نقش دولت در توسعه اقتصادی
به گزارش جهان صنعت نیوز: نقش دولت در توسعه بیشتر با این واقعیت مشخص میشود که کشورهای توسعهنیافته از کمبود جدی انواع منابع و مهارتها رنج میبرند در چنین شرایطی تخصیص عاقلانه و کارآمد منابع محدود فقط توسط دولت انجام میشود و این کار را میتوان از طریق برنامهریزی مرکزی مطابق با طرح اولویتهای متناسب با شرایط و نیاز کشور انجام داد.
تفاوت در نرخ رشد بین کشورها و بین دورههای مختلف در هر کشور را میتوان تا حد زیادی مرتبط با کیفیت کارآفرینی دانست و پیشرفت فنی و عرضه نیروی کار را به کارآفرین نسبت داد. دولتها در مراحل اولیه رشد پایدار، انگیزههایی برای تصدی کارآفرینی فراهم میکنند. در برخی اقتصادها توسعه حملونقل، نیرو و سایر تاسیسات توسط دولت انجام شده و در برخی دیگر، انگیزههای مالی و یارانه پیشنهاد شده است. نقش مهم دیگر دولتها در مراحل اولیه کمک به ایجاد نوعی بازار سرمایه و پول است که وامدهندگان به آن اطمینان داشته باشند. اقتصاددانان استدلال کردهاند که دولتها میتوانند متعهد شوند که از رکودهای جدی و طولانیمدت جلوگیری کنند.
اقتصاد چه تاثیری در سیاست دولت دارد
شرایط اقتصادی اغلب بیانگر تغییرات سیاستی است که دولتها انتخاب میکنند. به معنای گسترده، فعالیت اقتصادی یک کشور نشاندهنده چیزی است که مردم، مشاغل و دولتها میخواهند بخرند و یا بفروشند. بااینحال، دولت ممکن است تصمیم بگیرد برخی جنبههای این فعالیت اقتصادی را تنظیم و بتواند رشد اقتصادی را ایجاد یا از شرایط اقتصادی منفی در آینده جلوگیری کند. بهطورکلی، نقش فعال دولت در پاسخگویی و تاثیرگذاری بر اوضاع اقتصادی یک کشور به منظور حفظ و پیشبرد منافع اقتصادی ذینفعان یا شهروندان عمومی اهمیت بسیاری دارد.
برخی متداولترین روشهایی که ممکن است یک دولت برای تاثیرگذاری بر فعالیتهای اقتصادی کشور داشته باشد، تعدیل هزینه وامگرفتن (با کاهش یا افزایش نرخ بهره)، مدیریت عرضه پول و کنترل استفاده از اعتبار است و در مجموع از این سیاستها به عنوان سیاست پولی یاد میشود. دولت همچنین میتواند هزینهها و نرخ مالیات را تنظیم یا مشوقهای مالیاتی معرفی کند که در مجموع این سیاستها، سیاست مالی نامیده شده است. سیاستهای مالی و پولی در نظر گرفته شده به سرعت رشد اقتصاد را کاهش یا افزایش میدهند و به نوبه خود میتوانند بر سطح قیمتها و نرخ اشتغال در کشور تاثیر بگذارند.
دولت چه نقشی در توسعه کشور دارد
بهطورکلی نقش دولت را میتوان به دو بخش مستقیم و غیرمستقیم تقسیم کرد. دولت یک سازمان رفاه اجتماعی است و برای منافع مردم عادی بدون ایجاد انگیزهای برای به حداکثر رساندن سود، فعالیت میکند. از این رو، دستور کار اصلی دولت حداکثر رفاه است. مشارکت مستقیم دولت در توسعه کشور بهطور خلاصه شامل رشد کشاورزی، رشد صنعتی، توسعه زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی، استفاده بهینه از منابع، حفظ قانون و نظم و عدالت توزیعی اجتماعی (عدالت توزیعی به ادراک عدالت از تخصیص منابع مربوط میشود) است.
در مرحله اولیه روند توسعه، در یک کشور کمتر توسعه یافته، به دلیل کمبود هزینههای اساسی اجتماعی و اقتصادی برای احداث مواردی مانند مدارس، موسسات فنی و موسسات تحقیقاتی، بیمارستانها، راهآهن، جادهها، بنادر، پلها و غیره سرمایهگذاری زیادی لازم است. چنین سرمایهگذاریهایی منجر به ایجاد اقتصاد خارجی میشود که به نوبه خود انگیزههایی برای توسعه بنگاههای خصوصی در زمینه صنعت و همچنین کشاورزی نیز ایجاد خواهد کرد. بنابراین، دولتها برای آغاز روند رشد اقتصادی تمام تلاش خود را در ایجاد زیرساختهای اقتصادی انجام میدهند.
برای حفظ عملکرد بهینه بینبخشهای کشاورزی و صنعتی، زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی لازم است. بنابراین، دولت سرمایههای هنگفتی را برای توسعه سرمایههای سربار مانند انرژی، نیرو، حملونقل، ارتباطات، آموزش، بهداشت، مسکن و غیره اختصاص میدهد. همه کشورها انواع مختلفی از منابع طبیعی و اقتصادی را برای استفاده شخصی خود دارند و از این منابع برای برآوردن حداکثر خواستهها استفاده بهینه میشود و کشور را قادر میسازد تا به مسیر توسعه اقتصادی دست یابد. از این رو، در استفاده موثر از منابع داخلی نقش اصلی دولت است.
دولت نقشی حیاتی در اقتصاد برای اجرای عدالت توزیع اجتماعی، بهمنظور کاهش نابرابری بین فقیر و غنی دارد. دولت به دلایل ذیل بهطور فعال در اقتصاد شرکت میکند:
– حفظ ثبات قیمت یا کنترل تورم
– جلوگیری از ایجاد بازارسیاه با سیاست سقف قیمت
– مداخله مستقیم در بینظمی سیاسی یا هرج و مرج
– مشارکت مستقیم در بحران مالی یا اقتصادی
– مداخله در زمان اضطراری جنگ یا بلایای طبیعی
– عرضه منظم کالاهای اساسی به بخش ضعیف جامعه از طریق سیستم توزیع عمومی موثر (PDS).
دولت همچنین نقشهای غیرمستقیم مختلفی را برای توسعه سریع اقتصاد کشور دارد که این اقدامات یا نقشهای غیرمستقیم بهطور خلاصه شامل سیاست مالی و پولی است. دولت همراه بانک مرکزی با کمک این سیاست بازار پول را کنترل میکند. در زمان تورم، یعنی افزایش بیش از حد سطح قیمت، دولت عرضه پول و ایجاد اعتبار را بررسی میکند و عرضه پول افزایش مییابد.
سیمون کوزنتس، اقتصاددان آمریکایی گفت: تجارت، موتور رشد اقتصادی است. دولت سیاستهای تجاری را با وضع تعرفهها، سهمیهها، عوارض و غیره کنترل و تنظیم میکند. هدف اصلی سیاستهای تجاری برای تنظیم صادرات و واردات بهبود وضعیت تراز پرداخت (BOP) و افزایش موجودی ذخایر ارزی است. تمام اقدامات فوق، یعنی هر دو نقش مستقیم و غیرمستقیم، توسط دولت انجام میشود تا توسعه اقتصادی و رفاه ایجاد شود.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانلینک کوتاه :