عدم اعتراض مردم از نجابت آنهاست
به گزارش جهان صنعت نیوز: وجود فشارهای اقتصادی در سال جاری هم مصادف شد با افزایش آسیبهای اجتماعی که در پی قرنطینه افراد زیادی را دچار اختلالات روانی و افسردگی کرد. حال هر چه به آخر سال میرسیم، نگرانیها بابت ادامهدار بودن پاندمی کرونا بیشتر میشود چرا که با وجود بیشترین تلفات در میزان مرگ و میر کرونا این روزها روند واکسیناسیون بسیار کند پیش میرود. به همین دلیل مردم آینده روشنی نمیبینند.
همین امر منجر به افزایش میزان مرگهای خودخواسته در جامعه شده است.
حال جامعه ایرانی خوب نیست
در همین راستا دکتر سعید معیدفر جامعهشناس در خصوص تبعات پاندمی کرونا در جامعه به «جهان صنعت» گفت: ما در شرایطی با پاندمی بیماری کرونا مواجه شدیم که به هیچ وجه آمادگی لازم برای وقوع بحران جدیدی را نداشتیم زیرا پیش از آن درگیر بحرانهای متعددی از جمله شرایط وخیم اقتصادی، سیاسی، بینالمللی و اجتماعی بودیم. در چنین شرایطی طبیعتا رابطه دولت و ملت به حداقل اعتماد متقابل کشیده شده است چرا که از اوایل اسفندماه سالی ۹۸ تناقضهای فاحشی در بین سخنان مسوولان درباره بیماری کرونا مشاهده شد. برخی از مسوولان این بیماری را به شوخی گرفتند و ورود آن به کشور را انکار کردند. همین موارد منجر شد تا روند رسیدگی به مبتلایان به کندی پیش رود و شیوع سراسری پاندمی و میزان مرگ و میر افزایش یابد. برخی مسوولان در حالی درگیر حواشی مختلفیاند که وقت نمیکنند در خصوص مسائل و بحرانهای پیش آمده به درستی تصمیم بگیرند. حتی آنها در مواجهه با مشکلات، پیامهای اشتباهی را به جامعه القا میکنند. درست زمانی که باید اطلاعات درستی را به مردم بدهند تا اعتماد آنها را جلب کنند، پیامهای خلاف واقع و نادرست در جامعه انتشار میدهند. یکی دو ماه اول شیوع کرونا ایران بعد از ووهان، رتبه دوم جهانی مصیبتهای ناشی از کرونا را کسب کرد و عملا کشور به عنوان یکی از کانونهای انتشار این بیماری در دنیا معرفی شد. دلیل آن هم این بود که با وجود اینکه تمام دنیا مرزهایش را روی چین بست، ایران بیش از گذشته ترددها را گسترش داد. در همین دوره افراد زیادی بر اثر کرونا جان باختند و در پی آن اقتصاد ایران به شدت آسیب دید.
در حال حاضر هم با گذشت یک سال از گسترش کرونا در ایران هنوز مسوولان توانایی تصمیمگیری واحدی برای کنترل بیماری ندارند چرا که روند واکسیناسیون برخلاف دیگر کشورهای درگیر به کندی پیش میرود اگرچه سرعت حواشی آن بیش از تزریقش بود. چنانچه این روند ادامه یابد من به عنوان یک جامعهشناس آینده مبهمی برای جامعه ایران مشاهده میکنم چرا که در پاندمی کرونا و سایر امور مردم بیشتر از همیشه به حال خود رها شدهاند. مردم تمام دنیا به دلیل شرایط حاد کرونا در قرنطینه به سر میبردند اما ایرانیان به دلیل عدم حمایت اقتصادی از سوی دولت برای لقمهای نان مجبور به تردد در خیابانها شدند. همین امر موجب شد آنها دچار سرخوردگی شوند. از طرفی مردم دیگر از دولت قطع امید کردهاند و آنها دست در دست هم به کمک یکدیگر شتافتند. چهبسا اگر مردم اینگونه در این فشارهای اقتصادی رفتار نمیکردند امروزه وضعیت ما وخیمتر بود. بنابراین مردم دچار احساس بیپناهی و بیدولتی هستند، بهطور کلی آنها هیچ افق روشنی برای آینده نمیبینند.
افزایش آسیبهای اجتماعی
این جامعهشناس درباره چرایی افزایش مرگهای خودخواسته و آسیبهای اجتماعی در سالی که گذشت، بیان کرد: متاسفانه اولین عملکرد دولت در بحران، تعطیلی مدارس و دانشگاهها بود زیرا کمترین تبعات مالی را برای دولت داشت. در صورتی که دیگر کشورهای درگیر تمام تلاش خود را کردند تا مراکز آموزشی نسبتا باز بماند. چه بسا شبکه شاد هم معضل جدی برای خانوادههای فقیر و روستایی فاقد اینترنت شد. همین امر منجر شد مردم در سالی که گذشت به قدری درگیر گرانی و مشکلات خود شوند که دیگر نایی برای اعتراض نداشته باشند. اما در مقابل برخی نیز به دلایل متعدد مرگهای خودخواسته را انتخاب کردند. دیگر افراد جامعه هم به خاطر سرخوردگی از جانب دولت و بحران کرونا دچار اختلالات روانی شدند که متاسفانه عدهای از این افراد به زندگی خود پایان دادند.
اعتمادها از بین رفته
معیدفر درباره اعتماد بین دولت و ملت اظهار کرد: چند ماه قبل از وقوع کرونا شاهد اتفاقاتی از قبیل اعتراضات آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای اوکراینی بودیم. به نظرم این گرفتاریها به طور خاص بعد از انتخابات ۹۶ در کشور به طور جدی اتفاق افتاد، بعد از زمانی که مردم برای آخرین بار با تمام توان برای نجات از این وضعیت خراب و اصلاح آن به افرادی که تا حدی اعتباری در بین مردم داشتند اعتماد کردند. به دولتی رای دادند که با وجود اینکه هویت مشخص نداشت اما به دلیل حمایت برخی از نخبههای نشاندار مردم پشت دولت درآمدند و در عوض پشت پای جدی از وعدههایی که رییسجمهور منتخب داده بود، خوردند. همین امر مردم را دچار احساس فریبخوردگی و بیتوجهی جدی به رایشان کرد. بعد از گذشت مدتی از انتخابات بلافاصله فضای یأس و ناامیدی شدیدی در جامعه به وجود آمد. در پی آن حوادث دیماه ۹۶ رخ داد. دولت تدبیر و امید کشور را در عرصه داخلی و بینالمللی دچار گسستهای عمیقی کرد. در پی آن کشور وارد یک چرخه ناکارآمدی، فساد و بیاعتمادی شدید میان مردم و حاکمیت شد. تمام این موارد حوادث بعدی یعنی آبان ۹۸ را رقم زد. اکنون هم کشور از نظر بینالمللی در انزوا و تنگنا قرار گرفته است. متاسفانه در این مورد مردم هزینههای هنگفتی پرداخت کردند اما هنوز چیزی به دست نیاوردند. به همین خاطر تمام این موارد باعث تراکمی از بحرانها در ایران شده است. به عقیده من باید از این تراکمها ترسید، چه بسا روزی طاقت مردم طاق میشود. آن زمان دیگرخیلی اقدامات هم فایدهای نخواهد داشت. در این مدت رفتار دولت با ملت دوگانه بوده است. گویی دولت به مردم پشت کرده است. دولت حتی تحمل سازمانهای مدنی مردم نهاد را هم ندارد.
معیدفر گفت: چه بسا رفتارهای متناقض دولت با ملت موجب حوادث عظیم با بحرانهای غیرقابل پیشبینی خواهد بود. امروزه مردم نگران آینده جامعه و زندگی خود هستند زیرا جامعه در آستانه بحرانهای عظیم است. شرایط فعلی جامعه دارای پیچیدگیهای فراوان و آینده مبهم و نامعلوم است. وقتی در جامعهای مشکلات افزایش پیدا میکند و مدیران جامعه درگیر بحران ناکارآمدی و سوءمدیریت میشوند، در اصل آنها امکان حل مشکلات را ندارند.
مردم نجابت دارند!
این جامعهشناس با تاکید بر نجابت مردم بر عدم اعتراضات بیان کرد: ای کاش حاکمیت در موقعیت مقتضی به کمک مردم میآمد تا جامعه را از موقعیت بحرانزده خارج کند.
اما امروزه شاهد بیتوجهی حاکمیت به آَسیبهای اجتماعی هستیم. به طور کلی روش و رویکرد رجال سیاسی ما اشتباه است و برای بهبود وضعیت، رویکرد دولتمردان در قبال مردم باید به کلی تغییر کند. امروزه دیگر رویکرد برخورد و نادیده گرفتن مردم جواب نمیدهد. چه بسا ما در حال حاضر در بنبست رویکرد بینالمللی و داخلی قرار گرفتیم. مردم ما واقعا نجیب هستند. اگر این اتفاقها در کشورهای دیگر رخ میداد منجر به اعتراضهای گسترده میشد. اگرچه اکثر کنشگران دیگر صدایی برای اعتراض ندارند و در چنین وضعیتی باید نگران بود. در حال حاضر افقهای روشنی برای خروج از این وضعیت نداریم. تقریبا اکثر جامعهشناسان و متخصصان معتقدند داشتن آلترناتیو مورد اجماع و مناسب یکی از نخستین و مهمترین گامها برای تغییر در سیستمهای منقضی است. متاسفانه کنشگران ما در این زمینه عکسالعمل یکپارچهای از خودشان بروز نمیدهند و به همین مناسبت آلترناتیو جدی و مهمی برای این دگرگونی در جامعه وجود ندارد. همین امر به یکی از مشکلات مهم امروز ایران تبدیل شده است.
در صورتی که بحرانها روی هم انباشته شود و حاکمیت صدای معترضان را نشنود ادامه چنین پدیدهای میتواند طاقت مردم را طاق کند. اگر به زودی تغییر و تحولی در ایران صورت نگیرد به زودی وضعیت روحی و روانی جامعه خطرناکتر میشود.
به عقیده من مردم ایران به راستی نجابت به خرج میدهند و سکوت آنها به خاطر ترس نیست. اگر اعتراضی رخ نمیدهد به دلیل این است که جامعه نگران پیامدها و مسائلی است که پس از اعتراضات رخ میدهد.
معمولا قوای امنیتی انتظامی تا حدی میتوانند با مردم درگیر شوند و پس از خستگی و درماندگی در برابر اوضاع نابسامان بعد از مدتی از مردم حمایت میکنند. موضوع مهمتر از آن همان نگاه به آینده است که مردم ایران نگران آن هستند زیرا چندین بار اعتراضات گسترده رخ داده اما به نتیجه دلخواه نرسیده است. در پی شکاف عمیقی که بین حاکمیت و مردم رخ داده، برخی سیاسیون بر این عقیدهاند که همین وضعیت باید مدیریت و اصلاح شود. حقیقتا هنوز یک نوع تصویر روشن و جامع برای آینده کشور وجود ندارد.
نخبگان نقش کلیدی را در این امر ایفا میکنند. تصورم این است که شرایط امروز کشور در آستانه دگرگونیهای جدی قرار دارد.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :