صنعت بانکداری نوین و توسعه در ایران
به گزارش جهان صنعت نیوز: این فرآیند عمدتا تحتتاثیر شرایط و ساز و کارهای بیرون از جامعه شکل گرفت. از این رو در این دوره و دورههای بعد نوعی توسعه پیرامونی در این جامعه شکل میگیرد که ماهیتا با ساختار توسعه اقتصادی اجتماعی جوامع غربی متفاوت است. این در حالی است که عامل مشخصه شکلهای توسعه در جامعه انسانی و فصل تعیینکننده طیفها و شکلبندیهای اجتماعی- اقتصادی در جوامع انسانی، همان عامل دانش فنی و فناوری است و دستیابی به توسعه پایدار، موزون و انسانی با پیدایش و گسترش دانش فنی و فناوری درونزا، درونجوش و خودپویا امکانپذیر است. به این ترتیب ایران بدون آنکه رشد و تکامل در زیرساخت فنی جامعه را تجربه کرده باشد، متحمل روندی از تغییرات در قالب به کاربری شتابزده برخی عناصر وارداتی در نظام اقتصادی- اجتماعی خود میگردد.
عناصر مذکور که ریشه در بستر کشورهای مرکز داشتند، منطقا از ماهیتی همسان با ساختارهای پدیدآورنده خود برخوردار بودند. ساختارهای ماقبل سرمایهداری حاکم در ایران با بسیاری از عناصر وارداتی این جامعه در تناقض بودند. این مساله موجب شده که فرهنگ این جامعه چه به لحاظ ساختارهای کلان و چه به لحاظ روابط و مناسبات سطوح خرد و میانی، متحمل پدیدههای ناهمگون و بعضا متضاد شود. یکی از اساسی ترین پیامدهای این توسعه پیرامونی، ناهمگونی، ناموزونی و ناپایداری در روند و فرآیند توسعه اقتصادی- اجتماعی ایران است. توسعه باور بنیادین دنیای مدرن است. پیشرفت از مدتها پیش به عنوان نماد عصر ما مطرح شده است. در توسعه، تمامی پیشرفتهای مدرن در علم، فناوری، دموکراسی، ارزشها، اخلاق و سازمانهای اجتماعی با طرح بشردوستانه ایجاد دنیایی به مراتب بهتر درمیآمیزند. توسعه در مفهوم قوی خود، به معنای استفاده از منابع تولید جامعه جهت بهبود شرایط زندگی فقیرترین افراد است و در معنای ضعیف خود به معنای سهم بیشتر از همه چیز برای تمامی افراد در چارچوب بیشترین سهم برای عددهای انگشتشمار.
فرآیند توسعه
به طورکلی توسعه فرآیندی است که طی آن جامعه از یک دوره تاریخی به دوره جدیدی منتقل میشود. این فرآیند در هر مرحله از رشد ابعاد مختلف زندگی را متحول میکند. به این ترتیب توسعه مفهومی است ارزشی که همراه با فرضهای هنجاری از الگوی انتزاعی جامعه دلالت دارد. توسعهیافتگی هدف بزرگی است که بالاترین درجات هماهنگی و همسویی را میطلبد. مکان اصلی این انطباق، اندیشه و تفکر است. به سخن دیگر یکی از اصول ثابت متدلوژیک توسعه صنعتی، همسویی و انطباق اندیشههای افراد یک جامعه است بهگونهای که بتوان به آن چارچوبی منسجم داد.
یکی از مولفههای نابرابری و ناهمگونی در فرآیند توسعه اقتصادی- اجتماعی ایران، توزیع نابرابر زیرساختها و مولفههای توسعهای میان مناطق مختلف کشور است. طی روند و فرآیند توسعه اقتصادی- اجتماعی ایران، مناطق گوناگون جغرافیایی و منطقهای از رشد و توسعه همگونی برخوردار نبودهاند. به عبارت دیگر برنامهها و طرحهای نوسازی و توسعه از توزیعی برابر و همگون میان مناطق مختلف و نیز میان شهرها و روستاها برخوردار نبودهاند. رویکرد محوری این بحث آن است که سبک زندگی، جهانبینی، نگرش و انتظارات افراد نسبت به زندگیشان، شرایط ساختاری جامعه تاثیر میپذیرد. به عبارت دقیقتر انتظار میرود ناهمگونیهای ساختاری موجود در سطوح کلان و عینی جامعه، سطوح خرد و ذهنی این نظام اجتماعی را نیز تحت تاثیر خود قرار داده باشد. از این لحاظ جامعه موجد طیف وسیعی از نیروهای انسانی با ویژگیهای ناهمگون و بعضا متناقض شده است. توسعه را باید جریانی چندبعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشهکن کردن فقر است.
دیجیتالیزه شدن
توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواستهای افراد و گروههای اجتماعی در داخل نظام از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده و به سوی وضع و حالتی از زندگی که از نظر مادی و معنوی بهتر است سوق یابد. در جهان امروز تکنولوژی و نوآوریهای تکنولوژیکی، مهمترین منبع برای خلق ثروت و رشد اقتصادی بهشمار میروند. توسعه سریع در تکنولوژی، اگر بهطور مناسب و به موقع باشد، به توسعه اقتصادی یک کشور کمک میکند. کشوری که در استفاده از تکنولوژیهای جدید، شکست میخورد و یا حتی در پیادهسازی آنها تاخیر میکند، در پشت سر دیگران قرار میگیرد. اقتصاد جدید تحت تاثیر انقلاب الکترونیکی، کامپیوترها، شبکههای کامپیوتری و توسعه اینترنت قرار گرفته است.
تجارت الکترونیکی طی دو دهه گذشته در کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال توسعه رشد فزایندهای داشته است. تجارت الکترونیکی موجود احتیاج به نظام پرداخت الکترونیکی پیشرفته دارد. بانکداری الکترونیکی از زمانی که مساله تجارت الکترونیک مطرح شد دارای اهمیت ویژهای شده است. لذا بانکداری الکترونیکی بزرگترین تحول در نظامهای بانکی است. نیازهای امروز جامعه با توجه به تجارت الکترونیکی در جهان که تمامی کشورهای صاحب فناوری از آن استفاده میکنند وجود بانکداری الکترونیکی و شیوههای پرداخت الکترونیکی را طلب میکند. تداوم حیات و پویایی بانکها و سایر موسسات پولی و مالی مشروط به در اختیار گرفتن فناوریهای ارتباطی و رایانهای متناسب و هماهنگ با نیازهای مشتریان و زمان است. بدیهی است که در دنیای انفورماتیک برخورداری از انواع خدمات بانکی بدون مراجعه حضوری به شعب بانکها امکانپذیر شده است بهطوری که تنها با استفاده از خطوط پرسرعت مخابراتی به بانکها متصل شده و با اشاره چند کلید میتوان پول از حساب خود دریافت و یا به هر بانکی در هر کشوری منتقل کرد.
همانگونه که با ظهور تجارت الکترونیک فرآیندهای صنعتی تغییر کردهاند، صنعت بانکداری نیز به نوبه خود متحول شده است. با نگاهی به تجارب کشورهای پیشرفته و رشد خدمات بانکداری الکترونیک در این کشورها، میتوان نیازهای در حال شکلگیری در زمینه خدمات بانکی را مشاهده کرد. امروزه بدون شک فناوری اطلاعات و ارتباطات در صنعت نوین بانکداری جزو ساختار اصلی توسعه هر کشور است. مبادلات کالا، دادوستد و عرصه تجارت از طریق اینترنت پیچیدگی زیادی پیدا کرده است. امروزه میلیونها سایت با انبوهی از محصولات، خدمات و اطلاعات در انتظار بازدیدکنندگان از سایت نشستهاند. طبیعت پویا و انعطافپذیر این رسانه با قابلیت دسترسی نامحدود به آن، تعداد زیادی از مشاغل و حرفهها را به چالش طلبیده است. توسعه بسیاری از کشورها در سالهای اخیر مدیون گسترش ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی است.
توسعه
توسعه در ادبیات امروز جهان واژهای است با معنا و مفاهیمی گسترده که در تمام امور عمومی جامعه جای خود را باز کرده است. جمعآوری مجموع نظرات صاحبنظران در باب مفهوم توسعه امری است دشوار، چراکه هر اندیشمند و نظریهپردازی، برداشت و تعریفی خاص ارائه داده و هر کدام بر یکی از وجهه این فراگرد انگشت گذاشتهاند. در حالی که اقتصاددانان افزایش درآمد سرانه را هدف قرار میدهند، جامعهشناسان به افزایش میزان مشارکت و دگرگونی نهادهای قدرت در جامعه اشاره دارند و روانشناسان به انعطافپذیری ذهنی و انگیزه یک موفقیت توجه نشان میدهند، زیرا فرد هدف آنهاست. روانشناسان معتقدند جامعهای توسعه پیدا میکند که افراد آن ظرفیت کشف اسرار طبیعت و به کارگیری دانش برای تامین زندگی بهتر را داشته باشند. از دید برخی دیگر از دانشمندان توسعه زمانی تحقق پیدا میکند که انسانها مهارتهای کافی برای زندگی کردن در جامعه پیچیده را پیدا کرده باشند و با کسب مهارتهای فنی بتوانند فناوری روز را به کار گیرند. همچنین با یافتن مهارتهای فرهنگی و اجتماعی بتوانند خود را با اوضاع و احوال پیچیده جامعه امروز انطباق دهند. بنابراین توسعه را قبل از هر چیز فراگرد یادگیری میدانند. دانشمندان علوم ارتباطی نیز به گسترش شبکه اطلاعات و ارتباطات جامعه اهمیت میدهند و آن را یکی از پیششرطهای هر نوع توسعه میدانند زیرا معتقدند که اساس جامعه امروز بیشتر بر اطلاعات و ارتباطات قرار گرفته است.
مفهوم توسعه از نگاه دیگران
با این مقدمه کوتاه در ذیل سعی شده تا تعاریفی چند از صاحبنظران و متفکران مختلف ارائه شود:
مایکل تودارو: توسعه را باید جریانی چندبعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشهکن کردن فقر مطلق است. توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواستههای افراد و گروههای اجتماعی در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده و به سوی وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادی و معنوی بهتر است سوق مییابد.
دادلی سیرز: توسعه جریانی چند بعدی است که تجدید سازمان و سمتگیری متفاوت کل نظام اقتصادی- اجتماعی را به همراه دارد. به عقیده وی توسعه، علاوه بر بهبود میزان تولید و درآمد، شامل دگرگونی اساسی در ساختهای نهادی، اجتماعی، اداری و همچنین ایستارها و برداشتهای مردم است. توسعه در بسیاری از موارد عادات، رسوم و عقاید مردم را نیز در بر میگیرد.
پیتر دونالدسن: توسعه ایجاد تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی، گرایشها و نهادها برای تحقق کامل اهداف جامعه است.
بروگفیلد: توسعه عبارت است از پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر کاهش فقر، بیکاری و کاهش نابرابری.
گونار میردال: توسعه یعنی فرآیند دور شدن از توسعه نیافتگی، یعنی رهایی از چنگال فقر. راه رسیدن بدین مقصود و شاید آن چه که عملا موجب کامیابی در این راه شود عبارت است از برنامهریزی به منظور توسعه است.
میسرا: محقق و صاحبنظر هندی که در تعریف توسعه بر ابعاد فرهنگی تاکید داشته است. به نظر او توسعه از دستاوردهای بشر بوده و پدیدهای با ابعاد مختلف است. توسعه دستاور انسان محسوب میشود و در محتوا و نمود دارای مختصات فرهنگی است. بنابراین توسعه دستیابی فزاینده انسان به ارزشهای فرهنگی خود است.
ریچارد پیت: توسعه در مفهوم قوی خود، به معنای استفاده از منابع تولید جامعه جهت بهبود شرایط زندگی فقیرترین افراد است. به بیان دیگر، توسعه به معنی بهبودی در مجموعه شرایط به هم پیوسته طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است.
فریدمن: توسعه، یک روند خلاق و نوآور در جهت ایجاد تغییرات زیر بنایی در سیستم اجتماعی است.
در یک جمعبندی میتوانیم نتیجه بگیریم که توسعه واژهای پیچیده و چند بعدی است که از نظر مفهومی با تغییرات و تحولات تاریخی فراوانی مواجه بوده است. لذا برخی فرآیند توسعه را نوعی مهندسی اجتماعی قلمداد کردهاند. امروزه تلقی ما از مفهوم توسعه، فرآیند همهجانبه است که معطوف به بهبودی تمامی ابعاد زندگی مردم یک جامعه به عنوان لازم و ملزوم است. بنابراین توسعه عبارت است از تغییر در ساختارهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بهگونهای که نهتنها رشد کمی جامعه را به همراه داشته باشد بلکه تغییرات کیفی در شیوههای زندگی، رفاه اجتماعی، بالندگی فرهنگی، زیرساختهای اقتصادی و… را فراهم آورد.
توسعه اقتصادی
درباره تعریف توسعه اقتصادی وحدتنظر کامل بین علمای اقتصاد وجود ندارد. اشکال در تعریف از این مساله ناشی میشود که عوامل متعددی مانند سرمایهگذاری، نیروی انسانی، فناوری، منابع طبیعی و فرهنگ و موسسات اجتماعی در توسعه و رشد اقتصادی کشور موثر است و علمای مختلف سعی میکنند بر حسب اهمیتی که برای هر یک از این عوامل قائل میشوند توسعه اقتصادی را تعریف کنند. در ذیل به مواردی چند اشاره میکنیم:
ژوزف شومپیتر: توسعه اقتصادی در برگیرنده بهکارگیری ترکیبات جدیدی چون معرفی یک کالای جدید، معرفی یک روش جدید تولید، دستیابی به بازارهای جدید، دستیابی به یک ماده جدید و ایجاد سازمانهای جدید است. این ترکیبات جدید وقتی صورت میگیرد که در آن جامعه نوآوری و ابداعات جریان داشته باشد. تکنولوژی، نوآوری و ابداعات یا کارآفرین خلاق که نوآور و صاحب «نترپرنور» موتور توسعه هستند. پیشنیاز توسعه در گرو طبقهای است به نام ابتکارند. از این رو لازم است جو و فضای اجتماعی، آنچنان ارزشها و باورهایی را در خود جای داده باشد که این طبقه کارآفرین خلاق بتواند زاده و تکامل یابد. از تولد و تکامل این طبقه، تولد و تکامل توسعه اقتصادی فراهم میشود.
فرانسوا پرو: توسعه اقتصادی را ترکیبی از تغییرات روحی و اجتماعی ملتی میداند که در نتیجه این تغییرات بتواند محصول حقیقی ناشی از اقتصاد و تولید خود را به طور جمعی، پیوسته و مداوم افزایش دهد.
چارلز کیندل برگر: توسعه اقتصادی بر مبنای تولید بیشتر و پدید آمدن تحول در چگونگی تولید و بر تجدیدنظر در تخصیص منابع و نیروی کار به شعبههای مختلف تولید استوار است.
پیتر دورنر: توسعه اقتصادی عبارت است از بسط امکانات و پرورش قابلیت بشری که برای جلوگیری از فقر، ضروری است و تقلیل دامنه فقر عمومی، بیکاری و نابرابری ملازم با توسعه اقتصادی هستند.
مک لوپ: توسعه اقتصادی عبارت است از کاربرد منابع تولیدی به نحوی که موجب رشد بالقوه مداوم درآمد سرانه در یک جامعه بشود.
توسعه اقتصادی به طور کلی عبارتست از رشد همراه با افزایش ظرفیتهای تولیدی اعم از ظرفیتهای فیزیکی، انسانی و اجتماعی، در توسعه اقتصادی، رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن، نهادهای اجتماعی نیز متحول خواهند شد، نگرشها تغییر خواهد کرد، توان بهرهبرداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا افزایش یافته و هر روز نوآوری جدیدی انجام خواهد شد. توسعه امری فراگیر در جامعه است و نمیتواند تنها در یک بخش از آن اتفاق بیفتد. توسعه به دلیل وابستگیاش به انسان، پدیدهای کیفی است (خلاف رشد اقتصادی که کاملا کمی است) و هیچ محدودیتی ندارد و نهایتا اینکه، توسعه اقتصادی فرآیندی است که طی آن مبانی علمی و فنی تولید از وضعیت سنتی به وضعیت مدرن متحول شوند.
توسعه اقتصادی با رشد اقتصادی، که فقط بر افزایش مادی کل درآمد ملی یا تولید ناخالص ملی یک جامعه در یک دوره معین تاکید دارد، متفاوت است. توسعه اقتصادی پدیدهای عامتر از رشد اقتصادی است و جنبههای کمی و کیفی جامعه را دربر میگیرد. توسعه اقتصادی عبارت است از رشد مداوم اقتصادی یک جامعه و بهبود وضعیت رفاهی افراد جامعه، که ناشی از دگرگونی و تحول در بنیانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، علمی و فرهنگی جامعه است و از دستیابی به غایات مطلوب نوسازی اقتصادی فراهم میآید.
توسعه اجتماعی و شاخصها
از توسعه اجتماعی تعاریف و تعابیر متفاوتی در منابع موجود به کار رفته است که معرف رویکردهای متفاوت میباشد. رویکرد اول شامل دو نوع رهیافت عام و خاص است. در رهیافت عام، مفهوم توسعه اجتماعی بهمثابه یک کلیت دارای ابعاد مختلف است که سنجش آن نیاز به سنجش تمامی ابعاد زیرمجموعههای آن دارد. در رهیافت خاص، توسعه اجتماعی بیشتر بر یک یا چند بعد مختصر تاکید کرده و اهمیت آن ابعاد را در فرآیند توسعه اجتماع برجسته کرده است. در رویکرد دوم، نگاهی ایدئولوژیک به توسعه اجتماعی وجود دارد که بر دیدگاههای رفاهگرا و مارکسیستی استوار است.
توسعه در معنای لغوی معادل کلمه انگلیسی Development به معنی بسطدادن، گسترشیافتن و امثالهم است ولی در ادبیات اقتصادی و اجتماعی معنای خاصی دارد. توسعه به ابعاد مختلفی تقسیم میشود که توضیح مختصری از آنها مناسب به نظر میرسد. جرالد مییر میگوید: «توسعه عبارت است از فرآیندی که به موجب آن، درآمد واقعی سرانه یک کشور در دورانی طویل المدت افزایش یابد.» توسعه اقتصادی عبارت است از، ترکیبی از تغییرات روحی و اجتماعی جمعیت که در اثر این تغییرات، محصول حقیقی ناشی از تولید به طور مستمر افزایش یابد. بهطور کلی توسعه اقتصادی عبارت است از پیشرفت مستمر و همهجانبه در تمام ابعاد یک کشور. اصولا باید بین دو اصطلاح توسعه اقتصادی و رشد اقتصادی تفاوت قایل شد: رشد اقتصادی مفهومی کمی است، در حالی که توسعه اقتصادی مفهومی کیفی است. رشد اقتصادی به تعبیری عبارت است از افزایش تولید در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه. در سطح کلان افزایش تولید ناخالص ملی(GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP)، رشد اقتصادی محسوب میشود که باید برای دستیابی به عدد رشد واقعی تغییر قیمتها (بخاطر تورم) و استهلاک تجهیزات و کالاهای سرمایهای را نیز از آن کسر کرد.
مباحث توسعه اقتصادی از قرن هفدهم و هجدهم میلادی در کشورهای اروپایی مطرح شد. فشار صنعتیشدن و رشد فناوری در این کشورها توام با تصاحب بازار کشورهای ضعیف مستعمراتی باعث شد تا در زمانی کوتاه، شکاف بین دو قطب پیشرفته و عقب مانده عمیق شده و دو طیف از کشورها در جهان شکل گیرد. کشورهای پیشرفته (توسعه یافته) و کشورهای عقبمانده. با خاموش شدن جنگ جهانی دوم و شکلگیری نظمی عمومی در جهان (در کنار به استقلال رسیدن بسیاری از کشورهای مستعمرهای) این شکاف به خوبی نمایان شد و ملل مختلف جهان را با این سؤال اساسی مواجه ساخت که چرا بعضی از مردم جهان در فقر و گرسنگی مطلق به سر میبرند و بعضی در رفاه کامل؟
از همین دوران اندیشهها و نظریههای توسعه در جهان شکل گرفت و مکاتبی چون نظریه تکاملی، نظریه وابستگی و نظریه نوسازی مطرح شد. یکی از مهمترین ابعاد توسعه، توسعه اجتماعی است. توسعه اجتماعی از دیدگاههای متفاوت معناهای مختلفی را داراست ازجمله: گذر از جامعه سنتی به صنعتی یا مدرن از طریق تقسیم کار که در نظر دورکیم مطرح بود و دیگرانی که آن را به معنی سرمایه اجتماعی، هویت انسانی، عقلانیت، ارتباط، اعتماد، انسان بودن و غیره میگرفتند. در ایران این مفهوم با شاخصهای هویت و اعتماد اجتماعی بیشتر مد نظر بود. توسعه اجتماعی در سال ۱۹۹۴ به معنی مبارزه با فقر مطرح شد که مسوولیت اصلی مقابله با فقر به عهده دولتهای ملی و نظارت آن بر عهده اجتماع بینالمللی گذاشته شده بود.
این نظارت در بیانیه ژنو بر رعایت حقوق بشر، بخشودگی بدهیهای خارجی کشورهای فقیر، تجارت خارجی کشورها، سرمایهگذاری در بخشهای اجتماعی و نقش بانک جهانی تاکید داشت. شاخصهای توسعه عبارت بود از: دسترسی به خدمات آموزشی، درصد جمعیت با سواد، طول عمر، میزان مرگ و میر نوزادان، سوء تغذیه و تغذیه مناسب، سطح بهداشت و کنترل بیماریها، مسکن مناسب، برابری زن و مرد و … مهمترین موضوع از این نظر توسعه انسانی و آن هم در عمل به معنی مقابله با فقر و نابرابری است که باید با سیاستگذاریهای اجتماعی تامین شود. شاخصهای اصلی توسعه اجتماعی عبارتند از:
– مسائل جمعیتی
– مسائل آموزشی
– مسائل شغلی
– مسائل زناشویی
– مسائل بهداشتی – درمانی
– مسائل ورزشی
– مسائل مربوط به مشارکتهای اجتماعی – فرهنگی
– مسائل مربوط به مشارکت سیاسی
– کتاب و کتابخوانی
– مطبوعات و رسانههای همگانی
به طور کلی توسعه اجتماعی یکی از ابعاد اصلی پروسه توسعه و بیانگر کیفیت سیستم اجتماعی در راستای دستیابی به عدالت اجتماعی. ایجاد یکپارچگی و انسجام اجتماعی، افزایش کیفیت زندگی و ارتقای کیفیت انسانها است.
مفهوم عملیاتی توسعه اجتماعی
این مفهوم بسیار گستردهتر از توسعه اقتصادی است و ایده و اهداف گستردهتری را دنبال میکند. توسعه اجتماعی بیانگر پدیده بهزیستی کلیه افراد جامعه است که به صورت کیفی هستند. با توجه به کیفی بودن شاخصهای توسعه اجتماعی برای اندازهگیری این شاخصها که عبارتند از: میزان ازدواج- طلاق- نرخ بار تکلف- دسترسی به امکانات بهداشتی، آموزشی- امنیت، امید به زندگی، نرخ مرگ و میر کودکان و… که با روشهای آماری و ریاضی تبدیل به متغیرهای کمی و سپس مورد سنجش قرار میگیرد.
جمعبندی
در جهان رو به رشد امروز اهمیت شناخت عوامل موثر در رشد و توسعه کشورها، انکارناپذیر است، شناخت عوامل موثر در توسعه و میزان اثربخشی آنها میتواند گامی مهم در جهت تسریع رشد و توسعه باشد. یکی از این عوامل موثر که باید مورد بررسی و شناخت قرار گیرد سرمایه انسانی است. تاریخ گواه است که انسان در مسیر تمدن خویش، سه گذر اصلی کرده که هریک از این مراحل گذر نمایانگر قدرت تمدن و افزایش تسلط بر محیط به واسطه گسترش دانش است. در دورانی وسعت زمینها و توسعه کشاورزی، سپس کارخانهها و صنایع و در حال حاضر نیز گسترش روزافزون دانش و اطلاعات از اساسیترین پایههای تمدن در هزاره سوم محسوب میشوند.
روند رو به رشد استفاده از فرآوردههای تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی با سرعتی غیرقابل باور جوامع توسعهیافته را درهم نوردیده است و تشعشعات آن به دیگر کشورها نیز ساطع شده است و ضمن برانگیختن حساسیت دولتمردان و متخصصان امر، آن را به موضوعی با اهمیت در گستره جهانی تبدیل کرده است. چنانکه کستلز نیز بیان داشته است روند کنونی تحول تکنولوژیک به دلیل تواناییاش در ایجاد فصل مشترک بین عرصههای تکنولوژِی از طریق زبان مشترک دیجیتال که در آن اطلاعات تولید، ذخیره، بازیابی، پردازش و منتقل میشود با شتاب فراوان گسترش مییابد. ما در جهانی زندگی میکنیم که به تعبیر نیکلاس نگروپونته دیجیتال شده است.
آنچه مهم است فراگیری و رقابت بانکهای کشور در تجهیز به تکنولوژی نوین ارتباطی و اطلاعاتی جدید و مثمرثمر بودن آن و استفاده از این تکنولوژی نوین در جهت حرکت به سمت توسعه و یا توسعهیافتگی بیشتر است. چرا که میتواند با جدا کردن محتویات از محل فیزیکیشان به توزیع اطلاعات و دانش کمک کند. چنانچه امروزه کشورهای در حال توسعه و حتی توسعه نیافته و مهجور با اتصال به شبکههای جهانی میتوانند یکپارچه شوند. بهطور تئوریکی میتواند امکان دسترسی کلیه آحاد بشر به اطلاعات، دانش و فرهنگ را فراهم سازد. بنابراین با استفاده بهینه و کاربرد تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات در بانکداری و منفک شدن از بانکداری دستی و سنتی میتوان دستیابی به توسعه را فراهم کرد.
در جهان امروز تکنولوژی و نوآوریهای تکنولوژیکی، مهمترین منبع برای خلق ثروت و رشد اقتصادی به شمار میروند. توسعه سریع در تکنولوژی، اگربه طورمناسب وبه موقع باشد، به توسعه اقتصادی یک کشور کمک میکند. کشوری که دراستفاده از تکنولوژیهای جدید، شکست میخورد و یا حتی در پیادهسازی آنها تاخیر میکند، در پشت سر دیگران قرار میگیرد. اقتصاد جدید تحتتاثیر انقلاب الکترونیکی، کامپیوترها، شبکههای کامپیوتری و توسعه اینترنت قرار گرفته است .ورود تکنولوژی اطلاعات و اینترنت به عرصه مبادلات مالی، ضمن تسهیل این مبادلات، تا حد زیادی از میزان هزینههای مالی کاسته است. به همین دلیل تمام بانکهای بزرگ دنیا به دنبال ورود هرچه سریع تر و جدی تر در بازارهای مبادلات الکترونیکی و ارائه خدمات بانکی از طریق اینترنت به مشتریان خود هستند.
بانکداری الکترونیک عبارت است از انجام کلیه امور مربوط به بانکداری در یک فضای الکترونیکی که از طریق آن دسترسی مشتری به بانک بسیار سریع، راحت، در تمام شبانه روز و بدون توجه به موقعیت مکانی و زمانی وی انجام میشود. از طرف دیگر بانکها هم میتوانند خدمات خود را با کارآیی بیشتر و هزینههای کمتری ارائه دهند. بانکداری الکترونیکی یکی از نشانههای جامعه مجازی آینده است و منافع قابل توجهی برای مشتریان در زمینههای سهولت و هزینه تعاملات بانکی به همراه دارد. ولی درکناراین منافع چالشهای جدی را برای مقامات کشوری در تنظیم و کنترل سیستمهای مالی و طراحی و اجرای سیاستهای کلان اقتصادی به وجود میآورد. بانکداری الکترونیکی مدت طولانی به صورت ماشینهای خودپرداز و دریافت خدمات از طریق تلفن رایج بود و اخیرا با گسترش اینترنت تغییر شکل یافته و به صورت یک شبکه جدید انجام خدمات بانکی ارائه میشود. بانکداری الکترونیکی مقایسه خدمات ومحصولات بانکهای مختلف را برای مشتریان آسان میسازد و به افزایش رقابت بین بانکها میانجامد و به بانکها امکان میدهد به بازارهای جدید نفوذ کرده کشورهای بهره بردار از فناوریهای ارتباطات و اطلاعات دررده کشورهای درپی توسعه این فناوریهاست.
با این توضیح میتوان اذعان داشت که هنوز کشورما در برنامه توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در گامهای ابتدایی به سر میبرد و نیازمند آن است که برای توسعه بانکداری الکترونیکی در ابتدا بسترهای توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات را فراهم کند. گسترش زیرساختهای ارتباطی مناسب میتواند درتلفیق سیستمهای بانکی با ابزارهای الکترونیکی موثر باشد. توسعه ابزارهای سختافزاری و نرمافزاری درزمینه بانکداری الکترونیکی مثل دستگاههای خودپرداز، سیستمهای تلفنی دیجیتال، کارتهای اعتباری، کارتهای هوشمند و… تهیه و تدوین چارچوبهای قانونی و نظاممند کردن بانکداری الکترونیکی و گسترش فرهنگ عمومی نسبت به مساله بانکداری الکترونیکی ازجمله مواردی هستند که برای توسعه بانکداری الکترونیکی در ایران مورد نیازند.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانلینک کوتاه :