xtrim

هشدار در مورد گسترش شکاف‌های اجتماعی

به گزارش جهان صنعت نیوز: این در حالی است که جامعه‌شناسان بر این عقیدند نزاع‌های خیابانی به گونه‌ای زنانه شده است. اما آیا واقعا نزاع‌های خیابانی زنانه شده یا زنان دل و جرات بیشتری در مقابل حرف‌های زور پیدا کردند؟! با وجود اینکه نظرات تمامی ندارد و کمتر کسی را پیدا می‌کنید که این فیلم‌ها را ندیده باشد و یا راجع به آن حرف نزده باشد اما باید در نظر گرفت که این معضل اجتماعی مشکل امروز و دیروز نیست و نشان از دردی کهنه دارد که مرهمی کارساز و موثر می‌خواهد، نه اینکه صرفا بگویند این درمان و چاره کار است، باید وارد میدان شد و دستی بر آتش برد تا شاید کمی از این درد کاست و البته نباید چنین موضوعاتی را زنانه یا مردانه کرد زیرا به عقیده جامعه‌شناسان و روانشناسان یکی از علل نزاع‌های خیابانی به دلیل فشار‌های اقتصادی و اجتماعی است و گریز از این موارد سخت نیست ولی باید اصولی باشد.

در نتیجه باید به طور جدی مسوولان و کارشناسان درباره افزایش خشونت در نوجوانان و تسری آن بین زنان و دختران وارد عمل شوند و با فرهنگ‌سازی و آموزش و ایجاد فضاهایی امن برای تخلیه هیجانات نوجوانان با روند صعودی معضل اجتماعی به نام خشم و تکانش‌های آنی که ممکن است منجر به وقایع تلخ و جنایی از جمله قتل و تباه شدن زندگی نوجوانان می‌شود، مقابله کنند.

در همین ارتباط «جهان‌صنعت» گفت‌و‌گویی با دکتر مختار نوری، مدیر گروه روندهای فکری پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و پژوهشگر حوزه اجتماع‌گرایی انجام داده که مطالعه آن را در ادامه توصیه می‌کنیم.

opal

* به نظر می‌آید شکاف‌های نوپدیدی در جامعه ایران در حال گسترش است. منظور از این شکاف‌ها چیست؟

به طور کلی از حیث تئوریک موضوع شکاف‌های اجتماعی از مسائل و موضوعات مهم در جامعه‌شناسی و جامعه‌شناسی سیاسی است. در مقام تعریف می‌توان گفت که شکاف اجتماعی عاملی است که باعث به وجود آمدن گروه‌های مختلف اجتماعی در میان جمعیت یک جامعه می‌شود. به هر شکل، این موضوع از حیث فکری در آثار جامعه‌شناسان برجسته‌ای چون مارکس، وبر و دورکیم مورد توجه قرار گرفته است. مارکس این موضوع را حول محور شکاف طبقاتی، وبر آن را پیرامون شکاف‌های سیاسی و منزلتی و دورکیم نیز ذیل شکاف همبستگی مورد توجه قرار داده‌اند. بنابراین چنین بحثی دارای پشتوانه فکری گسترده و عمیقی است. در جامعه ایران نیز همواره مباحثی پیرامون شکاف‌های اجتماعی مطرح بوده است. شکاف‌های قومی، شکاف‌های مذهبی، جنسیتی، طبقاتی و شکاف میان سنت و مدرنیته از جمله مهم‌ترین شکاف‌های مطرح در جامعه ایرانی به شمار می‌آیند. با این اوصاف، در جامعه ایران شکاف‌های اجتماعی نوینی در حال گسترش است که توجه به آنها بسیار ضروری است. از جمله این شکاف‌های جدید و نوپدید می‌توان به شکاف و گسست نسلی اشاره کرد که روز‌به‌روز در جامعه ایرانی نیز در حال گسترش است. این نوع شکاف به موازات سایر شکاف‌های قدیمی جامعه ایرانی در حال گسترش و پیشرفت است و باعث ظهور و بروز بحران‌های مختلف و آسیب‌های اجتماعی متعددی نیز شده است.

* با این توضیحات، تعریف شما از شکاف و گسست نسلی چیست؟ ابعاد این موضوع چگونه قابل بررسی است؟

در پاسخ باید در ابتدا به این نکته اشاره کرد که به دلیل ماهیت تغییرپذیر و تحول‌پذیر جوامع انسانی، موضوع شکاف و گسست نسلی امری گریزناپذیر است. تحولات مختلف باعث خواهند شد تا جوامع در درون خود دچار تغییر و تحول شوند. با این نگرش، برای تعریف این پدیده باید به موضوعاتی مانند تفاوت نسلی، شکاف نسلی و گسست نسلی توجه داشت. تفاوت نسلی به معنای اختلافات طبیعی در باورها، ارزش‌ها و هنجارهای میان نسل‌ها شناخته شده است. همچنین در تعریف شکاف نسلی آن را به معنای اختلاف گسترده در خصلت‌ها و نگرش‌های میان نسل‌ها (مثلا نسل جوان و پیر) تعریف کرده‌اند. در نهایت گسست نسلی را به معنای دور شدن تدریجی دو یا سه نسل از یکدیگر از حیث جغرافیایی، عاطفی، فکری، ارزشی تعریف کرده‌اند. این جدایی و فاصله موقعیتی را ایجاد می‌کند تا از آن با عنوان گسست نسلی یاد شود. آنچه در این فرآیند مهم است اینکه در نتیجه چنین تحولاتی ارزش‌ها و هنجارها نیز در معرض تغییر و تحول قرار می‌گیرند. به تعبیر دیگر در موضوع گسست نسلی حوزه ارزش‌ها به یکی از کانون‌های بی‌ثباتی و بحران تبدیل می‌شود. در نتیجه می‌توان از شکاف ارزشی میان نسل‌های مختلف یک جامعه به عنوان اصلی‌ترین شکاف نسلی یاد کرد. این نکته هم قابل ذکر است که موضوع شکاف و گسست نسلی از حیث تئوریک مورد توجه بسیاری از متفکران و جامعه‌شناسان مطرح دنیا مانند مانهایم، اینگلهارت، گیدنز، برگر، لاکمن، مک لوهان و… نیز قرار گرفته است. این متفکران همگی تلاش کرده‌اند تا شکاف و تعارضات میان نسل‌ها را در نتیجه تحولات مختلف جامعه بشری تئوریزه کنند. در واقع همه این متفکران مناسبات نسلی را به شیوه ساختاری تحلیل کرده‌اند. به طور نمونه، مک لوهان بر این باور است که زمانی ما فناوری‌های جدید را وارد صحنه اجتماعی می‌کنیم آن جامعه را برای همیشه دچار تحول ساخته‌ایم، زیرا جوانان و نسل جدید به دلیل نوگرایی بیشتر و آمادگی برای پذیرش تازگی‌ها بیشتر از نسل مسن و پیر تحت تاثیر این تحولات قرار می‌گیرند. بر اساس تبیینی که مک لوهان ارائه کرده است، تحولات سریع تکنولوژیک دسترسی سریع و گسترده نسل جوان به شبکه‌های اجتماعی را فراهم ساخته و همین امر آنها را در موقعیت متفاوتی با نسل قدیم قرار داده است.

* مساله شکاف و گسست نسلی در ایران چگونه قابل تحلیل است؟

جامعه ایرانی نیز تافته جدا بافته از جامعه بشری نیست و به تبع تحولات صورت گرفته در سطح بین‌المللی، جامعه ایرانی نیز در این حوزه‌ها دستخوش تحول و دگردیسی شده است. اگرچه در ابتدای انقلاب اسلامی و دهه آغازین آن ما در حوزه ارزش‌ها و هنجارها از انسجام بیشتری برخوردار بودیم، اما در سال‌ها و دهه‌های بعدی کم‌کم این انسجام با چالش‌های جدیدی مواجه شد. در دهه دوم انقلاب و با پایان یافتن جنگ تحمیلی کم‌کم شاهد اثرپذیری بیشتر جامعه و به خصوص نسل جدید از تحولات بین‌المللی بودیم و این امر بر سبک زندگی آنان تاثیر گذاشته است. دیدگاه‌های مختلفی توسط صاحب‌نظران و اصحاب علوم اجتماعی در این خصوص مطرح شده است.

برخی از قائلان به شکاف و گسست نسلی در جامعه ایران بر این باورند که عواملی چون نوگرایی، تحولات جمعیتی، تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مختلف، نگرش نخبگان و کارگزاران سیاسی و فقدان پاسخگویی مناسب توسط نظام سیاسی به این تحولات در گسترش شکاف نسلی نقش داشته‌اند. به نظر محققان، نوسازی و نوگرایی به گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر فرهنگ جدیدی را با خود همراه می‌آورد که عاملان و حاملان اصلی آن، نسل جوان جامعه هستند. این نسل جدید با بهره‌گیری از ابزارهای ارتباطی مختلف مانند اینترنت، ماهواره، شبکه‌های جدید اجتماعی، زندگی را به شیوه متمایزتری نگاه می‌کند. این شرایط برای نسل جوان و جدید جامعه ارزش‌ها و هنجارهای متفاوتی از نسل قدیم به وجود می‌آورد و همین امر در گسترش شکاف نسلی در جامعه ایرانی میان نسل جوان و پیر اثرگذار بوده است. در نتیجه چنین وضعیتی داوری‌های اخلاقی نسل جوان نسبت به نسل گذشته دچار تحول شده است. منطبق با پیمایش‌ها و تحقیقات صورت‌گرفته گرایش جوانان ایرانی به ارزش‌های مدرن افزایش یافته و آنها نسبت به گروه‌های مرجع سنتی بدبین‌تر شده‌اند. در مجموع باید توجه داشته باشیم که جامعه ایران دارای یک شکاف قدیمی میان سنت و مدرنیته است و این نوع تحولات نسلی صورت‌گرفته باعث تعمیق آن شکاف قدیمی نیز شده است.

* به نظر شما این گسست نسلی در جامعه ایرانی در چه سطوحی قابل مشاهده و بررسی است؟

در پاسخ می‌توان بیان داشت که گسست نسلی هم در سطح مناسبات میان خانواده و هم در سطح مناسبات سیاسی قابل مشاهده است. خانواده به عنوان ساختاری اساسی، همواره با پرسش‌هایی کلیدی در تقابل نسل جدید جامعه مواجه است و مبنای پیدایش این شکاف فکری میان نسل‌ها را اختلاف‌نظر در پذیرش و پیروی از ارزش‌های سنتی خانواده در برابر ارزش‌های نوین تشکیل می‌دهد. در سطح خانواده میان فرزندان خانواده با پدران و مادران تعارضات فکری و ارزشی قابل مشاهده است. فرزندان در خانواده‌های ایرانی به دلیل دسترسی به ابزارهای ارتباطی جدید نگرش دیگرگونه‌ای به زندگی، سبک زندگی، الگوهای رفتاری، پوشش و مسائلی از این دست دارند و همین امر موجب ایجاد برخی تفاوت‌ها در میان خانواده‌ها نیز شده است. خانواده در ایران هنوز دارای ابعاد سنتی است، اما نسل جدید به دلیل گسترش آموزش ‌و ارتباطات، فضای متفاوت‌تری را تجربه می‌کند و همین امر در گسترش شکاف نسلی نقش مهمی بازی می‌کند. علاوه بر خانواده، در سطح سیاسی و در مناسبات و روابط میان شهروندان و حکومت نیز این نوع شکاف نسلی به وضوح قابل مشاهده است. نسل سیاسی حاکم بر دستگاه سیاسی، نسلی انقلابی و ایدئولوژیک است که دنیا را همچنان و تا حد زیادی از دریچه انقلابیگری مشاهده می‌کند، در حالی که نسل جدید عینک انقلابی از صورت برداشته و با عینک دیگری به اموری چون دموکراسی، حقوق شهروندی، کرامت انسانی و مسائلی از این دست نگاه می‌کند. به عبارت دیگر، می‌توان گفت که در سطح سیاسی نیز میان نسل جدید و نسل نخبگان انقلابی تعارض ارزشی بالایی قابل مشاهده است و همین امر باعث شده تا در سطح سیاسی نیز ما شاهد گسترش شکاف و گسست نسلی باشیم.

* به نظر شما در عرصه سیاسی چه عواملی باعث گسترش این وضعیت شده است؟

همان‌طور که در خلال گفت‌و‌گو بیان شد، مهم‌ترین مساله در گسست نسلی به تعارض در حوزه ارزش‌ها باز‌می‌گردد. این تعارض در ارزش‌ها به عرصه سیاسی نیز سرایت کرده است. در واقع تعارض ارزشی میان نخبگان و کارگزاران سیاسی با نیروهای جدید اجتماعی و نسل جوان باعث اخلال در مناسبات میان عرصه‌های سیاست و اجتماع شده است. نخبگان سیاسی از توان و قدرت لازم برای ارتباط‌گیری با نسل جدید برخوردار نیستند. به نظر می‌رسد سوگیری و جهت‌گیری‌های ارزشی نخبگان سیاسی در اینجا نقش مهمی بازی می‌کند و زمینه ایجاد نوعی سوءتفاهم در عرصه سیاسی را فراهم ساخته است. نسل جدید تعلق خاطر بیشتری به آزادی‌های فرهنگی و اجتماعی دارد. آنها در راه آزادی و رهایی در پی مانع‌زدایی هستند و بر این باورند که بخشی از نخبگان سیاسی حاکم خود در زمره موانع اساسی برای دستیابی به این نوع آزادی‌ها هستند. بدیهی است که در شکل‌گیری این وضعیت فقدان درک و فهم نیازمندی‌های واقعی و ضروری نسل جدید توسط کارگزاران سیاسی در گسترش این گسست نقش مهمی دارد. نسل جدید به این باور رسیده که دغدغه‌ها و مسائل آنها به طرز آزاردهنده‌ای توسط نخبگان سیاسی نادیده گرفته شده است. این نوع نادیده‌انگاری می‌تواند آثار مخربی برای سیستم سیاسی در پی داشته باشد. از جمله آثار این وضعیت می‌توان به بی‌تفاوتی و انفعال سیاسی، تحریم انتخابات، کاهش مشارکت سیاسی، افول حمایت سیاسی و نگاه به بیرون و فراسوی مرزها اشاره کرد.

* آیا بازیگران و عوامل خارج از مرزهای جغرافیایی و تمامیت ارضی کشورمان در ایجاد این روند اختلال‌آفرین دخیل هستند؟

کشور ما یعنی ایران به دلایل مختلف، کشور خاص و ویژه‌ای است؛ چه به دلایل ژئوپولتیک و جغرافیایی و چه به دلایل سیاسی و فرهنگی ما کشور مهمی هستیم. از سوی دیگر ما به دلیل داشتن یک نظام سیاسی خاص هم در معرض توجهات جهانی قرار داریم. حسب چنین خصلت‌هایی با قطعیت می‌توان گفت که علاوه بر تحولات و بدکارکردی‌های داخلی، متغیرهای خارجی نیز در تقویت و گسترش این نوع شکاف نسلی به خصوص در ساحت سیاسی دخیل هستند. چه بازیگران منطقه‌ای و چه بازیگران بین‌المللی با راه‌اندازی شبکه‌های مختلف ماهواره‌ای تلاش دارند این نوع شکاف سیاسی میان نسل جدید جامعه و حاکمان را برجسته کنند. البته در این بحث نباید دچار توهم توطئه شد که در خارج از مرزهای کشور به طور دائم در پی تهدید و توطئه علیه ما هستند، اما این یک واقعیت است که نیروهای خارج‌نشین نیز در تعمیق و گسترش شکاف و گسست نسلی در جامعه ایرانی نقش قابل توجهی دارند. بازیگران خارجی در پی ترسیم چهره‌ای نامطلوب و غیرکارآمد از نظام سیاسی حاکم بر ایران و القای این تصویر به نسل جوان هستند. برنامه‌ها و مستندهای متعددی در طی سال‌های اخیر در این خصوص به تصویر کشیده شده است. هدف اصلی آنان ترویج نوعی لذت‌جویی و مصرف‌گرایی و تبلیغ آن در میان نسل جوان جامعه است. از این رو رسانه‌های خارجی نقش مهمی در برجسته‌سازی این تصویر از سبک زندگی لذت‌جویانه در میان جوانان ایرانی دارند.

* چه باید کرد؟ آیا راهکاری برای مدیریت کردن و کاستن از خطرات این چالش وجود دارد؟

بدون شک برای هر چالشی راهکاری نیز وجود دارد. آنچه در این مسیر می‌تواند کمک کند پذیرش این نوع تحولات اجتماعی توسط متولیان و نخبگان اداره جامعه است. باید پذیرفت که تغییرات مهمی در بدنه جامعه صورت گرفته است. نسل جدیدی از دختران و پسران در جامعه ایران ظهور و بروز یافته‌اند که به دلایل مختلفی مانند جوان بودن، آموزش، سطح بالای تحصیلات، سواد سیاسی، سواد رسانه‌ای و… دنیا را دیگرگونه نگاه می‌کنند. ابتدا باید این تفاوت‌ها را به رسمیت شناخت، اگر این به رسمیت‌شناسی و اعتباربخشی به نسل جدید صورت گیرد، در گام‌های بعدی می‌توان راهکارهای دیگری برای مدیریت و کاستن از خطرات این چالش پیدا کرد. در این مسیر و در مدیریت این تحولات نهادهایی چون خانواده، دولت و رسانه نقش مهمی می‌توانند ایفا نمایند. به هر حال آنچه بدیهی است اینکه در جامعه ایرانی شکاف و گسست نسلی در حال گسترش است و در صورت فقدان مدیریت علمی و فرهنگی صحیح، مسیر توسعه جامعه با مخاطره مواجه خواهد شد. آنچه بدیهی است اینکه مدیریت این بحران و چالش بیش از هر چیز نیازمند برنامه‌ریزی کارآمد برای نسل جوان است. ترسیم برنامه‌های فکری و فرهنگی کارآمد و نوین توسط دولت و گسترش آن توسط رسانه می‌تواند در این موضوع نقشی قابل توجه داشته باشد. همچنین در این مسیر بدون تردید حوزه آموزش و نهادهای آموزشی با نقش تربیتی خود نیز می‌توانند در مدیریت این چالش مثمر ثمر واقع شوند.

اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژه
شناسه : 206648
لینک کوتاه :