق و نقشی که در شکل‌گیری انقلاب داشت و منزلتی که نزد مردم و دولتمردان و حاکمیت داشت و البته خودش بخش بزرگی از حاکمیت به شمار می‌رفت، توانست دولت خود را مدیریت کند، کارنامه نسبتا موفقی داشته باشد و خرابی‌های جنگ را تا حدی ترمیم کند. همچنین پایه اقتصاد دولت‌های بعدی را تا حدی محکم‌تر کند و خشت‌های آن را خوب بچیند.

دولت آقای خاتمی در آرامش شکل گرفت و این ثبات به عملکرد مثبت دولت او منجر شد. فسادهای مالی در دولت خاتمی بسیار کم بود و شاخص‌های اقتصادی از جمله تورم و نرخ ارز و بیکاری در دولت اصلاحات کنترل شده بود که این موفقیت مرهون آرامش فضای عمومی بود. دولت آقای احمدی‌نژاد اما یک دولت رانتی بود. رانت حکومت را به همراه داشت اما تصمیمات و عملکرد نپخته و خام او هزینه‌های زیادی بر کشور تحمیل کرد.

اما  دولت هشت ساله آقای روحانی به جز دو سالی که بحث برجام مطرح شد، مابقی آن در تحریم‌های سنگین گذشت؛ تحریم‌هایی که در بخشی از آنها سازمان ملل هم نقش داشت و جهانی بود و بعد از برجام که تنفس کوتاهی داشت، گرفتار تحریم‌های آمریکایی شد؛ تحریم‌هایی که از نظر فشار بر دولت بسیار موثر بود.

البته در کنار تحریم‌ها مشکلاتی که تندروهای داخلی و اقتدارگرایان برای این دولت ایجاد کردند، فضای عمومی را سخت و تنگ کرد. برجام با موافقت حاکمیت روبه‌رو بود اما اقتدارگرایان پس از مدتی به جان برجام افتادند. در حال حاضر هم با وجود انتخابات آمریکا که بسیاری از کشورها خودشان را با شرایط آمریکا وفق می‌دهند تا از آن امتیاز بگیرند، در ایران برخی تندروها مانع از این می‌شوند که دولت بهره‌ای از این شرایط به دست آورد.

موارد گفته شده مربوط به فضای عمومی دولت بود اما در فضای اختصاصی به مدیریت دولت برمی‌گردد، هر چند  فضای عمومی دست دولت را تا حد زیادی بست، در همین مقدار هم باید گفت که دولت مدیریت قوی نداشت و در مدیریت اجرایی ضعف عملکرد داشت یعنی دولت آقای روحانی عملا به بنگاه داد و ستد و معامله در برخی حوزه‌های اجرایی و انتصاب وزرا و سازمان‌های بزرگ تبدیل شد. حتی خود رییس‌جمهوری با وجودی که سال‌ها در بدنه حاکمیت حضور داشت اما به این دلیل که کوچک‌ترین کار اجرایی حتی در حد یک استاندار انجام نداده بود، این ضعف به شدت خودش را نشان داد.

با وجودی که آقای روحانی سال‌ها در شورای عالی امنیت ملی، مجلس و خبرگان رهبری مسوولیت و نمایندگی داشته است اما نمایندگی در این شوراها و مجامع به هیچ عنوان نمی‌تواند خلأ تجربه اجرایی را پر کند. آقای روحانی تجربه اجرایی نداشت اما در شرایطی که شورای نگهبان اکثر کاندیداهای انتخاباتی اصلاح‌طلبان را ردصلاحیت کرد و حتی در سال ۹۲ صلاحیت مرحوم‌ هاشمی‌رفسنجانی را هم تایید نکرد، چاره‌ای جز حمایت از آقای روحانی نبود. بنابراین آقای روحانی اولا به دلیل ضعف تجربه اجرایی و دوم به دلیل مشورت غلط اطرافیانش، ضعیف مدیریت دولت او در زوایای سازمان‌ها و مدیریت‌های اجرایی خودش را نشان داد.

بنابراین می‌توان این‌طور جمع‌بندی کرد که دولت آقای روحانی در حوزه اقتصادی کارنامه موفقی نداشت، اما در حوزه عمومی با همه فشارهای بین‌المللی و مقاومت‌های داخلی اقتدارگرایان توانست مقاومت کند و تحرکاتی داشته باشد و نمره قبولی بگیرد. هر چند در صورت فراهم بودن همه شرایط، این دولت کمتر از ۵۰ درصد از خودش توانایی نشان داد و ضعیف عمل کرد.

* فعال سیاسی اصلاح‌طلب و نماینده دوره سوم مجلس

 

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 177872
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا