افول هژمونی آمریکا
به گزارش جهان صنعت نیوز: امروز ژاپن صلحآمیز، ثروتمند و مبتکر است. این ژاپنیها بودند که کشور خود را بازسازی کردند، اما کار آنها توسط ابرقدرتی که آنها را شکست داد، آسانتر شد. آمریکا نه تنها زمینه شکلگیری دموکراسی لیبرال و سرمایهداری در ژاپن را فراهم کرد، بلکه باعث ایجاد نظم جهانی شد که در آن ژاپن در تجارت و رشد و پیشرفت کرد. این نظم کامل نبود و در همه جا اعمال نمیشد. اما از هر چیزی که پیش از آن آمده بود بهتر بود.
اکونومیست در ادامه مینویسد: برخلاف قدرتهای بزرگ پیشین، آمریکا از تسلط نظامیاش برای به دست آوردن مزیت تجاری به ضرر متحدان کوچکتر خود استفاده نکرد. برعکس، بیشتر اوقات به خود اجازه میداد که به قوانین مشترک متعهد شود. و این سیستم مبتنی بر قوانین به بسیاری از جهان اجازه داد تا از جنگ اجتناب کنند و به رفاه برسند.
متاسفانه آمریکا از نقش خود به عنوان ضامن نظم لیبرال خسته شده است. این غول دقیقا دوباره به خواب نرفته است، اما عزمش در حال تزلزل است و دشمنانش در حال آزمایش آن هستند. ولادیمیر پوتین در حال جمعآوری نیرو در مرز با اوکراین است و به زودی ممکن است به آن حمله کند. چین با استفاده از ماکتهای ناوهای هواپیمابر آمریکایی برای تمرین هدف و آزمایش سلاحهای مافوق صوت، حریم هوایی تایوان را با جتهای جنگنده شلوغ میکند. ایران در مذاکرات هسته ای چنان موضع حداکثری اتخاذ کرده است که بسیاری از ناظران انتظار دارند این مذاکرات با شکست مواجه شود. بنابراین، دو قدرت مستبد چین و روسیه تهدید میکنند که قلمروهایی را که در حال حاضر تحت کنترل دموکراتیک است تصاحب میکنند، و سومی تهدید میکند که با ساخت بمب هستهای، پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را نقض میکند. آمریکا برای جلوگیری از چنین اقداماتی تا کجا پیش خواهد رفت؟
جو بایدن گاهی اوقات میتواند قدرتمند به نظر برسد. او در ۷ دسامبر به پوتین هشدار داد که اگر روسیه حمله دیگری به اوکراین انجام دهد، عواقب سختی در پی خواهد داشت. او تحریمهای ایران را حفظ کرده است. و در اکتبر گفت که آمریکا متعهد به دفاع از تایوان است، اگرچه دستیاران او اصرار داشتند که سیاست تغییر نکرده است. (آمریکا مدتهاست که از گفتن اینکه آیا نیروها را برای دفع تهاجم چین میفرستد یا نه، به منظور تشویق هیچ اقدام تایوانی که ممکن است باعث تحریک حمله شود، امتناع کرده است.) چین در این اندیشه مانده بود که آیا جو بایدن اشتباه صحبت کرده است یا با حیلهگری به موضع قویتر اشاره میکند. در ۷ دسامبر، مجلس نمایندگان آمریکا یک تقویت بزرگ برای بودجه دفاعی تصویب کرد. همچنین در این هفته جو بایدن قرار بود «اجلاسی برای دموکراسی» برگزار کند تا کشورهایی را که به قوانین احترام میگذارند تشویق کند تا با هم متحد شوند.
و با این حال، آمریکا تمایلی به استفاده از قدرت سخت در بسیاری از نقاط جهان ندارد. ائتلاف «شاهین»ها و «کبوتر»ها در واشنگتن خواستار خویشتنداری هستند. کبوترها میگویند که با تلاش برای نظارت بر جهان، آمریکا به ناچار وارد درگیریهای بی مورد در خارج از کشور میشود که نمیتواند پیروز شود. از سوی دیگر شاهینها میگویند که حواس آمریکا نباید از تنها وظیفهای که مهم است پرت شود: ایستادگی در برابر چین.
شاهین و کبوتر اصطلاحاتی است که تحلیلگران و بازرگانان برای دستهبندی اعضای کمیتههای بانک مرکزی با توجه به جهت رایگیری احتمالی آنها قبل از جلسات سیاستهای پولی استفاده میکنند. شاهینها کسانی هستند که میخواهند نرخ بهره بالاتری را ببینند، در حالی که کبوترها کسانی هستند که ترجیح میدهند نرخ بهره پایین بماند. این دو لفظ در ایالاتمتحده آمریکا در توصیف اعضا و نامزدهای هیاتمدیره فدرال رزرو به کار میروند. این افراد هم به عنوان اعضای هیاتمدیره فدرال رزرو و هم به عنوان اعضای کمیته بازار آزاد فدرال بر سیاست پولی آمریکا اثرگذاری عمدهای دارند.
هر یک از این دو دیدگاه مستلزم عقبنشینی جزئی و بیثباتکننده آمریکاست که جهان را خطرناکتر و نامطمئنتر میکند. شکست جو بایدن در خروج از افغانستان باعث شد که برخی نسبت به تمایل آمریکا برای دفاع از دوستانش یا جلوگیری از دشمنان خود تردید کنند و بسیاری نیز نگران صلاحیت برنامهریزی این کشور باشند. سخنان بیپرده رییسجمهور درباره چتر هستهای آمریکا باعث تضعیف این باور در میان متحدان شده است که این چتر همچنان از آنها محافظت میکند. و اگرچه جو بایدن مانند دونالد ترامپ به متحدان توهین نمیکند، اما اغلب از مشورت با آنها شکست میخورد و پیوندهای اعتمادی را که مدتها قدرت آمریکا را چند برابر کرده است، از بین میبرد.
به همان اندازه که غریزه هر رییسجمهور مهم است، روحیه کشوری که آنها را انتخاب میکند، نیز اهمیت دارد. آمریکا دیگر هژمون مطمئن دهه ۱۹۹۰ نیست. قدرت نسبی آن کاهش یافته است، حتی اگر بیبدیل باقی بماند. پس از عراق و افغانستان، رایدهندگان از ماجراجوییهای خارجی خسته شدهاند. سیاست حزبی، که زمانی سیاستمداران غربی را باوجود اختلافات داخلی در برابر سایر کشورها یک جبهه متحد میساخت، اکنون بیشتر جنبههای سیاست را فلج میکند. بیش از ۹۰ پست سفیر خالی مانده که توسط کنگره مسدود شده است. آمریکا از پیوستن به یک پیمان تجاری که میتوانست روابط نظامی آن در آسیا را با روابط اقتصادی تکمیل کند، خودداری کرده است. درام بیامان سیاست، از جمله در مورد موضوعاتی مانند انتخابات مورد مناقشه و ماسک زدن، باعث میشود آمریکا در داخل کشور برای نشان دادن هدف پایدار در خارج از کشور بیش از حد متفرق به نظر برسد.
این اشتباه است که فرض کنیم آمریکای قدیمی و متعهد بازخواهد گشت – گذشته از همه اینها، ترامپ ممکن است در سال ۲۰۲۴ دوباره انتخاب شود. اگر قرار است نظم لیبرال حفظ شود، دیگر قدرتها باید تلاش خود را انجام دهند، هم برای آماده شدن برای جهانی که در آن کمک کمتری دارند و هم برای متعهد نگه داشتن آمریکا. نشانههایی از این مورد وجود دارد. ژاپن و استرالیا اعلام کردهاند که به دفاع از تایوان کمک خواهند کرد. بریتانیا در به اشتراکگذاری فناوری نیروی محرکه زیردریایی هستهای با استرالیا به آمریکا پیوست. دولت جدید آلمان به خطمشی سختتری علیه روسیه اشاره میکند.
سازگاری بیشتر با دنیایی با آمریکای کمتر مورد نیاز است. دموکراسیها، به ویژه در اروپا، باید بیشتر برای دفاع هزینه کنند. کشورهایی مانند تایوان و اوکراین که در معرض خطر حمله قرار دارند به عنوان مثال با افزایش ظرفیت خود برای جنگ نامتقارن، باید خود را از نظر نظامی ارتقا دهند. هرچه آمادگی بیشتری داشته باشند، احتمال حمله دشمنانشان به آنها کمتر میشود.
طرفداران نظم مبتنی بر قوانین باید ذکاوت بیشتری را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. آنها باید دعواهای قدیمی مانند دعواهای بیهوده بین ژاپن و کره جنوبی در طول تاریخ را دفن کنند. آنها باید ائتلافهای عمیقتر و گستردهتر، رسمی یا غیررسمی ایجاد کنند. هند به خاطر منافع شخصی خود، باید آثار عدم تعهد را رها کند و با استرالیا، ژاپن و آمریکا به گروه «کواد» نزدیکتر شود. ناتو نمیتواند اوکراین را بپذیرد، زیرا قوانین میگویند حمله به یکی حمله به همه است و روسیه قبلا خاک اوکراین را اشغال کرده است. اما اعضای ناتو میتوانند به اوکراین تسلیحات، پول نقد و آموزش بیشتری برای دفاع از خود ارائه دهند.
اگر نظم لیبرال از بین برود، متحدان آمریکا به شدت آسیب خواهند دید. پس از از بین رفتن، خود آمریکاییها ممکن است از اینکه بفهمند چقدر از آن سود بردهاند، شگفتزده شوند. با این حال همه چیز از دست نرفته است. تلاش مصمم و متحد دموکراسیها میتواند حداقل برخی از سیستمهای مبتنی بر قوانین را حفظ کند و از عقبنشینی جهان به سوی هنجارهای تاریخی بد، که در آن طعمههای قوی بر ضعیفان مهار نمیشوند، جلوگیری کند.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانسیاسیلینک کوتاه :