بازگشت به خاتمی
به گزارش جهان صنعت نیوز: مخالفان این ایده اما زیربار نرفته و راه خود را میرفتند. این را در اسفند ۹۸ و انتخابات مجلس که شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان از خیر لیست دادن گذشت و کارگزاران لیست جداگانهای ارائه کرد هم دیدیم. ۱۴۰۰ هم که رسید آش همان آش و کاسه همان کاسه بود. سازوکار انتخاباتی جدید یعنی جبهه اصلاحات ایران همان طورکه از اول اعلام کرده بود، بعد از ردصلاحیت نیروهایش حاضر به معرفی نامزد حداقلی نشد. کارگزاران و سایر همفکران در جبهه اصلاحطلبی اما دست از تلاش برنداشته و نهایتا برخی احزاب و نیروهای اصلاحطلب را با خود همراه کردند. پشت همتی را گرفته و وارد کارزار انتخابات شدند. واکنش بدنه اجتماعی اصلاحطلبان اما ثابت کرد که گروه حامی عدممشارکت درک بهتری از شرایط داشتند. همین شد که اختلافات از دوران رقابتهای انتخاباتی نیز بیشتر شد. اصرار برخی سیاسیون به اینکه طیفی مثل کارگزاران سبب شده موقعیت این جریان از حذف شدن به شکست خوردن تغییر کند، یا رویکرد برخی رسانهها که رسما کارگزاران را شکست خورده اعلام و حسابش را از سایرین جدا کردند، مصداق این مدعاست.
این وضعیت به جایی رسید که برخی مثل سعید حجاریان اصلاحات را مرده خوانده و برخی نیز مثل تاجیک نسخه حذف هسته سخت اصلاحات را پیچیدند. کارگزارانیها اما نه خود را مسبب وضع موجود میدانند و نه وضعیت اصلاحطلبان را آنقدرها وخیم ارزیابی میکنند. مثلا محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی کارگزاران در گفتوگو با «جهانصنعت» تاکید میکند که انداختن شکست به گردن کارگزاران نوعی فرافکنی است. همچنین امکان کار جبههای در آینده را کم ندیده و معتقد است که کلید خروج از این وضعیت، در دست سید محمد خاتمی است.
* طیفهایی از جریان اصلاحات و برخی رسانههای این جریان معتقدند که در این انتخابات کارگزاران شکست خورده و نه اصلاحطلبان. این را میپذیرید یا فکر میکنید نوعی فرافکنی است.
به نظر من این فرافکنی است. ما در این انتخابات شکست خوردیم و هیچ اشکالی هم ندارد. جبران خواهیم کرد.
* حضور در این انتخابات اما جبهه اصلاحطلبی را با چالش مواجه کرد. فکر میکنید این جریان قادر است از این وضعیت بیرون آید؟
وقتی فعالیت جبههای انجام میشود یعنی که مجموعه احزابی که دیدگاه و نظرات مختلف دارند درباره یک موضوع خاص توافق کنند، پس طبیعی است اختلافنظرهایی داشته باشند. در جریان اصلاحطلبی نیز همینطور است و هرکدام از احزاب نظرات و دیدگاه خود را دارند و نباید تصور کنیم که همه احزاب باید عین هم موضعگیری کنند. در این انتخابات نیز خواستیم که روند کار جبههای را دنبال کنیم اما نتوانستیم که همه احزاب را همراه کنیم. حدود دوسوم از ۳۵ حزب عضو جبهه اصلاحات با ما همسو شدند. حتی شخصیتهای برجسته و شاخص این جریان مثل آقای نبوی، کروبی و حتی خاتمی هم همراهی کردند. منتها نیروی اجتماعی کافی را نداشتیم. اینکه پیروز نشدیم هم عیب نیست، نمیتوان گفت که اگر یک بار اختلافنظر عمیقی داشتیم دیگر نمیشود کار کرد. اصلاحطلبان باید همت خود را تجمیع کنند، با رویکرد واقعبینانهای به صحنه بیایند و به فعالیتهای خود ادامه دهند.
* پس معتقدید که امکان ادامه کار جبههای هنوز هم وجود دارد. اما شاهد استعفاهایی در جبهه بودهایم و برخی معتقدند که شاید در آینده این شکل از همکاری را بین اصلاحطلبان نبینیم.
چه کسی استعفا داده است؟
* استعفای آقای علویتبار از جبهه که خبری شد اما اخبار غیررسمی دیگری هم وجود دارد. مثلا آقای صوفی در مصاحبهای گفتند که چند نفر از اعضا استعفا دادهاند که به زودی اعلام میشود.
آقای علویتبار که اصلا چسبندگی حزبی نداشت که بخواهد از حزبی استعفا دهد.
* استعفا از جبهه اصلاحات نه یک حزب خاص.
به نظر من با این اقدام خود فضاسازی کرده است. درباره موارد دیگری هم که گفتید وجود دارد، هر وقت اعلام شد، صحبت میکنیم فعلا که چیزی نشنیدهایم.
* گفتید که با همراهی دوسوم از جبهه اصلاحات و چهرههای شاخص به عرصه انتخابات ورود کردید، اما شکست خوردید. این ناشی از اشتباه محاسباتی درباره رویکرد بدنه اجتماعی بود؟
خیر، ما اشتباهی نداشتیم. سرمایه اجتماعی وقتی فراهم شد، باید حفظ شود، برای همین هم وارد انتخابات شدیم. مگر جریان اصولگرا که در ۴۰ سال گذشته در همه ادوار به غیر از دوره احمدینژاد که آن هم تحلیل خاص خود را دارد، پیروز نشده، از مشارکت صرفنظر کرده که ما صرفنظر کنیم.
* یعنی با علم به شکست و عدم همراهی سرمایه اجتماعی، نامزد معرفی کرده و وارد شدید؟
بله، فعالیت حزبی که صرفا موکول به قطعیت پیروزی نیست. ما با امید به پیروزی عمل کرده، همت خودمان را جمع کرده و وارد هم شدیم.
* برگردیم به وضعیت جریان اصلاحطلبی. بعد از انتخابات اخیر و در پی اختلافاتی که ایجاد شد، چطور باید این جریان را احیا کرد. آقای تاجیک گفتهاند که هسته سخت اصلاحطلبی باید از بین برود.
بیان آقای دکتر تاجیک بسیار مبهم و سخت است و خودشان هم باید به عنوان مفسر به همراه نظریاتشان باشند و توضیح دهند که از این ادبیات و واژگانی که مورد استفاده قرار میدهند، چه برداشتی باید کرد.
من تصور میکنم که ضروریترین تکلیف اصلاحطلبان در شرایط کنونی این است که از آقای خاتمی به عنوان پرچمدار اصلاحات بخواهند که تماموقت خود را صرف نظریه اصلاحطلبی معطوف به کسب قدرت کنند. به هر حال ایشان شخصیتی هستند که همه دوستان ایشان را قبول دارند و مثل او نداریم. ما فرد دیگری را به جز آقای خاتمی به رسمیت نمیشناسیم و انشاءالله که به همت ایشان این چتر خیمه اصلاحطلبان برافراشته شود.
* آقای عطریانفر این تاکید بر نقشمحوری آقای خاتمی آن هم از سوی شما به عنوان یک حزب کارگزاران در ذهن من تعارض ایجاد میکند. آقای کرباسچی به عنوان دبیرکل حزب شما بارها در مصاحبهها و حتی در گفتوگو با خود من از محوری بودن نقش آقای خاتمی انتقاد کرده است. چطور است که اکنون میگویید کسی غیر از خاتمی را به رسمیت نمیشناسیم؟!
اول اینکه ما در گذشته و در زمانی که آقای هاشمیرفسنجانی در قید حیات بودند، ایشان را دارای وزن بیشتر و فرد موثرتری میدانستیم و در عین حال آقای خاتمی را مورد احترام میدیدیم. اکنون اما در شرایطی که آقای هاشمی دیگر نیستند، معتقدیم که تمام تکلیف و باری که بر دوش آقای هاشمی بود به عهده آقای خاتمی افتاده است. پس تکلیف این موضوع از نظر تاریخی روشن است.
درباره موضع آقای کرباسچی نیز باید بگویم که اتفاقا ایرادی که ایشان وارد میکنند، مساله و ایراد بسیار مهمی است. آقای کرباسچی معتقدند که آقای خاتمی باید در جایگاه پرچمداری، پیشکسوتی و پدری حاضر شوند و اجازه دهند که احزاب مختلف در جبهه اصلاحطلبی از نظر ساختاری کار خود را انجام دهند. ایراد آقای کرباسچی این است که بخشی از بدنه اصلاحات که تا دیروز «مشارکت» بود و امروز «اتحاد ملت» است، میخواهد آقای خاتمی را به نفع و به نام خودش مصادره کند. حرف آقای کرباسچی که خیلی هم درست است، این است که احزاب اصلاحطلب باید به مقدار کیفیت و اثربخشی خود نزد آقای خاتمی مورد اقبال و تایید باشند. قرار نیست که برخی به خاطر موقعیت خود که ناشی از ارتباط روزمره با خاتمی است، از یک امتیاز و موقعیتی که رنگ و بوی تبعیض هم از آن استشمام میشود، برخوردار شوند. نباید چنین حسی به احزاب اصلاحطلب القا شود.
* به نقش آقای خاتمی در بین احزاب اصلاحطلب اشاره کرده و معتقدید که با اتکا به این جایگاه میتوانند نقش مهمی در بهبود و ترمیم وضعیت اصلاحطلبان ایفا کنند اما موقعیت آقای خاتمی را در بین سرمایههای اجتماعی این جریان چطور میبینید. به هر حال در همین انتخابات اخیر آقای خاتمی رسما دعوت به مشارکت کرده و پیام دادند اما بدنه اجتماعی اصلاحطلبان پای صندوق نیامد.
این به خاطر آن بود که کسی پیامشان را ندید.
* کسی پیامشان را ندید؟!!
نه. پیام آقای خاتمی خیلی دیرهنگام و در دقیقه نود منتشر شد. ضمن اینکه به هرحال هر پیامی ممکن است در یک شرایط و زمانی نفوذ کلام بیشتر و در شرایط و زمانی نفوذ کلام کمتر داشته باشد.
* یعنی به معنی افول جایگاه خاتمی نیست؟
خیر، آقای خاتمی یک شخصیت موثر و ملی هستند که از ایشان انتظار میرود نقشمحوری داشته باشند و باید تا پایان زندگی تکتک ما این نقش را داشته باشند.
اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسیلینک کوتاه :