گسست یا پیوست نسل‌ها

به گزارش جهان صنعت نیوز:  شکاف نسلی زمانی صورت می‌گیرد که دو نسل هنجارها، ارزش‌ها و باورهای یکدیگر را درک نکرده و به نوعی دچار تعارض شوند. هرچند محققان معتقدند که درجه‌ای از شکاف نسلی در هر جامعه‌ای امری طبیعی است و به فراخور زمان و در شرایطی شکاف نسلی می‌تواند اتفاق بیفتد، اما باید دانست که شدت یافتن آن نیز با پیامدها و خطراتی همراه است که اگر به موقع تشخیص داده نشود ممکن است مسائل و مشکلات بسیاری برای جامعه به بار آورد. به طور کلی صاحب‌نظران سه موضع متفاوت نسبت به این مساله دارند. گروهی معتقدند که ما در ایران با شکاف میان نسل‌ها مواجه هستیم و امکان هرگونه تفاهم و گفت‌وگو میان نسل‌ها، تقریبا منتفی است. گروه دیگر اما معتقدند که چیزی به نام شکاف نسلی وجود ندارد و والدین و فرزندان، به طور کلی مشابه هم می‌اندیشند و منابع هویتی یکسانی دارند. گروه سوم نیز رویکردی میانه را اتخاذ می‌کنند و معتقدند هرچند تفاوت‌هایی جدی میان نسل‌های مختلف وجود دارد؛ اما این تفاوت‌ها آنقدر جدی و عمیق نیستند که بتوان از شکاف میان نسل‌ها سخن گفت.

فریبی به نام گسست نسلی

در همین راستا دکتر تقی آزاد‌ارمکی جامعه‌شناس و استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران به «جهان‌صنعت» گفت: بحث گسست نسلی پدیده دو دهه اخیر ایران است. این گسست به حوادث دهه ۶۰ و ۷۰ برمی‌گردد؛ در آن زمان به دلیل حضور جوانان در جامعه تغییر عمده‌ای در ساختار سیاسی ایجاد شد و دولت اصلاحات از درون آن شکل گرفت. بنابراین دولت اصلاحات محصول ظهور نسل جوانی بود که بعد از انقلاب متولد و دو دهه کشیده شده بودند به سطح باز کنشگری سیاسی به کنشگری اجتماعی رسیده بودند. طبیعتا وقتی این جوانان در سازه مفهومی عامی به نام جامعه مدنی قرار گرفتند توانستند یک دگرگونی عمده در عرصه سیاست ایجاد کنند. به نوعی عبور از یک نوع محافظ‌کاری به محافظ‌کاری دیگر و یک شکل‌گیری اصلاح‌طلبی در ایران است که در شاه‌کلید دولت اصلاحات آقای خاتمی خودشان را نشان دادند. اساسا بعد از آن کلید نقش‌آفرینی نسل جوان به نسل و نسل در ایران خورده شد. با این تفاسیر ادبیات سیاسی و اجتماعی تولید شد و بسیاری از افراد را به بحث و گفت‌و‌گو واداشت. در همان دوران بحث رسید به دو گانه گسست یا پیوست. برخی از جامعه‌شناسان بر این عقیده بودند که نسل عامل تحول بی‌گسست پیش می‌رود که اتفاقا تحولات‌اش گسست آفرین است. محافظه‌کاران در تلاش بودند تا ثابت کنند که کنش نسل جوان، کنش گسستی است. زیرا به میزانی که این گسست پیش می‌رود از ارزش‌های انقلاب فاصله می‌گیرد و دغدغه جوانان دیگر ایرانی نیست. چه‌بسا مساله آنها جامعه جهانی است. همچنین به مسائل خانواده و ازدواج بی‌اعتنا است. در مقابل افرادی بودند که سعی در نقد این بحث نداشتند و تنها بر اینکه این موضوع گسست نیست بلکه یک نیروی انقلابی و تحول اجتماعی خاص است، بسنده کردند. این در حالی است که تاکنون مفهوم گسست در ادبیات سیاسی و اجتماعی باقی مانده است.

وی افزود: در همان دوران و از دهه ۸۰ به بعد بحث گسست نسلی را دنبال کردم. به عقیده من تحولات جامعه ایرانی یک پیوند بین‌نسلی است تا گسست نسلی؛ این نیست که وقتی یک نسل جوان عدالت‌خواه یا توسعه‌گرا یا اصلاح‌طلب می‌شود، آن در تعارض با دیگر نسل‌ها عمل می‌کند. بلکه آنها از ظرفیت نسل‌های پیشین برای کنش اجتماعی و سیاسی موردنظرش استفاده می‌کنند. در جایی که جامعه قدرتمند جلو آمده و توانسته برای نسل نقش‌آفرینی کند، زمانی است که سرمایه دیگر هم به کار آمده است.

پیوست بین‌نسلی

این جامعه‌شناس اظهار کرد: بنابراین به طور پنهان نوعی همگرایی نسلی یا پیوست بین‌نسلی است که تحول ایجاد کرده و می‌کند. حال وقتی پیوست نسلی است ما گسست نسل‌ها را مشاهده می‌کنیم. امروزه نگاه محافظه‌کارانه و اصولگرایی که به نسل جدید وجود داشت سعی کرده نسل جدید را بی‌هویت قلمداد کند و مفهوم دیگری به نام نسل انقلابی را ساخت. در نتیجه سعی کرد درمقابل نسل انقلابی و بی‌هویت مفهوم دیگری را بسازد. با این تفاسیر روی گرده نسل انقلابی سوار شد و با بازی در فضاهای ایدئولوژی که نسلی که تحولی ایجاد می‌کند ولی تحولش همگرایانه است را مورد چالش قرار داد. در نتیجه اصلاح‌طلبی در مقابل اصولگرایی قرار گرفت. این در حالی است همین نسل جوان اصلاح‌طلب تنها نیروی تاثیرگذار جامعه است.

نسلی میانه یا همان خانواده

دکتر آزاد‌ارمکی با تاکید بر نقد نگاه محافظه‌کارانه به نسل جدید عنوان کرد: همیشه نهاد‌ها و سازمان‌ها به پیوند نسلی کمک کردند. همین امر در خانواده‌ها هم صدق می‌کند. همین‌طور در حوزه سیاست هم به دنبال شخصیت‌های بودیم تا بتوانند بین مردم انسجام ایجاد کنند. البته گسست در خانواده‌ها بسیار کمتر از جامعه است زیرا در خانواده‌ها نسل میانه با جوان‌ها در ارتباط هستند و در اصل نسل تعیین‌کننده و پیش‌رو مسیر خانواده است. چنین نسلی با ایده‌های جدید از ظرفیت و انرژی نسل جوان و اهمیت نسل پیر استفاده می‌کند و سعی می‌کند جامعه را به دگرخواهی و دگردوستی پیش ببرد. چرا که پدران و مادران میانسال هستند که فرزندانشان را کلاس موسیقی، رقص، زبان و نسل جدید را برای تحصیل و مهارت و در نهایت مهاجرت آماده می‌کنند. بنابراین نسل میانه بازی را می‌سازد. وقتی نسل میانی این‌گونه است به چه دلیل باید از گسست‌های نسلی سخن بگوییم. نسل میانی به خاطر نوخواه بودن این روند را پیش گرفته است؛ زیرا آنها تجربه جنگ و اصلاحات و دیگر تغییرات سیاسی را دارند و هم به واسطه فناوری با جهان آشنا شده و به طریقی نسلی خسته است. اما قدرت میان‌داری ندارد به همین خاطر از انرژی نسل جدید استفاده می‌کند تا خانواده‌اش را پیش ببرد.

 وی افزود: اگر با این نگاه بحث گسست نسل‌ها را مشاهده کنید. قضیه بسیار متفاوت می‌شود. حتی گسستی هم به وجود نیامده است ولی نگاه محافظه‌کارانه سعی می‌کند دوگانه اهل خانه و غیرخانه، زنان وفادار و بی‌وفا، مردان مسوولیت‌پذیر و مردان رها را دنبال کند و این چندگانگی‌ها را در خانواده دنبال می‌کند. همچنین در جامعه دین‌دارها و بی‌دین‌ها را ترویج می‌کند. از طرفی در سیاست مخالفان و موافقان را ترویج می‌کند. اما در عمل اجتماعی مسیر سیاست را پیش می‌برد که یک نگاه عملگرایانه باشد. همان‌طور که در بطن اکثر رییس‌جمهورهای ایران نگاه عملگرایانه وجود داشت. اگر فردی از عملگرایی عبور کند شکست می‌خورد و جامعه از آنها روی‌گردانی می‌کند. همچنین در حوزه دین هم افرادی که به دنبال اخلاق و فرهنگ و معنا بودند مهم‌تر از دیگران بودند. خانواده‌های ماندگارتر بودند که در باب انسجام از طریق کنش‌گری و به فعال‌سازی نیروها توجه کردند و به آینده فکر کردند.

بازی گسست نسل‌ها

این استاد دانشگاه در آخر بیان کرد: به عقیده من طرح گسست نسل‌ها بازی است که می‌خواهند از دورن آن ایدئولوژی بسازند و نیروی را بالا بیاورند، از آنها برای تخریب و رادیکال شدن استفاده کنند. اگر در خانواده‌ها دقت کنید برای هر کاری دسته‌جمعی مسیر را طی می‌کنند، در نتیجه آرایش نسلی در خانواده و جامعه ایرانی این‌گونه است که نسل میانی جلودار است و نسل جوان دستمایه نیروی تحول است و نسل پیرها هم حمایت و اعتبار ایجاد می‌کنند. از طرفی اخیرا در حوزه سیاست هم به همین سمت و سو می‌رویم. چرا که نیروهایی که عملگرا هستند و جامعه را می‌خواهند بسازند اجتناب می‌کنیم و میلمان به سمت افراد ایدئولوژیک و رادیکال است. چه‌بسا در انتخاابت اخیر هم همین اتفاق رخ داد.

اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژه
شناسه : 204667
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا