تبعات عدم رعایت تشریفات
قاسم محبعلی * نشست بغداد با حضور حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران برگزار شد اما به مثابه فرصتی بود که از دست رفت. این نشست شاید فرصتی بود که ایران در کنار هیات عربستان سعودی قرار بگیرد و آن سیاست اعلامی مبنی بر بهبود رابطه با این کشور را اجرایی کند اما با توجه به حواشی ایجاد شده، فرصت مذکور از دست رفت.
نکته قابل توجه در این رابطه آن است که رعایت تشریفات در مناسبات دیپلماتیک اهمیت بسیاری دارد و همه کشورها باید سطوح تعریفشده در دنیا- شامل پادشاهان، روسایجمهور، نخستوزیرها، وزرای خارجه و سایر مقامات- را رعایت کنند. رعایت این تشریفات اولا نشاندهنده آشنایی با مناسبات بینالمللی است و دوما نشانه احترام به کشور میزبان است. عدم رعایت تشریفات نیز تبعا نشانه عدم آشنایی مقام مربوطه به مناسبات است و سبب ناهنجاری میشود. در واقع عدم رعایت تشریفات دیپلماتیک نوعی ناهنجاری به حساب میآید و ناهنجاری نیز آثار منفی دارد. اگرچه تشریفات شکل است و محتوا نیست اما رعایت آن نشان میدهد که کشور و هیات دیپلماتیک جایگاه خود را خوب میشناسد.
مثلا در مورد اخیر، اینکه وزیرخارجه ما کنار روسایجمهور بایستند نه شأن ویژهای برای ایران دارد و نه کمکی به بهبود روابط ایران با کشورهای منطقه میکند.
از یک وزیر خارجه قطعا انتظار میرود که آشنایی کامل را با تشریفات دیپلماتیک داشته باشد اما آقای امیرعبداللهیان با توجه به اینکه در اولین ماموریت خود در عرصه دیپلماسی، در بحرین تجربه موفقی نداشته و در شرایط خاصی به مقامات بالاتر رسیده، از تجربه و انگاره کافی در وزارت خارجه برخوردار نبوده است. این درحالی است که یک دیپلمات باید در شاخههای مختلف وزارت خارجه تجربه کسب کرده و آموزشهای لازم را دیده باشد. به هرحال تشریفات ما باید این موضوع را مدیریت میکرد که ظاهرا انجام نداده است.
در این شرایط این پرسش به ذهن میرسد که نشست مذکور که ابراز امیدواری میشد زمینه بهبود روابط ایران و عربستان باشد، چه تاثیری در روابط منطقهای ما دارد؟ برای پاسخ به این پرسش اما ابتدا باید در نظر داشت که نشست بغداد به ابتکار فرانسه و برای حمایت از عراق برگزار شد. فرانسه در واقع در پی کاهش نقش آمریکا در خاورمیانه، تلاش میکند که خلأ ایجاد شده را پر کند و نقش بیشتری را به عهده بگیرد، اینکه در این سیاست با آمریکا هماهنگ است یا خیر را نمیدانیم اما روشن است که آقای ماکرون تلاش میکند در این شرایط کشورش را به خاورمیانه برگرداند و نقش خود را برعهده بگیرد. بنابراین موضوع این نشست اساسا مساله منطقهای نبود، بلکه تلاشی بود برای اینکه با گردآوردن همسایگان عراق- به جز سوریه که حکومت فعلی آن اساسا مورد شناسایی اتحادیه اروپا و عرب نیست- نقش مدیریتی را برای فرانسه در منطقه دست و پا کند و عراق را نیز از منازعات منطقهای و بینالمللی خارج کند. بنابراین فرانسه علاقه داشت که ایران هم به عنوان یک همسایه به این امر کمک کند. هدف این بود که حالا که آمریکاییها حضور خود را در منطقه کاهش میدهند به حضور کشورهای دیگر مثل ایران و ترکیه یا عربستان که ممکن است، مداخلاتی در عراق داشته باشند، پایان داده شود.
عراق و فرانسه این سیاست را در پیش گرفتهاند تا عراق به عنوان یک کشور مستقل و یک رابطه خوب با جهان عرب حرکت کند و از آن سیاست قبلی که تا حد زیادی به ایران و آمریکا وابسته بود، فاصله بگیرد.
درباره تعاملات منطقهای ایران اما باید گفت تنها دولتی که در حال حاضر به نوعی متحد ایران در جهان عرب به حساب میآید، سوریه است. شاید ایران خواسته نشان دهد که خلأ دور شدن عراق از ایران، با نزدیکی به سوریه جبران میشود، اما فکر میکنم که در سوریه نیز روند مشابهی طی شود. شاهدیم که اکنون هم دولت سوریه و هم روسها تلاش میکنند که روابط سوریه را با جهان عرب بازسازی کنند و برای این کار نیاز به کاهش نقش ایران در آنجا دارند. در واقع سوریه و روسیه از ایران برای سرکوب مخالفان اسلامگراها بهرهبرداری میکردند و با کاهش نقش آنها، نیاز کمتری هم به نقش و حضور ایران خواهند داشت.
* دیپلمات پیشین
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :