xtrim

نشست شانگهای و سایه ترفند روسیه و چین در ارتقای نقش ایران

دکتر صلاح‌الدین هرسنی *  اگرچه ایران از سال ۲۰۰۵ تا کنون به عنوان  عضو ناظر سازمان همکاری شانگهای بوده و همواره بابت عضویت دائمش در این سازمان چالش‌هایی از سوی روسیه و چین وجود داشت، اما حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه دولت رییسی از پذیرفته شدن سند عضویت دائم ایران در اجلاس اخیر این سازمان در (دوشنبه) تاجیکستان خبر داد. در نگاه نخست ارتقای نقش ایران در این پیمان از عضو ناظر به عضو اصلی و ثابت، می‌تواند یک رخداد مناسبی باشد، چرا که این اتفاق مناسب با توجه به خروج آمریکا از برجام و بدعملی تروئیکای اروپایی برجام می‌تواند ایران را شریکی مطمئن برای مبادلات تجاری و همکاری‌های اقتصادی با کشور‌های عضو منطقه کند. البته صرف ظرفیت‌های اقتصادی ایران دلیلی برای عضویت آن در این پیمان منطقه‌ای نیست. در کنار ظرفیت‌های اقتصادی، ایران واجد موقعیتی راهبردی ممتازی برای پیوند زدن شرق آسیا به آسیای میانه و اروپا است که لااقل نمی‌تواند از سوی دو عضو اصلی پیمان یعنی روسیه و چین دور بماند. همین ویژگی‌ها سبب حمایت چین و روسیه بابت عضویت دائم ایران به این پیمان شده است. 

حال و اگرچه سند عضویت دائم ایران در سازمان همکاری‌های شانگهای را باید اتفاق مناسب و مبارکی دانست و حتی برخی جریان‌ها آن را اتصال ایران به شاهراه اقتصاد جهان یا همان (اقتصاد جهان‌روا) تعبیر کرده‌اند، اما متاسفانه این اتفاق مناسب را باید همانند سایر مناسباتی که پای روسیه و چین در آن به میان است، باید به دیده تردید نگریست. به عبارت دیگر در پس نگاه مقامات مسکو و پکن بابت موافقت روسیه و چین در ارتقای نقش ایران از عضو ناظر به عضو اصلی، منویات و اهدافی مستتر است که قبل از آنکه متوجه جایگاه‌یابی ایران در این سازمان باشد، متوجه جایگاه و نقش‌یابی و نگاه‌های ابزاری و فرصت‌طلبانه روسیه و چین در قبال ایران است. تردیدی نیست که ارتقای نقش ایران در این پیمان با توجه به تحولات منطقه به ویژه رقابت راهبردی چین و روسیه در قبال آمریکا در مناطق پیرامونی و جنوب آسیا طراحی شده است. در واقع روسیه و چین در سایه چنین موافقتی بابت ارتقای نقش ایران تلاش دارند که جنگ ژئوپلیتیکی با آمریکا را با توجه به معادلات جاری در منطقه، نبازند. به ویژه آنکه طالبان در افغانستان قدرت دوباره به دست آورده و روسیه و چین نیز با قدرت‌یابی دوباره طالبان مخالفتی ندارند و حتی تلاش دارند قدرت‌یابی دوباره طالبان را زیر سایه همکاری‌های ایران، دستمایه رقابت با واشنگتن نمایند. از سوی دیگر، روسیه و چین سخت آگاهند که در معادلات منطقه‌ای، ایران تنها کشوری است که سر عناد و ستیز سخت با آمریکا دارد و پیوسته با ائتلاف‌سازی با جریان‌های ضدآمریکایی یا همان جریان‌های مقاومت و نیابتی برای ضربه زدن به آمریکا و منافع متحدانش تلاش می‌کند. حال شاید موافقت روسیه و مسکو با نقش دائمی ایران در پیمان شانگهای در کوتاه‌مدت متضمن فوایدی راهبردی برای ایران باشد و آنگونه که ولادیمیر پوتین اعلام کرده روسیه می‌تواند حامی (مشارکت تمام‌عیار ایران) در این سازمان باشد و حتی آلترناتیوی در قبال تحریم‌های اقتصادی واشنگتن و دور زدن نفسگیر نظام‌های تحریم غرب باشد، اما در درازمدت این راهبرد روسیه و چین تحت معادلات منطقه تغییر خواهد یافت و چه بسا که ممکن است هزینه ایران را در معادلات منطقه‌ای افزایش دهد. به عبارت دیگر، همراهی روسیه با ایران نمی‌تواند در این پیمان دائمی باشد، چراکه  روسیه در شرایط حاضر، فصل جدیدی از همکاری با تل‌آویو و مجموعه‌های عربی را آغاز کرده و به طور تدریجی در حال فاصله گرفتن از ایران است. تحت این شرایط، امید‌های ایران به روسیه آن هم از رهگذر ارتقای نقش ایران از وضعیت ناظر به دائم، بابت تشکیل بلوکی واحد برای همکاری‌های ضدتروریستی، ضدافراط‌گری و ضدجدایی‌طلبی کمکی به ارتقای نقش دائم و مطمئن ایران در پیمان شانگهای نمی‌کند، چراکه روسیه در سایه منطق واقع‌گرایی به درستی آموخته است که باید منافع درازمدت خود را در قبال همکاری با ایران در نظر بگیرد، ضمن آنکه مقامات کرملین سخت آموخته‌اند که نباید امیدی به پایداری دوستی و دشمنی در ساختار آنارشیک نظام بین‌الملل داشت. بنابر این می‌توان گفت که به رغم موافقت روسیه بابت ارتقای نقش ایران در پیمان شانگهای، روسیه نه‌تنها متحد راهبردی برای ایران نیست، بلکه متحد تاکتیکی و راهکنشی ایران است و رابطه آنها مبتنی بر (صلح سرد) است.

اما نوع رفتار چین با ایران نشان می‌دهد که رفتار‌های پکن نیز مانند مسکو در قبال ایران به ویژه در سازمان شانگهای فرصت‌طلبانه و ابزارگرایانه است و همواره بی‌میل نیست از ایران برای تامین منافع خود در رقابت‌های اقتصادی با واشنگتن، سواری مجانی بگیرد. در واقع چین تحت زعامت شی جینگ‌پینگ به‌گونه‌ای در قبال تهران رفتار می‌کند که گویی قرار نیست به ایران امتیازی بدهد و پیوسته درصدد باج‌گیری و امتیازگیری از تهران است. پکن در واقع در روابط با تهران، منافع خود را در قبال بازیگران محوری مانند واشنگتن و تروئیکای اروپایی برجام در نظر می‌گیرد و هیچگاه تمایل ندارد به جهت همگرایی با تهران، امتیازات خود را در روابط با غرب و اروپا از دست بدهد. در قضیه برجام نیز رفتار پکن نشان داده که دست کمی از رفتار مسکو ندارد. حتی مسکو رفتار‌های منطقه‌ای و برنامه‌های موشکی را دستمایه تردید و تزلزل در حفظ برجام کرده است. در این ارتباط پکن قویا اعلام کرده که رفتار‌های منطقه‌ای و برنامه‌های موشک‌های بالستیکی ایران، به مثابه نفوذ بدخیم و رفتار‌های ثبات‌زدا و آشوب‌زا بوده که می‌تواند برای متحدان تجاری پکن در منطقه پرآشوب غرب آسیا مخاطره‌آفرین باشد. در واقع در نگاه و باور مقامات پکن، رفتار‌های منطقه‌ای تهران از حجم سرمایه‌گذاری چین در کشور‌های خلیج فارس می‌کاهد. افزون بر این، پکن در تفاهمنامه ۲۵ساله تجاری با تهران قویا تقاضای تضمین کرده و امتیازات فراوانی را از تهران اخذ کرده است، ضمن آنکه اخیرا و نیز در پی قرارداد ۲۵ساله دیگری با ایران بر آمده است. اخذ این امتیازات به جهت نگرانی پکن از آینده روابط تهران با واشنگتن و تروئیکای اروپایی برجام است، چراکه پکن از آنکه واشنگتن و اروپا بخواهد جای او را در روابط تجاری با تهران بگیرد، سخت نگران است و هراس دارد و به همین خاطر است که روابط و مناسبات خود با تهران را به صورت ناپایدار و شکننده تنظیم کرده و ادامه می‌دهد. بنابراین و تحت این شرایط، نوع نتیجه‌ای که از رهگذر موافقت روسیه و چین بابت ارتقای نقش و جایگاه ایران در سازمان شانگهای به دست می‌آید، به معنای اولویت میدان بر دیپلماسی و در نتیجه افزایش هزینه دیپلماسی در قبال سیاست میدان خواهد بود. افزون بر این با توجه به جنس رفتار‌ها و مواضعی که مسکو و پکن در قبال ایران نشان می‌دهند می‌توان به این نتیجه رسید که اساسا رفتار‌های آنها در قبال ایران در سازمان همکاری‌های شانگهای ابزارگرایانه، مبتنی بر فریب و فرصت‌سوزی در نقش‌یابی‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایران خواهد بود و هیچگاه مبتنی بر اصالت واقعیت‌های دیپلماسی نیست.

opal

* کارشناس مسائل بین‌الملل

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 216729
لینک کوتاه :