برندگان و بازندگان انفجارهای کابل
دکتر صلاحالدین هرسنی * اگرچه از همان ساعات ابتدایی انفجارهای اخیر فرودگاه تحلیلهایی درباره شناسایی عاملان آن از سوی تحلیلگران مسائل بینالملل به ویژه مسائل جنوب غرب آسیا صورت گرفته، اما تلاش برای شناسایی عاملان این انفجارات نشان داد که این مساله همانند تحولات افغانستان، پیچیده، چندلایه، غامض و پروبلماتیک است. تحت این شرایط، مهم این نیست که عاملان این انفجارات چه کسانی بودهاند، مهم آن است که مسالهای در این ابعاد رقم خورده و باید دانست که از پس چنین حادثهای که گمان میرود نقطه عطفی در افغانستان تحت تسلط طالبان باشد، چه کسانی سود و ضرر دیدهاند؟
در نگاه نخست، اولین بازنده این انفجارات مردم افغانستان هستند که حالا بعد از یک قرن از استقلال این کشور، عرصههای محیطی آن در فقدان یک ملت- دولتسازی مدرن و ناسیونالیسم، دستخوش عملیاتهای گروهکهای تروریستی شده است. قطعا انفجارات فرودگاه کابل نهتنها اولین بلکه آخرین رویداد خونبار افغانستان تحت تسلط طالبان نخواهد بود، به ویژه آنکه در شرایط حاضر نوعی ناهمگنی و تفرقههایی میان رهبران تراز اول طالبان بابت تقسیم قدرت گزارش شده که این وضعیت میتواند موازنه را به نفع گروههای تروریستی دیگر نظیر داعش به ویژه داعش خراسان تغییر دهد. در واقع و از آنجایی که مسوولیت انفجارات کابل را داعش خراسان برعهده گرفته، میتوان گفت که این گروه تروریستی زنگ و آژیر خطر را برای مناسبات داخلی افغانستان به صدا در آورده و قطعا عملیاتهای تروریستی و مخربتری در راه است.
انفجارهای فرودگاه کابل بازنده بزرگتر و مهمتری نیز دارد و آن آمریکاست. حال و اگرچه آمریکا با خروج خود از افغانستان درصدد بازتعریف ظرفیتهای ژئوپلیتیک در مکانهای دیگر به ویژه آسیای میانه است، اما این انفجارات با توجه به صرف هزینههای گزاف در افغانستان، موجب وهن و شکست آمریکا در برابر یک گروه ۷۵ نفری پیکارجوی طالبان و داعش تفسیر شده و این مسالهای است که مرتب از سوی جریانهای ضدآمریکایی در منطقه رسانهای میشود. نکته آن است که انفجارات اخیر کابل به جای تجدیدنظر واشنگتن در مساله افغانستان به کاتالیزوری برای سرعت دادن به برنامه خروج واشنگتن تبدیل شده است به گونهای که این انفجارها قرار نیست وقفهای تا آخر آگوست در برنامههای آمریکا ایجاد کند. به این ترتیب و با توجه به برنامه خروج آمریکا از واشنگتن، آمریکا یکی از بزرگترین پایگاههای خود در غرب آسیا را از دست میدهد و حضور نظامی خود در منطقه را تنها به پایگاههای نظامی در کشورهایی همچون کویت، ترکیه و قطر محدود میکند. این شرایط به معنای قدرت گرفتن چین و روسیه و احتمالا ایران است.
انفجارات کابل علاوه بر بازندگان، برندگانی نیز دارد. در این ارتباط، طالبان را باید اولین برنده انفجارات اخیر دانست که زودتر از آنچه که تصور میشد، توانست قدرت را در دست بگیرد. در حال حاضر نیز طالبان سرمست از تسلط بر افغانستان، آن هم با تغییر در رونماهای سیاسی یعنی تغییر در بینش و انگارهها و مشخصا از طریق وعده با این هدف که در قیاس با گذشته عوض شدهاند، درصدد تطهیر و مشروعیت خود برآمدهاند. در کنار طالبان، چین و پاکستان را باید بزرگترین برندگان قدرتیابی و انفجارات کابل دانست. چین بدان جهت برنده معادلات انفجارات کابل است که یک افغانستان بدون آمریکا میتواند برتری ژئوپلیتیک خود را تضمین کند. پاکستان نیز تقریبا به طور کامل در تیم چین قرار دارد و هر دو کشور، با هند به عنوان سومین قدرت اقتصادی دهه آینده در جهان، رقابت دارند. بنابراین از منظر جغرافیایی حضور چین در افغانستان را باید به معنای حضور در منطقه غرب آسیا تفسیر کرد.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :