مهمتر از حمله سایبری و اشکالات فنی و تکنیکی
دکتر صلاحالدین هرسنی * اگرچه شناسایی اسباب و علل اختلالات به وجود آمده در سامانههای هوشمند سوخترسانی به جای خود بسیار حائز اهمیت است، اما در شرایط حاضر مساله مهمتر مدیریت بحران است به این معنی که جامعه و کشور چگونه بتواند در سایه راهبردها و گزینههای حل بحران، از سد چنین معضل و مشکلی عبور کند؟
واقعیت آن است که به جهت روی هم قرار گرفتن یا مبهم بودن مسوولیتهای مسوولان در حل بحرانهای جاری کشور، خارج از معیارها و الگوهای علمی حل بحران است. برای نمونه حوادثی چون: حادثه پلاسکو، کشتی سانچی، سیل بهار ۱۳۹۸، زلزله کرمانشاه، سقوط هواپیمای اوکراینی، چگونگی برخورد با اعتراضات و اعتصابات و مشکل ترافیک و آلودگی کلانشهرها و اخیرا نیز بحران کرونا، نشان داد که الگوی مدیریت بحران ما تعریف ندارد و همواره کمیت مسوولان حداقل در این فقره لنگ است. به ویژه آنکه در شرایط حاضر خبرها حکایت از آن دارند که گویی اختلال به وجود آمده در سامانههای هوشمند نه ناشی از حمله سایبری هکرها، بلکه بیشتر برای واکنشسنجی افکار عمومی در آمادگی برای گرانتر شدن نرخ حاملهای انرژی به ویژه افزایش نرخ بنزین بوده است؛ چراکه از زمان بروز اختلال در سامانههای هوشمند سوخت، فقط بنزین سه هزار تومانی یا همان بنزین به نرخ آزاد فروش رفته و از فروش بنزین سهمیهای خبری نبوده است. در شرایط حاضر نیز فقط ۲۱۰۰ سامانه هوشمند سوخت توانستهاند به وضعیت طبیعی خود بازگردند. حال اگر اختلال در سامانه هوشمند سوخت محصول دستکاری مسوولان به جهت وارد کردن شوک روانی و آمادگی افکار عمومی برای پذیرش گرانتر شدن نرخ بنزین باشد، قطعا مسوولان در چنین تصمیمی دچار خطای محاسباتی شدهاند، چراکه بحرانی از جنس بحران ناشی از افزایش نرخ حاملهای انرژی، به حدی قوی و مخرب است که میتواند زمینه را برای خیزشهای عمومی دیگر جامعه در مساله گرانی افسارگسیخته، فقر و فلاکت فزاینده، تنگناهای اقتصادی، بیکاری و سقوط ارزش پول ملی فراهم کند. واقعیت آن است که در شرایط فعلی حال اقتصاد ایران خوب نیست و در بدترین شرایط خود قرار گرفته و وعدههای دولت نیز بابت سامانبخشی به وضعیت معیشتی کمی به جهت کسری بودجه با تعلل و تاخیر مواجه شده است، ضمن آنکه بهرغم واکسیناسیون عمومی هنوز ویروس کرونا از افراد جامعه قربانی میگیرد. به عبارت دیگر میتوان گفت که فاصله معناداری میان مطالبات و تقاضاهای مردم با پاسخگویی دولت و حاکمیت وجود دارد و بسیاری از وعدهها بر زمین مانده و حتی امیدی به سرانجام و نتیجهمند شدن آنها نیست. به این ترتیب به نظر میرسد که جامعه تاب و تحمل بحران دیگری را ندارد و اگر مسوولان نخواهند به بحران اختلال در سامانههای هوشمند سوخت پایان دهند، فروش بنزین سه هزار تومانی و افزایش تدریجی آن میتواند سرآغاز یک بحران تازه باشد، چراکه بنزین در زمره آن دسته از کالاهای استراتژیک است که قطعا افزایش نرخ آن دومینوار بر افزایش نرخ کالاهای دیگر تاثیر سوء گذاشته و منجر به افزایش قیمت کالاهای معیشتی میشود. نکته غمبار و تراژیک گرانتر شدن قیمت بنزین یا بحران افزایش نرخ حاملهای انرژی آنجاست که میتواند بر بحران گرانی و معیشت، بحران آلودگی و بحران ناشی از تنگناهای اقتصادی بار شود. قطعا راه برونرفت از بحران، تجدیدنظر در راهبردها و تصمیمات است و بدیهی است که در صورت فقدان تدارک تئوریک و عملی، جامعه در معرض شرایط جدیدتری قرار میگیرد؛ بحرانی که در کنار بحرانهای دیگر میتواند به ابربحرانی برای جامعه تبدیل شود.
* کارشناس علومسیاسی
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :