بانک مرکزی قدرت سیاسی برای کنترل بانکها را ندارد/ اعمال محدودیت قیمت ارز را غیرقابل کنترل می‌کند

جهان صنعت نیوز| احمد حاتمی یزد اقتصاددان و مدیرباسابقه بانکهای تجارت و صادرات در سالهای گذشته، در گفت وگو با جهان صنعت نیوز به دو محور سئوالات درباره بازار متشکل ارزی و عملیات بازار باز پاسخ داد.

او درباره طرح جدید بانک مرکزی تحت عنوان «بازار متشکل ارزی» می گوید: بازار متشکل ارزی یکی از طرح های فوق العاده مهم است که تاثیر  بنیادی و روانی بر روی مردم و اقتصاد دارد.ایده آل این است که اقتصاد ایران یک نرخ واحد ارز داشته باشد.درطول ۴۰ سال گذشته،تنها در دولت اصلاحات یعنی  از اول فرودین ۸۱ تا سال ۸۸ این نرخ حفظ شد.

حاتمی یزد معتقد است: هرگاه نرخ های متعدد در نظام ارزی کشوری وجود داشته باشد،بی تردید منشا فساد می شود. در این شرایط قیمت کالاها رانمی توان کنترل کرد که آیا با ارز ارزان وارد شده یا گران. بعضی ها برای دسترسی به ارز ارزان رشوه می دهند و فعالیت های غیرقانونی شکل می گیرد.

*سئوال این است که چگونه می توان با این بازار جدید به یک ارز یکسان دست یافت؟

زمانی که خرید و فروش ارز و نقل و انتقال ارز آسان باشد،نرخ به آسانی بدست آمده و کنترل پذیر می شود.در شرایط کنونی که در تحریم هستیم،تک نرخی شدن ارز تقریبا غیرقابل تصور است.امروز شرایط بازار ارز قابل پیش بینی نیست، اگرچه تمام تلاش بانک مرکزی این است که بتواند نرخ های متعدد از نیمایی تا هرات واربیل  بازار چین را به یک نرخ نزدیک کند.

زمانی که سامانه نیما تشکیل می شد، تصمیم براین بود که همه نرخ ها به نرخ نیما نزدیک شود.اما این اتفاق در سال گذشته نیفتاد.

*علت موفق نشدن سامانه نیما چه بود؟

صادرکننده ها چندان وفاداری و علاقه مندی به وطن نداشتند.به طوری که از مجموع ۴۰ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی تنها ۱۰ میلیارد دلار آن به کشور بازگشت. درواقع یعنی ۳۰ میلیارد دلار ثروت کشور به خارج رفته و برنگشته است.این رقم بیش از ۸ درصد تولید ناخالص ایران است. یعنی یکباره کشور از ۸ درصد درآمد سالانه اش محروم شده است .کسانی که این پول را برنگردانده اند،قطعا به فقیرتر شدن کشور کمک کرده اند.

از سویی برخی تصمیم های بانک مرکزی کارایی لازم را نداشت.مثلا بانک مرکزی برای مقابله با خروج ارز از کشور محدودیت هایی را مثل ممنوعیت ظهرنویسی چک یا تعیین سقف انتقال وجه غیرحضوری تصویب کرد، اما هنوز نتایج دلخواه را ایجاد نکرده است و هنوز بازار ارز چند نرخی است.

درچنین شرایطی بانک مرکزی  در فکر ایجاد تدابیرجدیدی برای ساماندهی بازار ارز است که به بازار غیرمتشکل ارزی معروف شده است.

*باتوجه به تجربه نیما آیا می توان امیدوار بود که این طرح موفق می شود؟

این طرح در صورتی می تواند موفق شود که فعالان اقتصادی از آن استقبال کنند .برای استقبال بازار باید حتی الامکان  محدودیت ها برداشته شود. هنوزجزییات این طرح  معلوم نیست که آیا در این بازار فقط اسکناس مبادله می شود یا حواله جات ، بنابراین نمی توان با قطعیت درباره آن صحبت کرد.

اگرعرضه هرکدام از این موارد –اسکناس یا حواله- ممنوع شود،ایجاد محدودیت خواهد کرد.ما نیازی به بازار ارزی داریم که هم اسکناس در آن قابل معامله باشد و هم حواله جات.

نکته دیگر این که آیا قرار است این بازار درتهران فعال باشد یا  در شهرستان ها هم امکان استفاده از این بازارفراهم می‌شود.ابهام بعدی اینکه آیا سقف معاملات محدود است یا خیر.

در حال حاضر محدودیت هایی برای صرافی ها وجود دارد؛ اگر بنا باشد این محدودیت ها باقی بماند،شانس موفقیت ندارد. از سویی یک تقاضای مهم برای ارز وجود دارد که نمی شود آن را نادیده گرفت و آن تقاضا برای حفظ ارزش پولی ملی مردم و شرکت هاست. با توجه به تورم داخلی ۵۰ درصدی ارزش پول و دارایی های مردم کاهش یافته ، پس برای این تقاضا باید چاره اندیشی کرد.اگر این موضوع را به عهده سامانه ها بگذاریم،مردم کاری می کنند که براساس تعریف بانک جرم است، ولی چاره ای ندارند.

*اگر ابهام هایی که بدان اشاره کردید،روشن شود و اجازه فعالیت برای همه در این بازار فراهم شود،چه تاثیری در نرخ ارز می گذارد؟

حداقل کارکرد بازار متشکل ارزی این می تواند باشد : همه کسانی که وارد این بازار می شوند، احساس گناه و ترس از تعقیب نخواهند کرد. فعالیت اقتتصاد زیرزمینی کاهش می یابد ، چهارراه استانبول از رونق می افتد ، زمینه جرائم ارزی خرد از بین میرود ، مردم احساس آزادی عمل در فضای شفاف وبا مجوز های قانونی دارند.از سویی به اقتصاد دان و مقامات وزارت اقتصاد و بانک مرکزی اجازه می دهد که برنامه ریزی بهتری داشته باشند.

درباره حجم اسکناس و نقدینگی بین مردم حدس و گمان های اغراق آمیزی مطرح می شود.سیاستمداران و نمایندگان مجلس می گویند مردم ۲۰ میلیارد دلار پول در خانه هایشان نگهداری می کنند،اگرچه من معتقدم که این رقم صحیح نیست، اما با راه اندازی بازار غیرمتشکل ارزی احتمالا این پولها به گردش درمی آید. به آرامش اقتصادی کشور کمک می شود. کسانی که ارز دارند می توانند بدون ترس از تعقیب آنرا در این بازار بفروشند.موفقیت این بازار برای جلوگیری از فساد ، رشوه خواری و پولشویی است.بشرط آنکه محدودیت برای معاملات ایجاد نشود.

*تحریم ها چقدر بر روی این طرح تاثیر می گذارد؟ آیا باعث کند شدن بازار می شود؟

حتما تحریم ها بر روی نرخ تاثیر می گذارد.البته اگر شرایط تغییر کند، مثلا اینستکس اروپا راه بیفتد اثر تحریم را کاهش می دهد و بازار ارز تحت تاثیر قرار گرفته و نرخ در این شرایط پایین خواهد آمد. اما عامل مهم دیگری که در وضعیت ارزی ایران موثر است،حجم نقدینگی است. در حال حاضر حجم نقدینگی با سرعت فوق العاده افزایش می یابد. حداقل افزایش نقدینگی در کشور ما روزی هزار میلیارد تومان است. روزی هزارمیلیارد به اقتصاد تزریق کردن در حالی که اقتصاد ایران رشد منفی دارد و بیکاری و رکود هم به آن اضافه شده،حتما موجب افزایش تورم می شود.

تورم در فروردین امسال ۵۱ درصد بوده به احتمال زیاد در سال جاری هم به همان سرعت تورم خواهیم داشت.وقتی تورم بالا می رود،نرخ ارز هم به عنوان یک کالا بالا می رود؛ نمی‌شود گفت قیمت همه کالاها بالا برود ولی ارز ثابت باشد.ارز متناسب با تورم افزایش خواهد یافت.اگر تحریم برطرف  و از اقتصاد ایران رفع محدودیت شود،باز هم باید انتظار داشت که نرخ ارز افزایش یابد.با شرایط تورمی امروز حتما ارز بیش از نرخ تورم افزایش خواهد یافت.

زمانی که این محدودیت ها نباشد،ممکن است دولت بتواند از ، افزایش نرخ ارز متناسب با تورم ، جلوگیری کند. هرچند این کار اصلا به صلاح اقتصاد کشور نیست، اما در چهل سال گذشته هر زمان دولت توانسته منابع ارزی کشور را هدر داده تا بتواند نرخ ارز را ثابت نگه دارد در شرایط فعلی دیگر این راه حل نمی تواند اجرایی شود،اگر این کار را بکند،بزرگترین اشتباه را انجام داده است.

*اگربار محدودیت های زمانی ومکانی که شما اشاره کردید کاهش یابد،در همین شرایط فعلی می توان نوسان بازار را کنترل کرد؟ وچگونه؟

پیش از هراقدامی بانک مرکزی باید محدودیت های این بازار را کاهش دهد، بازار معاملات را به تهران محدود نکند.علی القاعده افزایش نرخ ارزهمراه با افزایش نرخ تورم صورت می پذیرد.

فرض کنید ارز قرار است درطول یکسال ۵۰ درصد افزایش یابد، اگر روند تغییرات به کندی انجام شود،مشکل چندانی ایجاد نمی کند،درحالی که افزایش یکباره نرخ ارز تاب و توان هرفعال اقتصادی را از او می گیرد.خریدار و فروشنده در چنین شرایط نمی توانند برای آینده خود برنامه ریزی کنند.

*افزایش نقدینگی چگونه قابل کنترل است؟

افزایش نقدینگی یا پول پرقدرت فقط توسط بانک مرکزی انجام می شود.هیچ منبع دیگری برای تزریق نقدینگی به کشور وجود ندارد.

*ولی بانک ها هم با بازی پونزی در حال خلق پول هستند.

بانکها از بانک مرکزی قرض می گیرند. هر مقدار بانک مرکزی پول به بانکها بدهد،اثر افزایشی  و تکاثری دارد. میزان ضریب تکاثر افزایش نقدینگی حدود ۶ تا ۷ برابر آنچه بانک مرکزی به اقتصاد تزریق کرده در روند سپرده گذاری و تسهیلات دهی بانکها افزوده می شود. پس ریشه اولیه رشد نقدینگی همان پول پرقدرتی است که بانک مرکزی به اقتصاد تزریق می کند.

بانک مرکزی الان به بانکهایی که کسری دارند،پول تزریق می کند.این کسری را هم با توافق نمی‎دهد،بلکه احساس می کند برای حفظ آرامش جامعه مجبور است این پول را بدهد. توجه نمی کند این کار چه تاثیری بر اقشار ضعیف جامعه دارد.آثار تورم بر مردم چه به لحاظ مادی و معنوی بسیار بالاست.

وقتی تورم دارید،همه کسانی که دارایی دارند،ثروتمند تر می شوند، برعکس کسانی که مستاجرند و باید اجاره بدهند،فقیرتر می شوند.گرسنگی و فقر افزایش می یابد. تورم برروی ده درصد بالای جامعه تاثیر چندانی نمی‌گذارد اما بر روی نود درصد دیگر تاثیر بسیار زیادی می گذارد.شکاف طبقاتی وحشتناکی ایجاد می‌شود.فقرا برای اینکه بتوانند شکم خود را سیرکنند، ناچارند به جرم و جنایت دست بزنند.چون ادامه حیات برای بسیاری از اقشار جامعه سخت تر می شود.

تورم را ام الفساد مسایل سیاسی،اجتماعی و مذهبی جامعه می دانم در شرایط تورمی اخلاق در جامعه از بین می رود.

ریشه تورم نقدینگی است؛اما بانک مرکزی تصور می کند که اگر پول به بانکها تزریق نکند،بانکها نمی توانند جواب سپرده گذارانشان را بدهند،در نتیجه مردم اعتراض کرده و ناامنی سیاسی و اجتماعی بوجود می آید.اگرچه این نگرانی کوتاه مدت است،ولی همواره مورد توجه روسای بانک مرکزی قرار می گیرد به آثار بلند مدت تورم که فساد مالی و اجتماعی به دنبال دارد، توجه نمی کنند.حاضر هم نیستند با ابزارهایی کنترل تورم که در دنیا رایج است،کار کنند.

تجربه های جهانی بسیاری در این رابطه وجود دارد.حتی اگر بانکی هم دراین شرایط ورشکست شود،بانک مرکزی باید آن بانک را مدیریت کند ، اجازه ندهد آثار این ورشکستگی به سایر بخش های اقتصادی سرایت کند.

مشکلات نظام بانکی ما را می توان مدیریت کرد اما به سبکی که بانک مرکزی جلو می رود،آثار و عواقبی دارد که قابل کنترل نمی باشد.

*عدم شفافیت صورت های مالی بانک ها مشکل دیگری است که بانکهای کشور از آن رنج میبرند.در این شرایط بانک مرکزی تصمیم گرفته که طرح دیگری تحت عنوان عملیات بازار باز اجرا کند.ممکن است بفرمایید این طرح چه تاثیری خواهد داشت؟

اولا برخی از کسانی که مدیران بانک هستند،صلاحیت حرفه ای واخلاقی مدیریت در این شرایط را ندارند؛ نه تحصیلات دارند و نه تجربه کافی،دلیل دیگرعدم شفافیت صورت های مالی، نظارت ضعیف بانک مرکزی است.یعنی نه تنها نظارت ضعیف است، بلکه  قدرت سیاسی لازم برای کنترل بانکها را ندارد.

امروز کسانی که بانکها را اداره می کنند،ارتباطاتی با مراکز قدرت دارند که مانع از اقدامات بانک مرکزی می شود.مثلا یک بانک خصوصی با ارتباطات سیاسی قوی که دارد همه سپرده هایش را صرف خرید ساختمان کرده تا با افزایش قیمت ملک، بتواند سود سپرده گذاران خود را بپردازد.این خلاف همه مقررات بانکی کشور ماست.زیرا هیچ تسهیلات گیرنده ای حق ندارد، بیش از ۲۰ درصد سرمایه بانک تسهیلات بگیرد. حال آنکه این موضوع در هیچ کدام از بانکهای کشور رعایت نمی شود.الان به  هر بانکی مراجعه کنید می بینید که عده ای بیش از حد مقرر در بانک مرکزی از آن بانک تسهیلات دریافت کرده اند.

یک راه جلوگیری ازافزایش نقدینگی این است که تسهیلات گیرندگان کلان از بانکها داوطلبانه اموال خود را بفروشند و پول بانک را برگردانند و اگر خودشان داوطلبانه این کار را نمی کنند با حکم قضایی باید به این کار مجبورشان کرد.

اگر جلوی ارباب قدرت گرفته نشود،همه مردم ضرر می کنند.نمونه آن را در صندوق های قرض‌الحسنه غیرمجاز دیدیم. فقط یک موسسه غیرمجاز به تنهایی ۱۲ هزار میلیارد تومان کسری داشت.از مردم پول گرفته بود و وعده سودهای کلان داده بودند.با این سپرده ها ملک خریده  و به امید افزایش قیمت بودند، اما این اتفاق نیفتاده .در نتیجه با کسری مواجه شدند و اعلام ورشکستگی کردند.

این صندوق ها باعث افزایش نقدینگی عظیمی در اقتصاد شدند که به دنبال آن تورم آمد. فی الواقع اگر بخواهم پشت پرده این داستان را بگویم باید گفت بانک مرکزی دست در جیب همه مردم ایران کرد تا به  تظاهرات سپرده گذارموسسات غیر مجاز پاسخ دهد.در حالی که علاوه برمدیران موسسات،این جماعت سپرده گذار،خودشان هم خطا کرده بودند.

اقتصاد کلانپیشنهاد ویژه
شناسه : 22925
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا