مرز میان شکست و پیروزی و دپیلماسی کشتی

دکتر صلاح‌الدین هرسنی * رقابت‌های کشتی آزاد قهرمانی جهانی در اسلو نروژ لااقل برای ایرانیان بیش از همه متاثر از کشتی حسن یزدانی کشتی‌گیر ایرانی در فینال وزن ۸۶ کیلوی این رقابت‌ها بود که توانست بر رقیب خود یعنی دیوید تیلور آن هم طی یک کشتی دیدنی و حساب‌شده، پیروز شود.این پیروزی به معنای شکست طلسم‌های کشتی‌های حسن یزدانی بر رقیبش دیوید تیلور بود، چراکه تا قبل از این پیروزی تیلور توانسته بود در سه نوبت یزدانی را شکست دهد. به ویژه شکست المپیک که کمتر کسی تصورش را می‌کرد یزدانی بخواهد فقط به جهت یک خطای محاسباتی مربی، طلای المپیک را به تیلور واگذار کند. اما آنگونه که همه ما ایرانیان دیدیم، یزدانی توانست در مسابقات جهانی نروژ به خوبی بدرخشد و کمتر کسی از میان ملت ایران بود که نخواهد همانند یزدانی به جهت پیروزی‌اش بر تیلور شادی کند و یا اشک شوق و پیروزی از چشمانش جاری نشود. اینکه تیم ورزشی و یا کسی در رقابت‌های مهمی چون جام جهانی و یا هر تورنمنتی باید ببرد و یا ببازد، شکی در آن نیست و این برد و باخت را باید ذات و قانون اصلی بازی‌های ورزشی دانست، چراکه قاعده بازی‌های ورزشی اساسا مبتنی بر بازی (حاصل جمع جبری صفر) است به این معنی که هر بازی باید برنده و بازنده‌ای داشته باشد.

اما باید دانست که آیا برنده یا بازنده شدن و یا اشک‌ها و لبخند‌ها تمام حوادث بازی است، یا آنکه حواشی و ماجراهای مرتبط مسابقات ورزشی می‌توانند به اصلی دیپلماتیک برای حل روابط دولت‌ها و کشور در مناسبات دیپلماتیک بین‌الملل به کار گرفته شوند. لااقل سوابق تورنمنت‌ها و مسابقات ورزشی در گذشته نشان داده است که می‌توان از ظرفیت‌های مسابقات ورزشی برای حل روابط دیپلماتیک دولت‌ها استفاده کرد. در این ارتباط، دیپلماسی پینگ‌پنگ توانست منجر به ترک برداشتن یخ روابط پکن- واشنگتن در دهه ۱۹۷۰ میلادی شود. در دهه ۱۹۷۰ میلادی هیچ روابطی میان دو کشور چین و آمریکا وجود نداشت و این دو کشور برای برقراری روابط، برگزاری یک تورنمنت پینگ‌پنگ را بهانه کردند.

بالاخره در مارس ۱۹۷۱ چینی‌ها که در جریان مذاکرات صلح ویتنام گفت‌وگوهایی را با آمریکایی‌ها شروع کرده بودند، تیم ملی پینگ‌پنگ آمریکا را به پکن دعوت کردند. در واقع، تعامل فرهنگی ورزشکاران چین و آمریکا در جریان آن سفر چندروزه به پکن برای بازی‌های پینگ‌پنگ به اندازه‌ای تاثیرگذار بود که سرانجام به سفر پنهانی هنری کیسینجر مشاور امنیت ملی دولت ریچارد نیکسون به پکن در ژوئیه سال ۱۹۷۱ انجامید و عادی‌سازی روابط به‌گونه‌ای شکل گرفت که دور بعدی مسابقات پینگ‌پنگ با حضور تیم چین در آمریکا برگزار شد.

در واقع بهره‌مندی سیاستگذاران آمریکایی از پتانسیل مسابقات ورزشی در عرصه سیاست موجب شد تاریک‌ترین روزهای نیروهای آمریکایی در جنگ ویتنام به کمک چین به پایان برسد. در همین حال، گسیل دانشجویان آمریکایی به چین، بستر مناسب را برای تبادل فرهنگی دوجانبه فراهم کرد و در بطن این تعاملات فرهنگی – ورزشی روابط دیپلماتیک و استراتژیک آمریکا – چین احیا شد.

در شرایط حاضر و با توجه به تزاید بحران در روابط تهران- واشنگتن، مسابقات کشتی نروژ و بوسه‌ای که حسن یزدانی بعد از پیروزی چشمگیر به صورت تیلور و حتی بر صورت مربی‌اش زده است، می‌تواند دیپلماسی پینگ‌پنگ دهه ۱۹۷۰ را تداعی کند و نشان می‌دهد که می‌توان از ظرفیت‌های ورزشی چون کشتی برای ترک برداشتن یخ روابط تهران- واشنگتن استفاده کرد. در واقع سرعت سیر تحولات جهانی و منطقه‌ای در حال حاضر به گونه‌ای است که لاجرم باید مقامات جمهوری اسلامی از ظرفیت‌های دیپلماسی کشتی برای ترمیم روابط با آمریکا استفاده کنند، چراکه آمریکا از افغانستان خارج شده و در طمع چین و روسیه برای ورود به افغانستان قرار است در مرز‌های شرقی ایران، تئوری آشوب برقرار شود. کشور‌های عربی منطقه پروژه عادی‌سازی روابط با تل‌آیو را در دستور کار قرار دادند.

ترکیه به همراه آذربایجان ایده پان‌ترکیسم و سیاست‌های تجزیه‌طلبانه در مرز‌های شمال غربی را دنبال می‌کند و همواره درصدد ماجراجویی است و هیچ تمایلی به نقش‌یابی‌های منطقه‌ای ایران در هندسه ژئوپلیتیک غرب آسیا ندارد. از طرف دیگر وجود یک ایران قوی هیچ‌گاه مطلوب روسیه نبوده و نیست و روسیه همواره خواهان حضور بر سفره منفعت ایران بوده و حتی رفتار‌های گریز از مرکز او هزینه‌های مناسبات خارجی ایران را افزایش داده است. برای نمونه روسیه در سایه همگرایی با تل‌آویو، خواهان خروج ایران از سوریه است.

پیمان شانگهای نیز به جهت کارکرد‌های سیاسی و امنیتی‌اش فقط یک وعده نسیه است و متضمن گشایش‌های اقتصادی برای ایران نیست و قطعا تهران نمی‌تواند از نمد شانگهای کلایی برای خود درست کند. در سطح دیگر مقامات تل‌آویو در سایه (دکترین اختاپوس) درصدد مهار و محاق ایران و در نتیجه درصدد ائتلاف‌سازی با محافل عربی و اروپایی علیه ایران هستند و قرار است پروژه هسته‌ای ایران یا همان (ایران‌هراسی) را دستمایه ارعاب و تهدیدی برای حیات سرزمینی خود کنند. در عراق نیز به نظر نمی‌رسد که قدرت‌یابی دوباره مصطفی کاظمی به سود ایران باشد، چراکه او نیز همانند سایر نخست‌وزیران پیشین اجازه نمی‌دهد که ایران خاک عراق را به میدانی برای حمله به منافع آمریکا و متحدانش تبدیل کند.

نکته مهم‌‌تر آن است که در کاخ سفید رییس‌جمهوری حکمرانی می‌کند که مانند ترامپ نیست و در واقع روند معکوس ترامپ را طی می‌کند و حتی خواهان امتیازاتی برای ایران جهت ترمیم و احیای برجام است. تحت این شرایط و نظر به آنکه تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران و ایالات‌متحده آمریکا بیش از چهار دهه گذشته همواره توام با دشمنی و خصومت بوده، شاید ضرورت دارد که آن تجارب ناخوشایند دیگر تکرار نشود و آن تیرگی‌ها و خصومت‌ورزی‌ها به کناری نهاده شود. اگرچه امیدی به نقش‌یابی‌های واسطه‌ای بابت نزدیکی در روابط تهران و واشنگتن نیست، شاید دیپلماسی ورزشی پاسخی به این ضرورت باشد و بتواند این نقش را در ازسرگیری روابط و مناسبات دیپلماتیک بازی کند. در این راستا باید دید که آیا دیپلماسی کشتی متضمن بهبود در روابط خواهد بود و روزنه‌ای از امید را خواهد گشود یا آنکه روابط خواهد بود تهران- واشنگتن همچنان بر پاشنه گذشته‌اش خواهد چرخید؟

* کارشناس مسائل بین‌الملل

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 220620
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا