سفر گروسی و تاثیرات آن بر مذاکرات
مهدی مطهرنیا * گروسی به عنوان مدیرکل آژانس بینالمللی آژانس هستهای به ایران مسافرت میکند و آژانس بینالمللی انرژی هستهای در واقع کانون اصلی ارائه گزارشهای فنی در ارتباط با فعالیتهای هستهای در سراسر دنیا محسوب میشود و از مشروعیت بسیار بالای قانونی برخوردار است. لذا باید این نکته را مورد توجه قرار داد که با عنایت به جایگاه آژانس بینالمللی انرژی هستهای و نقشی که گروسی به عنوان مدیرکل این سازمان دارد، سفر او میتواند زمینهساز و زمینهپرور مطرح شدن ابعاد فنی پرونده هستهای ایران شود. در ابعاد فنی پرونده هستهای چالشهای نگرانکنندهای وجود دارد.
آژانس یک سازمان بینالمللی است و ایران هم معتقد است که نفوذ قدرتهای بزرگ در سازمانهای بینالمللی هستهای وجود دارد و آژانس نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما در عمل فرقی ندارد که این نفوذ را امری واقعی، نیمهواقعی یا امری طبیعی بدانیم؛ نتیجه آن است که آنچه که آژانس بینالمللی انرژی هستهای بیان کند، میتواند زمینهساز تصمیمگیری و تصویبسازی در ارتباط با پرونده هستهای ایران باشد.
مواضع اخیر گروسی و چالشهایی که در باب نظارت آژانس بینالمللی هستهای بر فعالیتهای ایران در این زمینه دارد، در صورت فربه شدن و با توجه به مصوبه مجلس شورای اسلامی که خواهان خروج ایران از پروتکلهای الحاقی است، میتواند تا حدود زیادی منجر به اتخاذ تصمیمهایی علیه جمهوری اسلامی در چارچوب افزایش سطح همگرایی برای اعمال فشارهای بینالمللی بر ایران شود. از سوی دیگر ایران در دورههای قبلی به ویژه دولت قبل که برجام را امضا کرده است، به واسطه دولتمردان کنونی، موضعگیری بسیار منفی و آشکاری را نسبت به برجام، آژانس و فعالیتهای دیپلماتیک در ارتباط با حل و فصل پرونده هستهای داشته است.
مجلس شورای اسلامی در یک مصوبه بسیار جدی که در آن حتی ضرورت اجرا و مجازات عدول از آن برای دولت قبلی نگاشته شده بود، خواهان خروج از پروتکل الحاقی و بهتبع برجام بوده است. پیش از این نیز نمایندگان و نیروهای فکری همگون با دولت کنونی، برجام را در مجلس آتش زدهاند. امروز بازگشت آنها پای میز مذاکره و قبول تعهداتی که آژانس از آنها خواستار است، این معنا را پیش خواهد آورد که عقبنشینی آشکاری از سوی دولت به عمل آمده است.
شاید گفته شود این عقبنشینی مسالهای را حل میکند، یعنی اینکه پرونده هستهای به سمت و سوی یک وضعیت بسامان در جهت حل مسائل اقتصادی ایران پیش میرود، ولی این تنها یک تعبیه زودگذر است، چراکه حتی اگر پرونده هستهای به عنوان یک امر ممکن حل شود، پروندههای دیگری نیز روی میز است که به هیچ وجه تحریمهای اثربخش در اقتصاد ایران حتی با بازگشت ایران به برجام، برداشته نخواهد شد.
بنابراین وضعیت اقتصادی کشور با توجه به این معنا در یک برزخ تعریفشده قرار میگیرد. دولت حاکم اگر عقبنشینی کند و از مواضعی که در دولتهای قبلی داشته است، به خاطر یکدست شدن قدرت و جبر ناشی از تحریمهای اقتصادی پذیرا شود، خود را تضعیف کرده و زمینههای این معنا را پیش خواهد آورد که طرفهای مقابل به این نکته کاملا اطمینان پیدا کنند که ایران را باید تحت فشار بیشتر و بهانههای فزونتر قرار داد و حتی ایران با پذیرش برجام پلاس، باید منتظر فشارهای بیشتر پس از گذار از این منطق خوشبینانه باشد.
بنابراین باید گفت که سفر گروسی از این جهت اهمیت دارد که اگر ایران آنچه را که آژانس بینالمللی انرژی هستهای میخواهد، به انجام برساند، از تحریمهای بیشتر در زمینه پرونده هستهای و احیانا ارسال پرونده ایران به شورای امنیت تا حدودی جلوگیری و موضوع را به وضعیت دیگری انتقال خواهد داد. ولی از طرف دیگر اگر آنچه را که آژانس میخواهد بپذیرد، به تبع شکست طرز تفکری را پذیرفته است که دولت قبلی را به واسطه عملکرد خود تحت پرسش میبرد.
پرسش این است که اگر این دولت، تعهدات دولت قبلی را بپذیرد و یا مسیرآن را برود، آیا خواهد توانست دریچه قابل اطمینانی برای حل و فصل مسائل اقتصادی، فرهنگی و ارزشی، اجتماعی، سیاسی زیستبوم خود بیابد؟ در این تردید وجود دارد و همین تردیدها نشان میدهد که عقبنشینی از مواضع قبلی، میتواند هزینههای بسیار بالایی را همراه داشته باشد، درحالی که نپذیرفتن این مسیر و گام نگذاشتن در آن نیز به همان اندازه خطرناک میشود و نشان میدهد که فشارهای موجود بر دولت کنونی در تهران بسیار کمرشکن است.
* تحلیلگر مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :