خروج اعتماد از بازار سرمایه
رضا صادقیان * وضعیت بازار سرمایه همچنان نامساعد است؛ بازاری که قرار بود بخش زیادی از سرمایه شهروندان را به سوی خود جذب کند و نقش موتور متحرک برای واحدهای تولیدی و تجاری را بیش از همیشه فراهم آورد، طی هشت ماه گذشته نه تنها این مهم تحقق نیافته است بلکه براساس گزارشهای اقتصادی تاکنون بیش از ۶۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی از این بازار خارج شده است.
قبل از آنکه در مردادماه سال ۹۹ شاخص کل مرز دو میلیون را رد کند، ۲۵ کارشناس اقتصادی از حباب داشتن بازار سرمایه سخن گفته بودند و در نامه به رییسجمهور پنج راهکار را برای کاهش پیامدهای مخرب رشد شاخص با سرعت اعجابآور ارائه کردند. آن پنج پیشنهاد چنین بود: ۱- عرضه بدون تعلل داراییهای بورسی دولت ۲- افزایش نرخ سود بازار بینبانکی و سپردههای بانکی توسط بانک مرکزی ۳- شتابدهی به عرضههای اولیه شرکتها و افزایش درصد شناوری ۴- توقف هر نوع پیامدهی سیاستگذاری در معنای بیمهگری کلان بورس ۵- کنترل موثر در نظارت بانکی برای جلوگیری از تزریق اعتبارات جدید بانکی به بازار بورس و جلوگیری از رشد بیش از حد نقدینگی. هر چند دولت با ورود شماری از شرکتها برای ورود به بورس در قالب سهام و عرضه اولیه موافقت کرد اما حجم شرکتهای جدید به غیر از شستا به میزانی نبود که داراییهای جدید را مدیریت و از رشد شتابان بازار سرمایه جلوگیری کند، مهمتر آنکه سایر مسائل مطرحشده در همان نامه از سوی اهالی اقتصادی دولت نادیده انگاشته شد. گویی نتیجه دهها جلسه نمایندگان مجلس شورای اسلامی با مسوولان اقتصادی دولت، سخنان ریاست مجلس درباره جلوگیری از سقوط شاخص و تغییر ریاست سازمان بورس در نهایت به این نقطه ختم شد که نهتنها بازار سرمایه سبزپوش نشود و به رشد عادی خود ادامه ندهد بلکه با اندک رشدی سهامداران خرد داراییهای خود را به حراج گذاشتند و با ضرر چشمگیر ماندن در بازار و کسب سود در آینده را رها کردند؛ رفتاری که تا زمان حال نیز همچنان ادامه دارد.
کارگزاران دولت دوازدهم که از اواخر سال ۹۸ با انجام تبلیغات گسترده در فضای مجازی و رسانههای رسمی زمینه جذب داراییهای شهروندان به این بازار را ایجاد کرده بودند، پس از افول شاخص کل به جای آنکه اعتماد شهروندان و شفافیت بازار سرمایه را سرلوحه کار خود قرار دهند، به یکباره ترجیح دادند درباره رشد و افول سریع بازار سکوت اختیار کنند و سهامداران خرد را به یادگیری، کسب آموزشهای بیشتر و تعجیل نداشتن در کسب سود پند و اندرز دهند؛ موضوعاتی که نهتنها قبلتر از آن از سوی مدیران اقتصادی دولت سخنی درباره آن به میان نیامده بود بلکه کلیت حرف دولتمردان به این نقطه ختم میشد که دولت تمامقد پشت بازار سرمایه و داراییهای شهروندان ایستاده است. در این میان آنچه مورد توجه مدیران اقتصادی دولت و حامیان بازار سرمایه در داخل بدنه سیاستگذار دولت مورد توجه قرار نگرفت، دقت به سیالیت اعتماد شهروندان بود؛ اعتمادی که ساختن و بهره بردن از آن با دشواری بسیار امکانپذیر است ولی دولت به جای حفظ این اعتماد و دقت به این موضوع که اعتماد و باورپذیری مردم سرمایهای دائم در سبد دولت و سایر چهرههای سیاسی نیست به تخریب و ترویج بیاعتمادی در میان سهامداران اقدام کرد.
آنچه طی ماههای گذشته بر سر بازار سرمایه رفته و میرود نتیجه سیاستگذاریها و موضعگیریهای مجلسنشینان و دولتمردان درباره بازار سرمایه و سایر بازارهای اقتصادی است. هنگامی که گوشهای دولت برای شنیدن برخی انتقادها از سیاستهای اقتصادی شنوا نیست و هرگونه نقد و انتقادی را به مثابه تخریب دولت فهم میکنند و همزمان شماری از سیاستمداران گمان میکنند رشد و افول بازار سرمایه با انجام سخنرانی، نطق پیش از دستور و حضور در جلسات اقتصادی و طرح شعارهای جدید فراهم خواهد شد، نهتنها اعتماد از دست رفته و بازگشت سرمایهها تحقق نخواهد یافت بلکه شاهد روال معکوس خواهیم بود. آنچه به عنوان خروج نقدینگی از بازار سرمایه عنوان شده و میشود، بیش از آنکه خروج داراییها و سرمایه شهروندان باشد، خارج شدن اعتماد از دست رفته از بازار سرمایه است. گویا بورس سرمایه اجتماعی شهروندان را بیش از گذشته دچار خدشه کرده است.
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :