هشدارهایی به حامیان مذاکره با ریاض
دکتر صلاحالدین هرسنی * همزمان با ظهور و بروز نشانههایی از مذاکرات بابت احیای برجام، ما شاهد بروز نشانههایی در ازسرگیری روابط تهران- ریاض در منطقه غرب آسیا هستیم. در واقع تهران و ریاض که روابط آنها از سال ۱۳۹۴ و مشخصا بر سر آتش زدن سفارت عربستان در تهران و کنسولگریاش در مشهد، به بالاترین سطح تنش خود رسیده بود، حالا خبرها و نشانهها حکایت از آن دارند که تهران با بازگشایی کنسولگریاش در جده موافقت کرده و همچنین رضایت داده است که کنسولگری عربستان در مشهد بازگشایی شود. حال اینکه تهران و ریاض تصمیم گرفتهاند که لااقل به شش سال از پرتنشترین روابط خود در منطقه پرآشوب غرب آسیا پایان دهند، میتواند حرکتی در مسیر درست تفسیر شود، چراکه به نظر میرسد همه علل و عوامل وجود بحران و تنش در هندسه ژئوپلیتیک غرب آسیا متاثر از رقابت و تنش ژئوپلیتیکی تهران- ریاض است و اگر این دو بخواهند با روابط دیپلماتیک و بروز و ظهور نشانههایی مبتنی بر (صلح گرم) به تنش خود در این منطقه پایان دهند، به تبع آن این قسمت از کره خاکی به ثبات و سامان سیاسی میرسد. حال و با همه عقلانیتی که در مقامات تهران- ریاض بابت ترک برداشتن یخ روابط دیده میشود، این اخلاق دیپلماتیک و فرهنگ راهبردی هشدارهایی را نیز متوجه مقامات دیپلماسی میکند، با این هدف که آیا بروز تمایلات شوقآمیز مقامات ریاض در روابط با تهران، ابزارگرایانه است یا آنکه معطوف به سازندهگرایی؟ در واقع باید دید که آیا مقامات عربستان به جهت فوبیا از تغییرات ژئوپلیتیکی در منطقه دست به اقدام یازیده یا آنکه با هدف نفس مذاکره و به منظور رفع تنش دائمی، راهبرد روابط با تهران را در دستور کار قرار دادهاند؟
در پاسخ به پرسشهای فوق باید گفت که به نظر میرسد، مقامات ریاض در تلاش برای عادیسازی روابط با تهران بیش از همه تحت تاثیر تغییر پارادایم و سازههای قدرت در ایران هستند. به این معنی که چون در ایران شاهد تغییر و جابهجایی فرآیندهای قدرت از گفتمان تعامل به سمت گفتمان اصولگرا هستیم، بنابراین رسیدن به یک درک مشترک با اصولگرایان آسانتر است، چراکه رویکردهای جدید اصولگرایان در واقع انعکاس و بازتاب نظرات و دیدگاههای مقامات بالادستی همانند آیتالله خامنهای رهبر معظم ایران است و بنابراین در این دوره از سازوکارهای قدرت در ایران مانند دوره پیشین و مشخصا در دوره دولت روحانی، آن میزان از سردرگمی و ابهام وجود ندارد. بنابراین تحت این شرایط، فرآیند امر مذاکره برای مقامات ریاض در شرایط یکدستسازی قدرت در ایران بسیار راحتتر و آسانتر خواهد بود.
از طرف دیگر، بروز و ظهور برخی نشانهها حکایت دارند که این راهبرد جدید مقامات ریاض قبل از آنکه ناشی از سازندهگرایی باشد، بیشتر ناشی از تغییرات ژئوپلیتیکی در منطقه است. در این تغییرات ژئوپلیتیکی ما شاهد واگرایی نسبی در میان روابط ریاض- واشنگتن هستیم. در واقع در شرایط حاضر به نظر میرسد فرصت ایرانهراسی و ایرانستیزی مستمر مقامات ریاض با فقدان حضور ترامپ در کاخ سفید از آنان گرفته شده است. واقعیت آن است که با حضور اوباما در کاخسفید، ما شاهد نوعی واگرایی میان واشنگتن با محافل دنیای عرب بودهایم و حضور بایدن در کاخ سفید برای آنان یادآور و بازتکرار دوران اوباماست. تحت این شرایط به نظر میرسد مقامات ریاض هراس از آن دارند که مبادا در بازتولید گفتمان اوباما در عصر بایدن و شکلگیری یک مذاکره حول برجام، امتیازاتی به ایران داده شود که موجب جایگاهیابی و تعیینکنندگی نقش تهران در ژئوپلیتیک غرب آسیا باشد. در واقع به نظر میرسد که همین هراس موجب عزم جدی مقامات ریاض به ازسرگیری روابط با تهران شده است. بنابراین لازم است دستگاه دیپلماسی ایران ضمن رمزگشایی از منویات مقامات ریاض، تمایل شوقانگیز مقامات ریاض را دستمایه یک تجدیدنظر در روابط دیپلماسی قرار دهند، چراکه این راهبرد مقامات ریاض موقتی است و پایدار نیست و به جهت نباختن جنگ ژئوپلیتیک در حال شکلگیری است و بعید نیست که با توجه به سابقه عملکرد مقامات ریاض به ویژه شخص جاهطلبی چون (محمد بن سلمان) و همچنین با راهیابی یک دولت جمهوریخواه به کاخ سفید، راهبر (تنش صفر) ریاض جای خود را به (تنش صد) در قبال تهران دهد. فراموش نکنیم که مقامات وقت حاضر ریاض همان مقاماتی هستند که در کنار بن زاید، بن خلیفه و نتانیاهو در تیم (بی) ترامپ حضور داشتند و در شرایط حاضر نیز آنان تلاش دارند که به مانند همه محافل کلاسیک دنیای عرب، از پروژه عادیسازی روابط با تلآویو عقب نمانند. ضمن آنکه در شرایط کنونی اینگونه به نظر میرسد که مقامات ریاض تلاش دارند لبنان را به میدان جدید جنگ نیابتی خود با ایران تبدیل کنند. حال اگرچه لبنان با ریسک بالایی جهت قرار گرفتن در یک فاز ناامنی، آشوب و هرج و مرج (نظیر سوریه) در این کشور مواجه است، اما به نظر نمیرسد بابت پیشبرد دستورالعملهای ریاض در لبنان، منعی وجود داشته باشد. ضمن آنکه نباید فراموش کنیم که جنگهای نیابتی تهران- ریاض در کانونهایی چون سوریه، یمن، بحرین و لیبی به پایان نرسیده و روابط این دو کشور به سمت درگیریهای فزاینده با یکدیگر در حال هدایت شدن است.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :