عدم توافق ایران با غرب به نفع شرق
به گزارش جهان صنعت نیوز: روزها آمد و رفت اما از دستگاه دیپلماسی و رهبری حزب کمونیست چین صدا در نیامد. حتی یک اظهارنظر مهم و با جزئیات نبود که بر مبنای آن از تمایل آنها برای باز شدن گره از کار پرونده هستهای ایران بگوییم.تحلیلگران و کارشناسان مسائل سیاست خارجی اما اصلا از این وضعیت تعجب نمیکنند و دلیلش را در منافع چین میدانند؛ منافعی که گویا در شرایط موجود بیشتر تامین میشود.
نگرانیهای چین از بهبود روابط ایران و غرب
سیدجلال ساداتیان مدیرکل اسبق آسیای شرقی وزارت امور خارجه در این باره به «جهانصنعت» میگوید: «واقعیت این است که هیچ کسی اظهارنظر شفافی نکرده است، چینیها نیز همین طور. درباره چین و روسیه البته علت میتواند در منفعتی که از این اوضاع تحریمی داشتند هم باشد.»
وی توضیح میدهد: «روسها که خیلی بیشتر منتفع شدند و چینیها نیز نگران آن هستند که روابط ایران با آمریکا عادی شود. اینکه در ادامه استراتژی آمریکا در این منطقه و مثل قبل از انقلاب، پیوند بیشتری بین ایران و غرب ایجاد شود به ضرر چین خواهد بود، زیرا ایران در سیاستهای بلندمدت چین به خصوص در زمینه اقتصادی نقش مهمی دارد. آنها میخواهند خود را اقتصاد اول دنیا مطرح کنند و ایران نقطه ژئوپلیتیک منطقه است که اگر با چین همپیمان و رفیق نباشد، برایش دردسرهایی خواهد داشت.»
ساداتیان با اشاره به اینکه «آنها در وضعیت موجود منافع خوبی را کسب میکنند» میگوید: «یک بخش از این منافع خرید با منت و با تخفیف بالای نفت از ما است. طبیعی است که اگر شرایط عادی باشد ما نفت خام را با این مقدار تخفیف نمیدهیم. ما در شرایط عادی هر بشکه نفت را با چند سنت تخفیف و آن هم به کسانی که امتیازات خوبی از آنها گرفته بودیم، میفروختیم. مثلا در دوره سازندگی چند بار ۵۰۰ میلیون دلار از ژاپن پول گرفته و وقتی در ازای آن نفت میدادیم در هر بشکه حداقل ۱۴ سنت تخفیف دادیم. این تخفیف امروز به ۱۴ دلار رسیده و چین از این تفاوت سود میبرد بنابراین از وضعیت آشفته ما استقبال میکند. در این شرایط هم کالاهای بنجل و بعضا به دردبخور خود را به ما میفروشد و هم نفت را با تخفیف میگیرد. یعنی یک معامله دوسر سود میکند در حالی که اگر شرایط عادی باشد ممکن است ما هم به سوی غرب گرایش داشته باشیم.»
وی افزود: «ضمن اینکه در جاده ابریشم جدید یا کمربندی که طراحی میکنند نیاز به همراهی با ایران دارند تا گرفتار نشوند و اگر ارتباطشان با ایران قطع شود باید مسیرهای دیگری را رفته و هزینههای دیگری را بپردازند.»
این کارشناس مسائل سیاست خارجی معتقد است که «چین و روسیه فکر میکنند به خاطر اینکه در وضعیت موجود ایران منفعت دارند باید از ما حمایت کنند که ایران شکسته نشود، یعنی حمایت تا حدی که به خاطر نیازمندیها رو به سوی آنها داشته و کمک بخواهد. اما هر وقت که قضیه جدی شود مثل آن قطعنامههایی که در دوره احمدینژاد علیه ایران صادر شد، تکلیفشان مشخص است و هر بار علیه ما رای دادهاند. الان هم همین طور است و حالا که گروسی به ایران آمده و فعلا هم گزارش منفی به شورای حکام داده است و اگر آنها تصمیم بگیرند که قطعنامه صادر کنند، هیچ بعید نیست که روسیه و چین در کنار غربیها علیه ایران رای بدهند.»
وی نتیجه گرفت: «هرجا که منافعشان ایجاب کند، علیه ما رای میدهند اما در وضعیت موجود تا حدی و در مواردی از ایران حمایت میکنند و این در واقع حمایت از منافع خودشان است. اگر ایران شکسته شود، منافع آنها به خطر خواهد افتاد.»
منفعت برای چین، شعار برای ایران
فریدون مجلسی دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل بینالملی نیز همین دیدگاه را دارد. او به «جهانصنعت» گفت: «چین منافع ملی خود را دنبال کرده و نگران آن است. اینکه ایران در تحریم باشد بسیار به سود چین تمام شده است زیرا چین قدرت بزرگی است و بانکهای چینی تحریمهای آمریکا علیه ایران را رعایت میکنند بنابراین نگران آن نیست که مورد مجازات آمریکا قرار بگیرد. در عوض از یک روش پایاپای استفاده کرده و تقریبا انحصار تجارت خارجی ایران را به خود اختصاص داده و منتفع است.»وی افزود: «چین در این تعامل اقتصادی با ایران گران میفروشد و ارزان میخرد. نفتی هم که به چین فروخته و از محل آن این تجارت پایاپای ادامه پیدا میکند را هم ارزانتر از قیمت بینالمللی میخرد زیرا در بازار رقابتی نیست و چین از نیاز ایران به ارز استفاده میکند. نفت را میخرد تا در ازای آن کالاهای چینی عموما صنعتی را به ایران بفروشد. به عبارتی چین از تحریم ایران متضرر نیست.»
مجلسی ادامه داد: «از طرف دیگر هم چون مبنای اصلی تحریم یعنی اختلاف ایران و آمریکا به خاطر تضمین موجودیت اسراییل است، چینیها نیز این مساله را رعایت میکنند تا منافع بیشتری در تجارت مستقیم، علنی، قانونی و بینالمللی خود با کشورهای عربی حامی اسراییل در منطقه و خود اسراییل داشته باشند. چین سرمایهگذاری بزرگی در بندر حیفا انجام داده که هرگز چنین سرمایهگذاریای را در ایران انجام نداده است. بنابراین چین به عنوان یک بازیگر بسیار اقتصادی بینالمللی این منافع را میسنجد.»
او همچنین گفت: «البته در بلندمدت به نفع چین نیز هست که ایرانی اقتصادی، دارای عمران و توسعه بخواهد مشتری اصولیتری برای آنها باشد اما عجالتا از این شرایط یک سود انحصاری میبرد؛ نفت ارزان به دست میآورد و در مقابل کالاهای خود را اگر منصف باشد به قیمت و اگر نه که گرانتر به ایران میفروشند.»
وی در پاسخ به اینکه چرا با وجود همه اینها ایران همیشه به چین و روسیه به عنوان طرفهایی که در قضیه برجامی جانب ایران را دارند، مینگرد؟ گفت: «سیاست آرمانی اعلام شده ایران در سردر جمهوری اسلامی ایران نوشته شده یعنی «نه شرقی، نه غربی» از همان اوایل تبدیل به سیاست نه غربی، نه غربی شد. شاید هم به خاطر اینکه خود را متعهد به ضدیت با غرب میدانند.
از نظر حاکمیت در ایران فرهنگ غربی برخلاف جذابیتهای ایدئولوژی جمهوری اسلامی است بنابراین با آن تقابل میکند.
به همین خاطر دو ناچاری برای ایران ایجاد شده است؛ یکی ناچار آرمانی که آنچه به اشتباه نگاه به شرق، نامیده میشود. در حالی که مفهوم اصلی نگاه به شرق نگاه به بلوک کمونیسیم بود که الان دیگر وجود ندارد. نگاه به شرق در ایران اما برای گریز از غرب است. این نگاه به چین و روسیه که آن را هم شرق میانگارند، یک افکار آرزواندیشانه ایجاد کرده است.»
مجلسی افزود: «نکته دیگر هم برای اینکه بگویند ما در عرصه بینالمللی منزوی نیستیم، به یک سری تلاشها ادامه داده میشود. مثلا تلاش برای عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای که درباره منافع آن شعار بسیاری داده میشود اما هیچوقت شفاف و مصادقی و دقیق از مزیتهای آن گفته نمیشود. عدمپیوستن به پروتکلهای FATF مانع اصلی هر اقدام جدی و رسمی در قالب همین اکو و شانگهای است بنابراین نتیجه وضعیت منفعت اقتصادی چین و قدری هم شعار برای ایران است.»
بازی چین با کارت ایران
علی بیگدلی تحلیلگر مسائل بینالملل نیز در این باره به «جهانصنعت» گفت: «چین و روسیه تلاش میکنند که در این مرافعات از کارت ایران استفاده کنند. این دقیقا همانند نگاهی است که چین به کرهشمالی دارد و درشرایط حساس و اختلافبرانگیز با آمریکا و غرب، کره شمالی را تهدید میکند که دست به آزمایشهای هستهای بزند. اکنون روسیه و چین تلاش میکنند که از برگ ایران هم در فضای این منطقه یعنی خاورمیانه و در فضای بینالمللی به نفع خودشان و در جهت در تنگنا گذاشتن غربیها استفاده کنند.»
وی افزود: «این در واقع یک استراتژی است که تقریبا از اوایل انقلاب و با توجه به روی خوشی که ما به روسها و بعدا هم چینیها نشان دادیم، خیلی متداول شده است.»
بیگدلی با ابراز تاسف از اینکه «نگاه معطوف به چپ مقامات ایران، ما را از دنیای غرب جدا و همچنین ما را در فضای بینالمللی دستنشانده شرقیها کرده» گفت: «این رویکرد برای منافع ملی ما بسیار زیانآور بوده است.»
وی تاکید کرد: «ما به هیچوجه نمیتوانیم روی کمک چینیها حساب باز کنیم. اگر قرار بود چنین اتفاقی رخ دهد باید طی این چهل و چند سال رخ میداد. در حالی که در نتیجه فشار آمریکا، چینیها بلافاصله فعالیت و سرمایهگذاری خود را در مناطق جنوبی نفت و گاز ایران قطع کردند. اکنون هم اگر از ما روزی ۵۰۰ هزار بشکه نفت میخرند، به این دلیل است که زیر قیمت بینالمللی میخرند. این احتمال نیز وجود دارد که اگر مذاکرات برجامی به نتیجه نرسد، اروپا و آمریکا چین را تحت فشار قرار دهند که این خرید را متوقف کند.»کارشناس مسائل بینالمللی در ادامه مثالهای بیشتری زد وگفت: «سفر آقای باقری به روسیه و مذاکرات مفصل برای خرید اسلحه هم به ناکامی کشیده شد. روسیه و چین حتی در سال ۲۰۱۵ که شورای امنیت شش قطعنامه علیه ما صادر کرد، هر بار رای مثبت دادند. این یعنی زمانی که منافعشان در فضای بینالمللی به خطر میافتد، یک مرتبه از ما رویگردان میشوند.»وی افزود: «این را هم باید در نظر داشت که چینیها و قبل از این اختلافات اخیر در آمریکا یک بازار ۷۵۰ میلیارد دلاری داشتند؛ یعنی موازنه مثبت بازرگانی به نفع چینیها بود. بنابراین دولتمردان ما باید متوجه این قضیه شوند که چین بازار آمریکا را به هیچوجه از دست نخواهد داد و این بازی که با ما میکنند در واقع تلاش برای استفاده از برگ ما در بازار و فضای بینالمللی است.»بیگدلی همچنین گفت: «به هیچوجه نمیتوان روی کمک چین به ایران حساب کرد بهخصوص با سرمایهگذاریهای هنگفتی که چین در منطقه خاورمیانه حتی در اسراییل کرده است. حتی دیدیم که در نتیجه فشار عربستان سعودی و اسراییل و حتی مصر، قرارداد ۲۵ ساله نیز به هیچ نتیجهای نرسید.»این کارشناس مسائل بینالمللی با انتقاد از سیاست ایران مبنی بر توجه به چین و روسیه، گفت: «من خیلی تعجب میکنم که نگاه مقامات ما تا این حد معطوف به این دوکشور است. در حالی که آنها هیچ کاری برای کشور ما نکردهاند. مثلا در موضوع فروش اس ۳۰۰ها آن همه معطلی ایجاد کردند یا در تاسیسات بوشهر ۱۰ سال ما را معطل کردند. به نظر من این تفکر متاسفانه از اول انقلاب در فضای تصمیمگیری ما حاکم بوده و نتیجهای نیز از آن نگرفتهایم. به نظر میرسد به دلیل خصومتی که با آمریکا داریم خودمان را در اختیار قدرتهای شرقی گذاشتهایم و این، کاملا با منافع ملی ما مغایرت دارد.»
اصل منافع ملی
منفعتجویی چین و روسیه و آنچه شرح آن رفت اما اصلا عجیب نیست زیرا در عالم سیاست هر کشوری دنبال منافع ملی خود است و این، اصلی پذیرفته شده و غیرقابل انکار است. ایران نیز بر همین اساس در حال مذاکره است و میکوشد که خود را از زیر بار فشار تحریمها نجات دهد. آنچه تحلیلگرانی مثل مجلسی، بیگدلی و ساداتیان میگویند هم راز مگویی نیست که کسی نداند و نگفته باشد. سوال اینجاست که دوست و حامی پنداری این دو عضو شرقی برجام چه قدر برای ما منفعت دارد و چه نتیجهای در بر خواهد داشت؟ پاسخ به این سوال نیز سر نهان نیست و حتما مقامات عالی و مسوول در حوزه دیپلماسی به اندازه تحلیلگران این حوزه به آن واقف هستند بنابراین باید منتظر ماند و دید که این رویکرد چین و روسیه در بزنگاههای اینچنین چه تاثیری بر تعاملات آتی ایران و آنها خواهد داشت.
لینک کوتاه :