مثلت اتمی و ایران
محمود اشرفی * توافق بینالمللی در خلاء شکل نمیگیرد. تمامی معاهدهها و پیمانها متاثر از جو عمومی جهان، گرایشها و قطببندیهای سیاسی است. در این فضای سیاسی تنیده برخی رشتهها پررنگتر و قابل تاملتر است. در ماجرای هستهای ایران کشورهای روسیه، چین و آمریکا نقشآفرینان اصلی هستند. اروپا نقشی به مراتب پایینتر و کماهمیتتر از این سه کشور دارد. در واقع نقش اروپا در این کارزار هستهای میانجی و معتدلکننده است. نگاه اروپا به جریان هستهای از دریچه منافع ملی بوده و این کنش استراتژیک به اندازه گرایش روسیه، چین و آمریکا نگرشی به چشمانداز دوردست نیست. اروپا امنیت قارهای را در نظر دارد و استراتژی مثلت اتمی روسیه، چین و آمریکا منافع حیاتی فراقارهای است. این مثلت اتمی با وجود اختلافات ژرف سیاسی و ژئوپلیتیک خود، در برخی موضوعات اشتراک منافع و توافق دارد. عدم دستیابی ایران به توان بالای هستهای یکی از این موضوعات و توافقات نانوشته است. همانند فرآیند و گرایشی که در حوزه پاسیفیک جریان دارد. فرآیندی که براساس آن چین و روسیه خواهان محدودیت توان نظامی کرهشمالی هستند. در بازی دیپلماتیک ماجرای هستهای ایران، سه ضلع مثلت اتمی از نیات و گرایشهای یکدیگر آگاهند. آنچه اروپا را از نقشآفرینی به عنوان میانجی بازمیدارد، عنصر آگاهی این سه کشور است. آگاهی و توافقهای نانوشته سرآغاز بازیهای دیپلماتیک برای منافع حیاتی مثلث اتمی در سرزمینهای دور و نزدیک و فراقارهای است.
* روزنامهنگار پیشکسوت
لینک کوتاه :