نگاهی به پدیده بحران آب و پیامدهایش در ایران

مجید سلیمی بروجنی * منابع آب در ایران همیشه در وضعیت ناپایداری بوده چراکه ایران سرزمینی خشک و نیمه‌خشک با میانگین بارش کم است. این ویژگی‌های جغرافیای ایران در سده‌های گذشته سبب شکل‌گیری تمدن‌هایی با سازگاری حیرت‌انگیز با کم‌آبی نیز شده است. احداث چندین هزار کیلومتر قنات در کشورمان خود دلیلی واضح بر سازگاری مردمان قدیم با شرایط اقلیمی و کم‌آبی است. اما در چند دهه اخیر به خصوص از زمانی که کشاورزی در ایران با ارتقای تکنولوژی حفر چاه و استفاده از موتورپمپ‌ها گسترش یافت، وضعیت آب، بحرانی و بحرانی‌تر شد و خشکسالی‌های پی در پی ابرچالش آب در ایران را به مساله‌ای سیاسی و امنیتی بدل کرد. طبق آمار و ارقام رسمی نزدیک به ۹۰ درصد آب ایران در بخش کشاورزی مصرف می‌شود. کشاورزی نه‌چندان سازگار با بی‌آبی که از شیوه‌های سنتی گاه غرق‌آبی استفاده می‌کند، سبب شده ایران با کم‌آبی و حتی بی‌آبی سختی روبه‌رو شود. اگرچه ابرچالش آب در ایران عمدتاً در حوزه شرب و مصرف شهروندان عادی نیست و هدررفت هولناک آب در کشاورزی و صنعت از یک‌سو و سیاست‌های ناپایدار در روزگار تغییر اقلیم و سلطه خشکسالی از سوی دیگر کشور را به ورطه خشکیدگی کشانده، اما رفتار شهروندان با آب در ایران نشانی از کشوری ندارد که در بحرانی‌ترین شرایط آبی خود قرار دارد.

غلبه همین تفکر مهندسی بر سیاستگذاری در کشور سبب ساخت بیش از هزار سد در دهه‌های اخیر در کشوری شده که میانگین بارش سالانه در آن به حدود ۲۰۰ میلیمتر رسیده است. همین تفکر نگاهی به روش‌های فرهنگی و اساسا درکی از الگوی مصرف و سازگاری با نداری آب ندارد، بنابراین شهروندان خود را مجبور به مدیریت آب نمی‌بینند. سال‌هاست کارشناسان نسبت به وقوع بحرانی بزرگ در ایران هشدار می‌دهند. بسیاری از آنها معتقدند که فلات ایران آبستن ابربحران آب است و بروز تنش در سال‌های پیش‌رو چندان دور از ذهن نیست. واقعه‌ای که به راحتی می‌تواند مردم استان‌ها و شهرهای مختلف را روبه‌روی همدیگر قرار دهد و بر معاملات سیاسی و امنیتی کشور تاثیرات منفی بگذارد. همین حالا هم آب به یکی از موضوعات مهم سیاستگذار تبدیل شده است؛ سیاستگذاران که طی چند دهه اخیر هشدار کارشناسان محیط‌زیست را جدی نگرفته و تصمیم‌گیری درباره مساله آب در ایران را مدام به آینده‌ای نامعلوم موکول کرده‌اند. رویکردی که احتمالا ناشی از رویای خوش سال‌های تر سالی بود؛ تر سالی که به خیال بعضی قرار بود از راه برسد و مشکل آب کشور را حل کند، اما طی چند روز گذشته و با بلند شدن صدای اعتراضات مردم اصفهان و شهرکرد، برای مدیران خوش‌خیال مشخص شد زمان خواب و خوشبختی به پایان رسیده است.

اما از همه مهم‌تر تصمیمات غیرکارشناسی سال‌های گذشته از سوی ارکان مختلف نظام است که تیشه به ریشه منابع آبی کشورمان زده است. تجمع و اعتراض کشاورزان اصفهان به خشکی زاینده‌رود، نبود آب برای کشت پاییزه و فرونشست زمین در مناطق گسترده‌ای از این استان، موضوع دور از انتظاری نبوده و قاعدتاً دیر یا  زود اتفاق می‌افتد. آنچه قطعی است ابعاد بیشتری از کوه یخ بحران اقلیمی ایران در حال نمایان شدن است و همان‌گونه که انتظار می‌رفت این سر برآوردن بیشتر کوه‌یخ از فلات مرکزی ایران صورت گرفته است. بررسی‌ها نشان می‌دهد آنچه در نظام سیاستگذاری آبی کشور طی ۴۰ سال اخیر رخ داده است، بلندپروازی‌ و بی‌توجهی به ظرفیت‌های موجود کشور و مناطق مختلف آن بوده است. در واقع عدم اعتنا به آمایش سرزمینی و قابلیت‌ها و محدودیت‌های مناطق مختلف سبب شده است پرهزینه‌ترین و مخرب‌ترین سیاست‌ها در زمینه منابع آبی کشور اتخاذ شود. سیاستگذاری‌های جدی در زمینه لزوم خودکفایی در محصولات کشاورزی و ملزم دانستن کشور به خودکفا بودن در بخش کشاورزی در چند دهه اخیر یکی از این سیاست‌ها بوده است؛ امری که سبب شده این بخش به عنوان جدی‌ترین عامل مخرب منابع طبیعی و محیط‌زیستی کشور ایفای نقش کند. عمده‌ترین مشکلات موجود در بخش‌های منابع طبیعی و محیط‌زیستی به عملکرد و اقدامات ذی‌نفعان برمی‌گردد. اصرار بر تداوم فعالیت‌های کشاورزی و صنعتی آب‌بر همچون فولاد و بدون توجه به نتایج و پیامدهای آن در بخش‌های مختلف کشور سبب شده است مسائل و مشکلات موجود در منابع آب ایران جدی‌تر شود و ابعاد وسیع‌تری به خود بگیرد. به بیان دیگر جامعه‌ای که در آن نظام تصمیم‌گیری نگاه بلندمدت و آینده‌نگر نداشته باشد از ناپایداری در توسعه، گریزی نخواهد داشت و ترجیح منافع کوتاه‌مدت بر منافع بلندمدت، ضرورت هرگونه جامعیت‌نگری و رعایت اصول توسعه پایدار را از بین می‌برد. در چنین سیاستگذاری‌ای بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی و حتی غیراقتصادی باارزش تلقی شده و با صرف هزینه‌‌های کلانی اجرا می‌شوند و متاسفانه در بلندمدت هزینه‌های ثانویه چندبرابری به مردم تحمیل خواهد شد.

با یک نگاه به وضعیت اعتراضات اخیر کشاورزان اصفهانی می‌توان فهمید که مردم به حقوق خود آگاه‌تر از گذشته شده‌‌اند و کسی نباید بر این احقاق حق رسم آشوب و فتنه و… بگذارد. دولت باید بپذیرد که سیاست‌های آبی‌اش شکست خورده و درگیر ورشکستگی آبی شده‌ایم. امروز نیاز و مصرف آب و آب‌های سطحی بیشتر از موجودی آن است. امروز به جایی رسیده‌ایم که دولت باید یک تصمیم جدی بگیرد و مصرف آب را در همه بخش‌ها کاهش دهد. برای چنین اقدام استراتژیکی باید اقتصاد خود را دگرگون و بار فشار اقتصاد ایران را بر آب و محیط‌زیست کم کند؛ تصمیمی که البته اجرای آن به راحتی مقدور نیست و هزینه بالای سیاسی خواهد داشت. انتقال آب یک روش آزموده شده قدیمی است و نشان داده که در بلندمدت جوابگو نخواهد بود.

به اعتقاد برخی کارشناسان یکی از راهکارهای موجود شیرین کردن آب خلیج‌فارس و انتقال آن به مرکز کشور است که البته هزینه آن بسیار سنگین خواهد بود. بنابراین شاید بهترین راهکار کاهش مصرف از طریق تغییر سیاست‌ها در حوزه کشاورزی، صنعت و توسعه شهری باشد. متولی حفاظت از محیط‌زیست در کشورها، دولت‌ها و حاکمیت هستند و حفاظت از منابع آبی وظیفه آنهاست. اما باید واقع‌بینانه‌تر به ماجرا نگاه کنیم و مردم هم باید آموزش‌های درست را ببینند و به آب به عنوان یک کالای باارزش نگاه کنند.  امروز دیگر کار از حرف زدن و وعده دادن گذشته و زمان اقدام عملی رسیده و هر روز تاخیر، خسارت‌های بیشتری را به کشورمان تحمیل خواهد کرد.

مجید سلیمی‌بروجنی

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 233578
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا