۳۰ هزار تُن بیتدبیری
رضا صادقیان * در خبرها آمده بود، بیتدبیری برخی از مدیران اجرایی و تلاش برای کسب سود بیشتر در نهایت به این نقطه ختم به شر شده که ۳۰ هزار تن پرتقال فاسد شده است.
در برخی گزارشهای خبری آمده بود که مساله فاسد شدن ترهبار به دلیل نحوه نگهداری و محدودیتهای فصلی هر سال اتفاق میافتد. گویا برای برخی از خبرنگاران نیز رویدادهایی اینچنین از سوی مدیران ریز و درشت آنقدر تکرار شده که حال کلیت بحث برای ایشان بسیار عادی مینمایاند.
با جستوجوی ساده کلیدواژههایی همچون «تنظیم بازار» و «ستاد تنظیم بازار» در شبکه اینترنت به نکات نسبتا خوبی پی خواهیم برد. وظایف این ستاد را به صورت کلی نگاه کنید: ستاد تنظیم بازار ستادی متشکل از مسوولان ارشد اجرایی ملی، استانی و محلی است که در سطوح مختلف و به فراخور زمان با محوریت وزارت صنعت، معدن و تجارت تشکیل جلسه میدهد و موضوع نظارت بر قیمت کالا و خدمات را مورد تاکید خود قرار میدهد. در واقع کارکرد اصلی این ستاد تنظیم بازار است و با توجه به جایگاه دولت که بخشی از کارکرد آن تهیه و توزیع نیازهای روز شهروندان است، این ستاد باید در جهت رفع مایحتاج مردم در زمانهای حساس از قبیل شب عید، ماه مبارک رمضان و زمانی که تهیه برخی از کالاها مانند روغن، شکر، مرغ، گوشت، میوه و… برای مردم دشوار میشود، سیاستی را اتخاذ کند تا جلوی فشار بیشتر به مردم را بگیرد. لازم به ذکر است، تجربه در دسترس نبودن روغن و شکر طی یک سال اخیر نشان میدهد این ستاد چقدر به وظایف ذاتی خود مشغول بوده است!
گویا پس از افزایش تورم طی سه سال گذشته، این ستاد توان مقابله با نوسانهای دنبالهدار در بازار آزاد را ندارد و هر جایی که ورود پیدا کرده است دستاوردی برای مصرفکننده نهایی به همراه نداشته است. در نهایت امر این بازار بوده که در زمان خاص و پس از رفع تنشها به تعادل نسبی رسیده است. تردیدی نیست که ستاد تنظیم بازار در زمانهای دیگر نیز چنین رویهای را اتخاذ کند و با انجام قیمتگذاری دستوری و یکسویه و سیاستگذاریهای نادرست هزینهای دیگر را به کشور تحمیل کند. چنانچه قیمت پرتقال برای شب عید را ۱۵ هزار تومان در نظر بگیریم، ستاد تنظیم بازار با محاسبه یک معادله نادرست مبلغ ۴۵۰ میلیارد تومان سرمایه را تنها به دلیل کسب سود بیشتر به نابودی کشانده است. تحمیل هزینهای که هیچ دستاوردی به غیر از به واکنش کشاندن اذهان عمومی نسبت به اینگونه تصمیمگیریها به همراه نداشته و نخواهد داشت.
مساله کلیتر و اساسیتر به ساختار فربه دولت و تناقض در سیاستهای کشور بازمیگردد؛ دولتی که با تعریف واحدهای بیشتر در پی تنظیم امورهای مختلف در بخشهای متفاوت است. به عنوان مثال دولت به دلیل کنترل گرانی برخی از کالاها و رفع نیازهای روزمره شهروندان اقدام به خرید پرتقال، سیب و… میکند تا در زمان لازم همین اجناس را با قیمت متعادل روانه بازار کند، اما به دلیل نشناختن بازار این مهم در زمان لازم انجام نمیشود و در نهایت ۳۰ هزار تن پرتقال فاسد میشود. همچنین مدیران دولتی بارها و بارها از گرانی خودرو، انجام محدودیت در قیمتگذاری و متهم کردن خودروسازان به گرانفروشی سخنان بسیاری میگویند و دقیقا این همه را در شرایطی بیان میکنند که تورم نقطه به نقطه در کشور از مرز ۳۰ درصد گذشته و شماری از شهروندان تلاش میکنند برای حفظ ارزش داراییهای خود به سوی خرید کالاهای غیرمنقول و حتی مصرفی بروند، بنابراین دولت خودش زمینهساز برهم خوردن نظم بازار به دلیل کنترل نکردن تورم است، اما همزمان به دنبال کاهش و کنترل قیمتهاست! این همه یعنی روبهرو شدن با یک ساختار بزرگ و بعضا هزینهساز که ناخواسته و به دلیل در اختیار داشتن بخشهای مختلف در زمینه سیاستگذاری و اجرا و نظارت، توان رسیدگی به آنها را نداشته و نخواهد داشت.
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :