xtrim

آیا نسل سوم انقلاب طبیعتی معترض دارند

صلاح‌الدین هرسنی * اخیرا نشریه صبح صادق وابسته به نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه پاسداران شرایط نسل سوم انقلاب را آسیب‌شناسی کرده است و قویا در مورد شرایط جاری بر وضعیت نسل سوم انقلاب یعنی متولدین دهه‌های ۷۰ و ۸۰ شمسی این‌گونه هشدار می‌دهد که حکمرانی بر این نسل به راحتی نسل‌های قبل نخواهد بود چرا که این نسل برخلاف نسل‌های قبل از خود عمدتا طبعی معترض نسبت به وضع موجود دارد به گونه‌ای که می‌توان آنها را نسل پلورال و خواهان تکثر دانست. افزون بر این، این نشریه تاکید کرده است که بخش قابل توجهی از جوانان و نوجوانان کشورمان در فضای مجازی ساخته و پرداخته آمریکا و دیگر کشورهای غربی که ماهیتا مخالف انقلاب اسلامی هستند حضور دارند بنابراین عملا بخش قابل توجهی از فضای تربیتی نسل جدید ایرانی در دست دشمن است و تداوم شرایط جاری در نسل سوم می‌تواند تهدید جدی علیه آینده نظام فرهنگی و حتی سیاسی باشد. باید از هم‌اکنون چاره و تدبیری برای رفع و مقابله با تهدید پیش‌رو اندیشید.

تردیدی نیست که آنچه نشریه صبح صادق درباره آسیب‌شناسی نسل سوم به عمل آورده است، معطوف به واقعیت و حقیقت است و باید به آسیب‌شناسان اجتماعی این نشریه دست‌مریزاد گفت و به آنها قویا اعلام کرد که جانا سخن از زبان ما می‌گویی.

حال اگرچه تحلیل آسیب‌شناسانه و آکادمیک نشریه صبح صادق از شرایط نسل سوم دارای اعتبار و روایی بالایی است اما این نشریه از واکاوی علل و اسباب شرایط نسل سوم غافل مانده است و هیچ‌گاه نگفته وضعیت جاری پیرامون نسل سوم، معلول چه شرایطی است؟ در واقع، غافل ماندن نشریه صبح صادق درباره غفلت درباره علل و اسباب وضعیت کنونی جاری بر نسل سوم، ما را به طرح پرسش دیگر و پاسخ به آن رهنمون می‌کند و آن، این است که چرا شناساندن شرایط جاری نسل سوم در وقت حاضر آسیب‌شناسی و مورد توجه قرار گرفته و حتی رسانه‌ای شده است؟ آیا تعقیب هدف دیگری از آسیب‌شناسی و رسانه‌ای شدن دیرهنگام این وضعیت در کار است؟ و اینکه سرانجام تحلیل دیرهنگام این آسیب‌شناسی چه علتی دارد؟

opal

حال در پاسخ به پرسش‌های مطرح شده اگر بخواهیم روش تحلیل گفتمان آن هم در برداشت‌ها فوکویی و پسافوکویی را راهنما و الگوی عمل تحلیل خود قرار دهیم، باید بگویم شرایط حاضر بیش از همه در خصلت، سرشت، نوع کنش و ویژگی‌های نسل سوم ریشه دارد.

تردیدی نیست که نسل سوم با طرح رادیکالیسم دموکراسی، ایجاد انجمن و میتینگ‌های فکری، اعمال هژمونی از طریق جامعه مدنی، تاکید بر مصادره‌‌های گفتمانی، پرورندان روشنفکران خاص، حاد کردن خصلت‌های اعتراضی، ایجاد شرایط برای پلورالیسم و چندصدایی و سرانجام تاکید بر دموکراسی و فاصله‌گیری از رویه‌های شبه‌اقتدارگرایی در فراگرد حیات سیاسی تلاش دارد خود را به تنها گزینه (برای بازی در شهر) تبدیل کند. فوکو و هم‌کیشان فکری او نظیر ارنست لاکلاو و شانتال موفه، این شرایط را میکروفیزیک قدرت و متافیزیک حضور می‌نامند. بنابراین با توجه به ویژگی‌هایی که در نسل سوم انقلاب جاری است، نمی‌توان انتظار داشت این نسل همانند نسل دوم در قید و بند اسلامیت به عنوان یک «دگر» و همچنین مانند نسل اول در قید و بند، امواج رادیکال انقلاب و صدور آن قرار گیرند. در واقع دال مرکزی نسل سوم، ایرانیت است که دال‌های دیگری چون توسعه چند‌جانبه، تعامل با جهان و فرهنگ‌های مختلف، واقع‌گرایی، سکولاریسم، انتقادگری، روشنگری، پرهیز از کج‌روی و خشونت، نوستالژیک‌گرایی، توجه به میراث آرکائیسم و سرانجام بهره‌گیری از شرایط جهانی یعنی استفاده از انفجار اطلاعاتی و گردش سریع اطلاعات حول محور آن در حال شکل‌گیری و انسجام هستند. به این ترتیب با توجه به روند‌ها و فرآیند‌های جاری بر شرایط نسل سوم، انتظار بر آن است که این نسل طبیعتی معترض داشته و اینکه بتواند خود را به گفتمان دارای هژمون و مسلط تبدیل کند.

 به این ترتیب در پاسخ به آسیب‌شناسی نشریه صبح صادق، دگردیسی در روند‌های فکری نسل سوم نه محصول توطئه و مهندسی کردن نظام سلطه بلکه نتیجه ویژگی‌های این نسل است. اگر دال مرکزی گفتمان دایی‌جان‌ناپلئون را «توطئه» بدانیم، قطعا اتکا به توطئه و این تحلیل‌ها، ما را از واقعیت دور خواهد کرد و به هیچستان و ناکجاآباد‌های دیگر می‌رساند. در واقع نه محاجات و ادله دایی‌جان‌ناپلئون می‌تواند ما را به تقاعد و اقناع بابت پذیرش شرایط جاری بر نسل سوم برساند و نه ردجویی از واقعیت‌های جاری در شرایط و هستیت این نسل. در حقیقت لازمه نسل سوم آن است که بتواند با استفاده و بهره‌گیری از عصر انفجار اطلاعاتی و گردش سریع اطلاعات برای خود نوعی «هستی آنلاین» و متافیزیک حضور و هژمونی تعریف کند.

از طرف دیگر روند‌های جاری بر شرایط نسل سوم معلول دلایل دیگری نیز هست و آن چیزی جز انفعال ما در پاسخ دادن به نیاز‌های نسل سوم نیست. در واقع قرار گرفتن نسل سوم در خلاف مسیر نسل اول و دوم، حاصل نظام ایدئولوژیک، انحصارگرایی و ایجاد حالت مونول پول در مصادره کردن برخی از گفتمان‌های سلبی است. در این گفتمان‌های سلبی که اساسا «اسلامیت» دال مرکزی آنهاست، نشانه‌ای از سلایق نسل سوم را نمی‌توان یافت که حول محور این دال، انسجام یافته باشد. در حقیقت باید گفت نسل سوم انقلاب و در آینده نیز نسل چهارم و البته با سرعتی بیشتر، در میان انبوه گفتمان‌های موجود راه خود را پیدا کرده و با سوار شدن بر توسن «دگر» همواره در حال ساخت‌شکنی و در نتیجه هویت‌زایی است. بازگشت به گذشته یعنی ورود به گفتمان‌های «دگر» نیز برای نسل سوم با توجه به روند‌های جاری ممکن نیست.

 اما در پاسخ به دیرهنگام بودن این آسیب‌شناسی و روشنگری باید گفت این روشنگری در شرایط حاضر جز مصرف تبلیغاتی و انتخاباتی نمی‌تواند برای اهداف دیگری تفسیر شود. این فرضیه از آنجا قوت گرفته که ما شاهد اعلام آمادگی نظامیان در فتح پاستور بوده‌ایم. حال باید دید ورود نظامیان یا گفتمان اصولگرایی می‌تواند نسل سوم انقلاب را به دال مرکزی یعنی «اسلامیت» برساند یا اینکه این نسل به گفتمان «ایرانیت» خود ادامه خواهد داد؟

* کارشناس مسائل سیاسی

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 177907
لینک کوتاه :