تبدیل صلح موقت وین به صلح پایدار با تغییر رویکرد ایران انقلابی
مهدی مطهرنیا * خبرهای خوشی این روزها از تحولات و مذاکرات وین به گوش میرسد و جامعه ما اعم از هیات حاکمه و مردم این روزها سخت نیازمند خوشبینی در وضعیت موجودند. اگر مردم را تعریفی تمامشمول برای همه اقشار، طبقات و جماعتهای ایرانی بدانیم، مردم خواهان یک وضعیت باثبات و نگاه امیدوارانه به آینده هستند.
مذاکرات وین دریچهای از خوشبینی را در این شرایط باز کرده و پارادایم حاکم بر سیاست خارجی ایران که نه جنگ نه مذاکره بود، توسط رهبر معظم ایران به مذاکرهای سریع و غیرفرسایشی برای رسیدن به اهداف تعریفشده یعنی برداشته شدن همه تحریمها تغییر کرده است؛ تحریمهایی که در آغاز دهه ۱۳۹۰ موجب استقلال ایران شد و قرار بود دعا کنیم تا تحریمها بیشتر شود تا ایران به استقلال اقتصادی برسد. اما اکنون گفته میشود مذاکره فوری انجام شود تا تحریمها برداشته شوند.
آیا آمریکا همه تحریمها را برمیدارد و کاخ طلایی را در سینی به ایرانیها تقدیم میکند؟ شاید بتوان گفت این یک سیاست آرزومندانه است. آمریکاییها بر اساس سیاست اعلامی بایدن به دنبال این هستند که با مذاکره، ایران را کنترل کنند. بنابراین اگر آمریکاییها تحریمها را لغو کنند، باید ضمانتهایی را دریافت کنند که ایران در آینده رفتار و کنش خود را تغییر دهد. آمریکاییها در بحث هستهای دنبال برجامپلاس هستند و میخواهند بندهای غروب، بازنگری شود. ایران تضمین دهد که به هیچوجه دنبال بمب هستهای نخواهد بود و به فتوای رهبری ایران هم اکتفا نمیکند. آنها میخواهند آن فتوا به قانون تبدیل شود و تضمین عینی پیدا کند. بنابراین سعی در افزایش حیطه بازرسیها خواهند داشت؛ بازرسیهای سرزده حتی از مراکز نظامی مدنظر آنهاست.
در عین حال تلاش دارند پروندههای دیگر مثل پرونده موشکی، حضور ایران در منطقه، پرونده حقوق بشری و موضوعات اعراب و اسراییل را هم به برجام و مذاکرات بیفزایند. پرسش اینجا است که آیا ایران حاضر خواهد شد در برابر برداشتن تحریمها این موارد را بپذیرد؟ مساله اصلی چالشهای فراروی پرونده در این زمینههاست.
بنابراین صلح موقتی که در وین در حال تحقق است را میتوان اینگونه دید که قطعا این اتفاق و گشایش و خبرهای خوش بر انتخابات ایران اثر دارد. پس اگر یک تحول درازمدت میخواهیم باید این مذاکرات و تحولات در واشنگتن صورت گیرد و واشنگتن تهران انقلابی را قبول کند و آنچه ایران به عنوان ایدهآلهای خود در نظام بینالملل و روابط بینالملل معین میکند به سرانجام برسد. یا اینکه ایران بپذیرد در رفتارها و کنشهای خود در منطقه و در مسائل موشکی و پرونده حقوق بشری و مسائل اعراب و اسراییل در کنار بازنگری در برجام با ایالات متحده آمریکا وارد مذاکره شود. یعنی مناسب و متناسب با وزن قدرتی خود در برابر آمریکا و پنج قدرت دیگر نظام بینالملل و یک قدرت منطقهای رسمی یعنی عربستان و یک قدرت غیررسمی دیگر در منطقه یعنی اسراییل به دادن یا گرفتن امتیاز نائل آید. یعنی به عنوان یک بازیگر معمولی در حد وزن خود در منطقه و نظام بینالملل وارد بازی و پذیرش قواعد بازی در نظام بینالملل شود. در این صورت، ایران دیگر انقلابی نخواهد بود ولی ایرانی باثبات و معطوف به توسعه خواهد بود.
نکته دیگر اینکه اگر ایران بخواهد پس از این بازشدن پنجره خوشبینی و صلح، بار دیگر در دولت آینده به وضعیت انقلابیگری بازگردد این بار ناامیدی فزایندهای در جبهه بینالمللی ایجاد میشود. آمریکاییها از آن به عنوان یک فرصت همگرایی با اتحادیه اروپا و قدرتهای منطقهای بهره خواهند برد و این بار ایران را بیش از گذشته تحت فشار قرار خواهند داد. بنابراین این پنجره ورودی باید پنجرهای باشد که تضمین استمرار آن از هماکنون بازشناخته شود.
پس هر اقدامی که در مذاکرات بتوانیم امتیازهای بیشتری بگیریم و تحریمهای بیشتری را لغو کنند اقدام مبارکی است. اما آیا تضمینی وجود دارد که طرفین در مسیر استمرار آن وارد حوزه اقدام مستمر شوند؟ این موضوع باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
بنابراین آنچه در حال تحقق است امری بسیار مبارک و قابل اتکاست و میتواند در ایران نشاط سیاسی را در آستانه انتخابات برانگیزاند. اما اینکه آیا ایران برای عدول از یک رویکرد انقلابی در منطقه و نظام بینالملل آماده است؟ بحث قابل توجهی است و پاسخ این سوالات را نه تحلیلگران بلکه تصمیمگیران جمهوری اسلامی ایران میدانند و باید بر اساس آن پاسخهای آینده را مورد ارزیابی قرار دهند.
*کارشناس و تحلیلگر مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :