اختلال در سامانههای سوخت هوشمند: حمله سایبری یا اشکال فنی؟
دکتر صلاحالدین هرسنی * بعد از آنکه عملیات سوخترسانی سامانههای هوشمند در ساعت ۱۱ روز سهشنبه متوقف شد، این گمانه قوت گرفت که آیا رخدادی با این وسعت ناشی از حمله سایبری گروههای معاند نظام بوده یا آنکه اساسا چنین حادثه و رخدادی ناشی از اشکال فنی در سامانههای سوخترسانی هوشمند بوده است؟
اگرچه ریشهیابی رخداد و اتفاق به این وسعت محتاج زمان و وقت بیشتری است، اما برخی از تحلیلها این رخداد را ناشی از اشکال فنی و سامانهای دانسته و در مقابل برخی دیگر این رخداد بحرانزا و چالشآفرین را محصول حمله سایبری گروههای معاند نظام آن هم مصادف با حوادث آبان ۹۸ دانستهاند. این رخداد وجه و ضلع سومی از تحلیل را نیز داراست به این معنی که برخی از تحلیلها چنین رخدادی را به منزله شوک روانی و در نتیجه آمادگی ذهنی و ادراکی جامعه برای گرانتر شدن نرخ بنزین با هدف جبران کسری بودجه دولت ارزیابی و تحلیل کردهاند.
حال اگرچه ممکن است هر یک از تحلیلها بابت این رخداد عظیم محل توجه و قرین حقیقت و واقعیت باشد، اما با توجه به سابقه عملیاتهای خرابکارانه از سوی جریانهای معاند نظام به نظر میرسد این رخداد که در قالب حمله سایبری بروز یافته، نتیجه عملیات خرابکارانه همان گروههای خرابکارانه نظام است. بنابراین نمیتوان رخدادی در این وسعت را به دلایل بعید یعنی وارد کردن شوک روانی و آمادگی ذهنی و ادراکی جامعه برای گرانتر شدن نرخ بنزین آن هم با هدف جبران کسری بودجه دولت تفسیر کرد، چراکه دولت رییسی و همفکرانش در مناظرات انتخاباتی خود قویا وعده داده بودند که هیچگاه و تحت هیچ شرایطی نمیخواهند برای جبران کسری بودجه، دست در جیب مردم کنند. در سطحی دیگر انتساب چنین مشکلی به اشکالات فنی و تکنیکی محل تردید است، چراکه وجود هرگونه مشکلات تکنیکی و فنی میتواند زمینه بروز آشوبهای اجتماعی را فراهم کند، چراکه بنزین در زمره آن دست از خدمات عمومی است که در صورت اهمال در شناسایی اشکالات فنی و تکنیکی از سوی مسوولان و کارشناسان ذیربط و یا حتی گرانی نرخ آن بالقوه میتواند موجب آنومیزه شدن جامعه شود. تجربه کشورهای آمریکا، فرانسه، انگلیس، ونزوئلا، سوریه و لبنان همگی موید این واقعیت است. اگرچه بحرانهای افزایش نرخ حامل انرژی در این کشورها ربطی به حملات سابیری نداشته اما اهمال در خدمات انرژی و کاهش عرضه و افزایش نرخ آن میتواند به مثابه بازی با دم شیر باشد. به این ترتیب، اختلال در سامانههای سوخت هوشمند را باید حاصل مهندسی و طراحی نقشههای گروههای معاند نظام دانست. به ویژه آنکه گروه (سایبری گنجشک درنده) بعد از این حادثه مسوولیت این رخداد بحرانزا را برعهده گرفته است. البته گروه (سایبری گنجشک درنده) در گذشته نیز مشخصا با اختلال در زیرساختهای وزارت راه و سایت راهآهن دست به اقدام خرابکارانه زده بود و در این رخداد اخیرا نیز قویا اعلام کرده که در این اقدام خرابکارانه میتوانست آسیبهای جدیتر و صدمات بیشتری به جایگاههای سوختی برساند، اما تصمیمات خرابکارانه خود را به همین سطح و مقدار منحصر و محدود کرد. حال اگر ادعاهای گروه (سایبری گنجشک درنده) معطوف به واقعیت و قرین راستیآزمایی باشد که به نظر میرسد قابل راستیآزمایی است، باید گفت که هنوز با وجود همه تلاشها و مساهمتها، دستگاه اطلاعاتی و امنیتی با یک ضعف جدی روبهرو است که با حفرهها و خلاءهای امنیتی همراه است. در شرایط ضعف اشراف اطلاعاتی و همچنین خلاءها و حفرههای امنیتی است که حادثهای در این ابعاد به وقوع میپیوندد. البته وجود خلاءها و حفرههای امنیتی نه عامدانه بلکه بیشتر به جهت همزمانی و کثرت مسوولیتهای اطلاعاتی در واپایش اطلاعات در حوزه امنیت و اطلاعات است. بنابراین در شرایطی که مسوولیتهای مرتبط با حوزههای اطلاعاتی بر هم متراکم و بار شوند، طبیعی است که حوزههای دیگر مرتبط با مسوولیتهای امنیتی و اطلاعاتی، مسامحا مورد غفلت قرار گیرد و لاجرم همین همزمانی و کثرت مسوولیتهای اطلاعاتی میتواند همانند پاشنهآشیل و یا چشم اسفندیار عمل کند. تحت این شرایط و به جهت آنکه مسالهای چون بنزین میتواند موجب بحران اجتماعی و در نتیجه آنومیزه شدن جامعه شود، بهتر آن است که دستگاه امنیتی و اطلاعاتی نقاط ضعف را شناسایی کنند و به غائلهای چون بحران سوخت و حاملهای انرژی پایان دهند. قطعا چنین حادثهای با این ابعاد و عظمت میتواند موجب تجدیدنظر در کارویژهها و مسوولیتهای ذاتی دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی شود.
* کارشناس علوم سیاسی
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :