درس عبرت
به گزارش جهان صنعت نیوز: نه اعتراف به اشتباه و نه دعای خیرش برای دولت بعدی به کار مردم نمیآید و گرهای از کارشان باز نمیکند. حتی در اینکه این رویکرد جهانگیری موجب کاهش عصبانیت جامعه شود هم تردید وجود دارد. خاصه اگر توجه داشته باشیم که خشم مردم روز به روز رو به فزونی است و هر بار به بهانه و علتی سر باز میکند. مشخصا از ۹۶ به این سو هر اعتراض و گلایهای به خشونت کشیده شده و نگاهی به فضای مجازی که نمودی از دنیای واقعی است، حکایت از بزرگ و بزرگتر شدن این خشم دارد.
سوال اینجاست که دولت تازهنفس رییسی که چند صباح دیگر کار خود را شروع میکند اولا چطور باید این حجم از خشم و نارضایتی را کنترل کند که فردا روز گرفتار عواقب زیانبار آن نباشد و فرصت اقدام برای رفع مشکلات را پیدا کند؟ دوما این دولت به چه اقدامات و راهکارهایی نیاز دارد تا سرنوشتی شبیه دولت روحانی نداشته و در روزهای پایانی ناگزیر به پذیرش اشتباه و عذرخواهی نگردد؟
اشتباهی که نباید تکرار کرد
محمدصادق کوشکی، فعال سیاسی اصولگرا در گفتوگو با «جهانصنعت» به این سوالات پاسخ داد و گفت: «آنچه که باعث شد این صحنهها را شاهد باشیم یعنی فردی مثل جهانگیری اظهار عجز و شرمندگی کند و این کار هم مشکلی از مشکلات مردم حل نکند این بود که دولت آقای روحانی برای خودش تکلیفی برای حل مشکلات مردم قائل نبود. دولت او در واقع دولتی نبود که برای منافع هشتادوچند میلیون نفر جمعیت کشور کار کند. این دولت فقط برای منافع پایگاه اجتماعی خود فعالیت میکرد. پایگاه اجتماعی او نیز اشرافیت رانتخوار وابسته به دولت بود. یعنی سرمایهسالارانی که بار رانت دولتی به سرمایه و ثروت رسیده بودند، حتی دولت کارآفرینان و صاحبان صنایع و فعالان شرافتمند اقتصادی هم نبود. به همین خاطر تعهدی برای حل مشکلات مردم نداشت و وظیفه اصلی خود را حفظ و افزایش منافع آن یکی، دو درصد حامی خود میدانست. نتیجه هم طبیعتا همین شد که الان آقای جهانگیری به هر استانی برود با همین مسائل روبهرو میشود و این مختص به خوزستان نیست.»
وی درباره اینکه دولت سیزدهم باید چه کند؟ گفت: «دولت سیزدهم باید از سرنوشت دولت یازدهم و دوازدهم عبرت بگیرد. یکی از ریشههایی که دولت روحانی به این حجم از شکست، یأس و سرخوردگی رسید به واسطه این بود که نیروهای آن به تعبیر خودشان ژنرالهای پیر دولت آقای هاشمی بودند. یعنی نه افرادی بودند که انگیزه کار برای مردم داشتند و نه مردم را عددی حساب میکردند. چون تکنوکراتهای و بوروکراتهای پرسابقهای بودند که تنها انگیزه آنان خدمت به پایگاه اجتماعی خود بود. دولت سیزدهم هم ناخواسته میتواند در همین بنبست بیفتد اگر مبنای خود بر استفاده از دولتمردان عصر احمدینژاد گذارد.»
این فعال سیاسی اصولگرا توضیح داد: «اگر قرار باشد دولت رییسی بدنه خود را از دولتمردان دوره احمدینژاد تشکیل دهد دچار همین مشکل خواهد شد چون افرادی که هشت سال با احمدینژاد بوده و کار کردند الان در جایگاهی هستند که انگیزه قدرتطلبی دارند اما انگیزه کار و خدمت ندارند. به همین خاطر اگر رییسی بدنه اصلی دولت خود را به آنان تکیه دهد عملا همان اشتباه دولت روحانی را تکرار کرده است. طبیعی است که باید از این فضا عبرت گرفته و چنین نکند.»
وی افزود: «اینکه از تجارب دولتمردان قدیم مشاوره گرفته شود خیلی هم خوب است اما اینکه آنها را به عنوان مدیر و مسوول امور منصوب کند که بخواهند کشور را در این شرایط بحرانی اداره کنند، مناسب نیست چون انگیزه و توانایی ندارند. کسی که هشت سال وزیر و معاون وزیر در دولت احمدینژاد بوده الان دیگر اگرچه تجربه دارد اما ایده و نوآوری ندارد. امیدواریم که آقای رییسی خطای بزرگی که روحانی در به کارگیری ژنرالهای پیر عصر هاشمی و خاتمی مرتکب شد، مرتکب نشود و از این تکنوکراتهای از کار افتاده عصر احمدینژاد استفاده نکند.»
آسیبشناسی علل
جلال میرزایی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با «جهانصنعت» خشم و عصبانیت موجود در جامعه را غیرطبیعی دانست و گفت: «یکی از دلایل این وضعیت آن است که به جای اینکه واقعیات را به مردم بگوییم و علل اصلی مشکلات را آسیبشناسی کنیم و هر موضوعی را در جای خود ببینیم به خاطر تسویهحسابهای سیاسی به بخشی از انتظارات، عصبانیت و ناراحتی مردم دامن زدهایم. بنابراین وضعیتی ایجاد کردهایم که به جای علتها باید دنبال آسیبشناسی معلول باشیم. درحالی که حل و فصل معلول بدون بررسی علتها امکانپذیر نیست. الان آقای جهانگیری مامور شده و به خوزستان رفته است و صادقانه میگویند که رفع مشکلات فعلی و خشکسالی کار سختی است نه مردم انتظار شنیدن این واقعیت را دارند و نه برای سیاسیون خوشایند است چون جامعه را عادت دادهایم که خلاف گفته، وعده داده و دیگران را مقصر جلوه دهیم لذا کار قدری مشکل شده است.»
وی در واکنش به اینکه «شاید پذیرفتهنشدن سخنان و رویکرد جهانگیری به خاطر قرار داشتن در روزهای پایانی دولت است و اگر پیشتر این رویه از دولت دیده شده بود، جامعه واکنش بهتری داشت» گفت: «قبلا هم این رویه دیده شد. دولت روحانی از سال ۹۶ به بعد اصلا مجالی نداشت که این رویکرد را جا بیندازد. قطعا در دولت آقای رییسی هم این وضعیت تکرار خواهد شد. شاهدیم که نمایندگان مجلس، ائمهجمعه و جماعات و برخی افرادی که تریبون دارند به جای اینکه خودشان را بخشی از راهحل بدانند و برای برونرفت از مشکلات همفکری کنند به انتقاد و طلبکاری از دولت عادت کردهاند. این در حالی است که دولت منابعی ندارد. منابع دولت بسیار محدود است و توانایی حل مسائل آن هم در کوتاهمدت را ندارد. بنابراین نمایندگان مجلس و دیگر افرادی که تریبون و مسوولیت دارند باید همفکری کرده و راهکار ارائه دهند. این راهکار مناسبی نیست به اسم اینکه میخواهند حرف دل مردم را بزنند، بدون توجه به اینکه ریشه مشکلات چیست و… طلبکارانه برخورد کرده و مرتب یقه مسوولان و مدیران را گرفته و به آنان توهین کنند.»
همکاری برای کاهش عصبانیت
این نماینده پیشین مجلس افزود: «اینکه بدون توجه به منابع و امکانات دولت مرتب به مطالبات و انتظارات دامن زده شود، نتیجه خوبی ندارد و همین وضعیت که مردم عصبانی هستند پیش میآید اما اگر کمک کنیم که خواستهها متناسب با منابع و امکانات شکل بگیرد، این التهابات قدری فروکش میکند.»
میرزایی در پاسخ به اینکه «دولت رییسی با آن همه وعده و وعیدی که داده باید چه اقداماتی انجام دهد تا در کوتاهمدت نظر مردم را جلب و از نارضایتیها بکاهد تا فرصت بیشتری برای اصلاح امور داشته باشد؟ و آیا تاکید بر نقش و همراهی مجلس و سایر ارکان نظام فرصت فرار از مسوولیت را به دولت جدید نمیدهد؟» گفت: «من واقعا نگران هستم چون جریان حامی رییسی بدون در نظر گرفتن امکانات و منابع دولت به مردم وعدههایی داده که تحقق آن کار بسیار مشکلی است. به همین خاطر این نگرانی وجود دارد که بعد دو ، سه ماه شاهد افزایش نارضایتیها باشند. چون الان این انتظار را ایجاد کردهاند که آقای رییسی در کوتاهمدت میتواند مسائل را حل کند اما اگر این اتفاق در دو، سه ماه اول نیفتد که به نظر هم میرسد، تحقق آن مشکل است؛ این ناامیدی که الان شاهد هستیم دامنه وسیعتری پیدا کند و مشکلاتی ایجاد شود.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب تاکید کرد: «بنابراین اگر میخواهیم به مشکلات بیش از این که هست دامن نزنیم باید هم دولت، مجلس و کسانی که تریبون دارند از نو شروع کنند و از این شعارگرایی دست بردارند و به فکر تدابیر واقعی و نه شعاری برای برونرفت از وضع موجود باشند. اگر آقای رییسی با این رویکرد بیاید و سایر تریبونداران آن روال سابق را ادامه ندهند، فضا را آرام کنند، مطالبات از رییسی را واقعبینانه کنند، مشکلات و منابع و امکانات را برای مردم توضیح دهند، همچنین توضیح دهند که برونرفت تنگناها قدری زمانبر است و میتوان گامهای کوچکی برای حل مشکلات مردم برداشت، شاید بتوان قدری از این حالت عصیان و عصبانیت موجود در جامعه کاست و فضای برای کار فراهم میشود. چون وقتی فشار بر مدیران و مسوولان کمتر شود استرس آنها کمتر شده و در حالت طبیعی میتوانند تصمیمات بهتری بگیرند درحالی که اگر یک مدیر را احاطه کرده، تحت فشار گذاشته و او را توهین و تخریب کنیم، نمیتواند کار کند.»
جمعبندی
کارشناسان سیاسی بسته به جناح و نگرش خود این وضعیت را حلاجی کرده و اوضاع در دولت بعدی را پیشبینی میکنند. یکی در تلاش است که گناه اوضاع بد امروز تماما به گردن روحانی نیفتد و دیگری دنبال مفری است که رییسی تنها پاسخگوی دوران آتی نباشد! آنچه عیان است اما نه روحانی تماما مقصر وضع موجود است و نه رییسی به تنهایی قادر به برونرفت از این اوضاع. لذا انتظار میرود که مجموعه حاکمیت و مسوولان و تریبونداران منافع و وضعیت مردم را در اولویت قرار داده، راهکارهایی بیابند که در کوتاهمدت قدری از فشار موجود بر دوش مردم بکاهند. این اقدام بیش از مردم به نفع خودشان است زیرا موجب بالارفتن آستانهتحمل جامعه شده و این فرصت را مهیا میکند که با طمانینه و تدبیر کار را ادامه دهند. آن هم به شکلی که دست آخر مثل روحانی و همکارانش در دولت سری پایین و زبانی عذرخواه نداشته باشند.
اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسیلینک کوتاه :