وضعیت پرونده هستهای؛ از عاملیت اجرا تا سیاستهای کلان
مهدی مطهرنیا * در تحلیل وضعیت پرونده هستهای و سخنان دیروز حسن روحانی رییسجمهوری ایران باید به این نکته توجه کنیم که جهان به عاملیت ساختار توجه دارد.
در سطح تحلیل خرد میتوان گفت که چه کسانی در دولت به معنی قوه مجریه نقش ایفا کرده و در پرونده هستهای موثر هستند. باید بپذیریم که حسن روحانی در جایگاه رییسجمهور یک دیپلمات بود و سالها در مراکز نظامی و امنیتی تجربه اندوخته بود بنابراین از این نظر یک عاملیت مجرب محسوب میشود که میتوانست عاملیت خود را بهتر به نمایش بگذارد. در کنار او نیز محمدجواد ظریف به عنوان یک کنشگر قرار میگیرد که یکی از مشهورترین دیپلماتهای معاصر بوده و نزد دوست و دشمن خبره شناخته میشود. تیم او در وزارت خارجه نیز توانست اثرگذاری لازم را داشته باشد و در زمان مناسب برجام را شکل دهد.
مساله دیگر ساختار است. در سطح تحلیل کلان دولت در ایران رییسجمهور و کابینه نیست. دولت در همه جهان شامل حاکمیت، حکومت، مردم و سرزمین است و state به دولت به معنی قوه مجریه خلاصه نیست و این موجب میشود که سیاست خارجی و تصمیمگیری در این عرصه دست قوه مجریه نباشد و به عهده نهادهای تصمیمگیرنده و شخص رهبری جمهوری اسلامی ایران در سازمان رهبری در کشور باشد.
باید توجه داشت که رهبر یک شخص و سازمان رهبری مجموعه پیچیدهای از ساختارها را دربر میگیرد. در نهایت این رهبر جمهوری اسلامی است که تصمیمات مربوط به این حوزه را ابلاغ کرده و دولت باید مجری باشد.
با توجه به این معنا باید مساله دیگری را تحت عنوان بافتار مطرح کنم. نظریه بافتار بر این مبناست که بافت نظامهای قدرت در نظامهای سیاسی، این نظامها را در هم فرو میپیچد. نظام جمهوری اسلامی ایران نیز یک نظام ایدئولوژیک برآمده از انقلاب است که در مبارزه با نظام حاکم در جهان و برای رسیدن به نظم مطلوب تحت عنوان تمدن نوین اسلامی شکل گرفته و در مقابل جامعه بینالمللی میایستد.
این است که انقلاب اسلامی خود را یک دولت معمول در نظام بینالمللی ندانسته و یک دولت انقلابی معرفی میکند که خواهان تغییر وضع موجود و قواعد و قوانین حاکم بر نظام بینالمللی است. این معنا منجر میشود که اگر در پروندههایی مثل پرونده هستهای به اهداف خود نرسد زیر پرسش پرسشگران دیگر و مخالفان قرار گرفته و ماهیت خود را از دست داده و در مسیر فروپاشی قرار بگیرد.
این نظام سیاسی نقطه گره اندیشه سیاسی خود را بر مبارزه با ایالات متحده و نظام سلطه در جهان استوار کرده و اگر عقبنشینی کند و یا امتیازاتی بدهد، نشاندهنده نوعی شکست در برابر شعارهای گذشتهاش خواهد بود و آن را با چالشهای بسیاری مواجه میکند؛ چالشهایی که میتواند استعداد تبدیل سریع به بحران را داشته باشد.
در این چارچوب از منظر ماهیتی نمیتواند به راحتی در این مقولات وارد شود. منظر دیگر اما منظر واقعیت موضوع است. امر واقع نیز این است که در ایران طبقهای تشکیل شده که توانسته در دهههای اخیر به عنوان طبقه ممتاز بیشترین ثروت را داشته باشد. این نوکیسگان ثروتیافته که اکنون ثروت رویایی و نجومی دارند، این ثروت را در وضعیت کنونی و با مولفهها و شاخصهای ناشی از آن به دست آوردهاند. بنابراین بسیاری مسائل در چارچوب قواعد بینالمللی میتواند این موقعیت منفعتی را با چالش روبهرو کند از این رو به آنان عنوان کاسبان تحریم نیز دادهاند. اینها حتی توانستهاند در بسیاری از مراکز نفوذ داشته و در برابر این روند، بحرانساز شوند.
برای تحلیل آنچه حسن روحانی درباره وضعیت فعلی پرونده هستهای میگوید لازم است که همه این معانی را مورد توجه قرار داد.
* تحلیلگر مسائل بینالمللی
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :