موانع پیش روی توسعه روابط ایران و افغانستان بررسی شد
علی اسماعیلیخوشمردان * در روابط بینالملل، کشورهای همسایه جزو عمق استراتژیک محسوب میشوند به طوری که هر تغییر و تحولی در کشور همسایه به علت یکسری اشتراکات و نزدیکی جغرافیایی، تاثیرات دومینویی بر همسایگان و حتی منطقه دارد. ایران پس از چین و روسیه بیشترین تعداد همسایه را در جهان به خود اختصاص داده است. وجود مرزهای طولانی هرچند میتواند به عنوان فرصت تلقی شود، اما مشکلاتی نیز در پی دارد. در میان همسایگان ایران، کشور افغانستان در طول چند دهه گذشته دچار تحولات گستردهای شده که تاثیرات آن تحولات، کشور را بسیار متاثر کرده است، به طوری که چالشهایی از قبیل قاچاق، هیدروپلیتیک، حضور کمرنگ رایزنها و بخش خصوصی در دیپلماسی اقتصادی دو کشور، مهاجران غیرقانونی و افراطگرایی دینی به همراه بیثباتی سیاسی در افغانستان، همواره به عنوان موانع جدی بر سر راه توسعه روابط بین ایران و افغانستان قلمداد شده است. به منظور رفع چالشهای مذکور در آینده نزدیک، راهکارهایی مانند اتخاذ رویکرد محتاطانه نسبت به طالبان در مراودات آتی، رفع تهدیدات امنیتی ریشهدار با به کارگیری رویکرد امنیت مشارکتی، صدور روادید فصلی برای بهرهگیری هدفمند از مهاجران افغانی و اعمال مرزهای نرم، تاکید بر طراحی و اجرای پروژههای استراتژیک توسط ایران در افغانستان و بهرهگیری از فعالان بخش خصوصی در پیشبرد مراودات بین دو کشور میتواند کمک شایانی به بهبود و ارتقای سطح همکاری دو کشور کند.
نمای کلی وضعیت اقتصادی افغانستان
اقتصاد افغانستان در مجموع از سال ۲۰۰۱ میلادی روند رو به رشدی را آغاز کرده است به طوری که تولید ناخالص داخلی افغانستان از چهار میلیارد دلار در سال ۲۰۰۲ تا ۵/۲۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳ صعود کرده و پس از آن هم بین ۱۹ تا ۲۰ میلیارد دلار نوسان داشته است. در آمد دولت نیز از سال ۲۰۱۶ به این سو به طور مداوم افزایش یافته ولی چالشهای آن در بهبود فضای کسب و کار و اصلاح نظام مالیه عمومی با توجه به فساد موجود در ساختار اقتصادی این کشور، همچنان به قوت خود باقی است. البته طی ۲۰ سال گذشته اقدامهای توسعهای قابل توجهی در افزایش دسترسی به آب سالم، خدمات بهداشتی، برق و آموزش انجام شده ولی نابرابری موجود در توزیع این خدمات در سطح ملی، احساسی عمومی متفاوتی را نسبت به افزایش دسترسی به خدمات عمومی و بهبود زیرساختها ایجاد کرده است.
در ضمن، شیوع و همهگیری ویروس کرونا نیز اقتصاد افغانستان را به دلیل تاثیرات منفی این بیماری پرمصرف و صادرات، تحت تاثیر قرار داده است، به طوری که بنا بر ارزیابی صندوق بینالمللی پول، نرخ رشد اقتصادی افغانستان در سال ۲۰۲۰ به پایینترین میزان در ۱۷ سال گذشته رسیده است. شایان ذکر است در حالی که متوسط نرخ رشد اقتصادی افغانستان در فاصله سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۰ بیش از ۱/۶ درصد بوده، این نرخ برای همسایه غربی این کشور یعنی ایران، ۶/۱ درصد گزارش شده است. در همین مدت متوسط نرخ رشد اقتصادی جهان نیز ۵/۳ درصد ثبت کرد شده است. متوسط نرخ تورم افغانستان نیز در فاصله سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۰ کمی افزون بر هشت درصد بوده؛ در حالی که طی همین مدت، اقتصاد ایران به طور متوسط تورم ۲۰ درصدی را تجربه کرده است. لازم به ذکر است اقتصاد هر دو کشور نرخ تورمی بالاتر از متوسط جهانی یعنی ۷/۳ درصد را تجربه کردهاند. با این حال، افغانستان کماکان ناامنی و عدم اطمینان سیاسی را تجربه میکند. در سال ۲۰۱۹ برای ششمین سال پیاپی، تلفات غیرنظامیان در افغانستان از ۱۰ هزار نفر فراتر رفت. بحران آوارگی نیز همچنان ادامه دارد، تعداد آوارگان داخلی ناشی از درگیریهای خشونتبار داخلی از ۳۶۹ هزار و ۷۰۰ نفر در سال ۲۰۱۸ به ۴۶۲ هزار و ۸۰۳ نفر در سال ۲۰۱۹ افزایش یافته است. در ضمن تعهدات مالی جامعه بینالمللی به افغانستان در سال ۲۰۲۰ پایان یافته است و همین امر بر دامنه نااطمینانی در مورد سطح کمکهای آینده و پایداری هزینههای امنیتی و توسعهای دولت افزوده و ادامه رشد اقتصادی و سرمایهگذاری در این کشور را با ابهامهایی مواجه کرده، زیرا بانک جهانی تاکید دارد که این کشور همچنان به تداوم کمکهای مالی جامعه جهانی وابسته است.
در این بین، خروج غیرمنتظره و بدون برنامهریزی دقیق ایالات متحده از افغانستان در آگوست ۲۰۲۱ (مرداد ۱۶۰۰) اوضاع فعلی و آینده این کشور را در ابعاد گوناگون با ابهامات و پیچیدگیهای زیادی مواجه کرده است. این رویداد سرآغاز سلسله تحولاتی در افغانستان و منطقه در آینده خواهد بود. در رأس این تحولات، کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه بعد از ۲۰ سال هژمونی امنیتی آمریکا در خاورمیانه قرار دارد؛ اتفاقی که باعث خواهد شد رقابت میان قدرتها و به تعبیری محورهای منطقه تشدید شود؛ رقابت میان سه محور شیعی به رهبری ایران، محور اخوانی به رهبری قطر و ترکیه، و محور سلفی به سرکردگی عربستان و امارات. آنچه در سوریه، لیبی، یمن، لبنان، عراق و دریای سرخ و مدیترانه و خلیجفارس میگذرد نشانه روشنی از رقابت این سه محور است که اکنون به افغانستان هم کشیده شده است. نظرات متفاوتی در خصوص اینکه مناسبات افغانستان و منطقه چه میشود، وجود دارد ولی یک تحلیل غالب این است که بعد از کاهش حضور نظامی آمریکا در افغانستان، رقابت قدرتهای منطقهای در این کشور تشدید خواهد شد. در مجموع تحلیلگران مسائل افغانستان بر این باورند که بدون پیشرفت قابل توجه در مسیر برقراری ثبات سیاسی و امنیت پایدار در افغانستان و ادامه حمایتهای بینالمللی، افق پیشروی این کشور در میانمدت چندان روشن و امیدوارکننده نخواهد بود.
نقاط اشتراک ایران و افغانستان
افغانستان در دورهای از تاریخ کهن خود بخشی از کشور ایران بوده است و بسیاری از مشاهیر ادبی و تاریخی ایران زاده شهرهای افغانستان امروزی هستند. همین موضوع عامل وجود مشترکات فرهنگی فراوانی میان دو کشور است. برگزاری جشن نوروز به عنوان جشن سال نو، چیدن هفتسین، برگزاری مراسم سنتی مشابه با چهارشنبه سوری، طبخ و صرف غذاهای مشابه در ایام نوروز و دید و بازدید نوروزی از تشابهات فرهنگی میان دو کشور ایران و افغانستان است. تقویم دو کشور در دورانی که هنوز یک کشور بودند توسط ملک شاه سلجوقی، به تقویم خورشیدی تبدیل شد و تا به امروز دو کشور از همین تقویم استفاده میکنند. اشتراک زبان میان دو کشور باعث شده تا محصولات ادبی و فرهنگی مشترک و محبوب زیادی میان دو کشور رد و بدل شود. دین اسلام، اشتراک دیگر میان مردم ایران و افغانستان است. اکثریت جمعیت افغانستان را مسلمانان تشکیل میدهند و در میان مسلمانان، مذهب اکثریت سنی است. از این رو، میتوان ادعا کرد که بین ملل مختلف در جهان، هیچ کجا به اندازه ایران و افغانستان از مبانی مشترک برخوردار نیستند.
ایران و افغانستان از دیرباز در کمال دوستی با یکدیگر زیستهاند و مانعی برای همزیستی و روابط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مسالمتآمیز و حتی پیوندهای خانوادگی میان آنان نبوده است. گذشته این دو کشور آنچنان به هم گره خورده است که نمیتوان حتی برای یکی از آن دو، تاریخ جداگانهای تعیین کرد مگر با توجه به پاره دیگر. تعاملات و ارتباطات ایران و افغانستان میتواند مانند گذشته دوام یابد و در پرتو فرصتهای جدید، نوع دیگری از پیوستگیهای اقتصادی، علمی و فرهنگی را پدید آورد. در ضمن هر دو کشور وارث جامعهای متنوع و چندلایه هستند که مذهب در مرکز آن جای دارد، اما متشکل از اقشار مختلف طبقات (در مورد ایران) و قبایل (در مورد افغانستان) با سطوح اجتماعی – اقتصادی گوناگون هستند.
اهمیت روابط اقتصادی افغانستان و ایران برای دو طرف
کشور افغانستان با حدود ۶۵۰ هزار کیلومتر مربع وسعت، تقریبا ۳۰ میلیون نفر جمعیت و بیش از ۹۳۰ کیلومتر مرز مشترک با ایران، جایگاه و اهمیت ویژهای به لحاظ ژئواکونومی و ژئواستراتژیکی در بین همسایگان کشور دارد. مطابق آمار مرکز تجارت جهانی، ایران نخستین مبدأ واردات افغانستان در چند سال گذشته بوده است. اهمیت این مساله زمانی روشنتر میشود که افغانستان از سمت شرق با کشور چین هم مرز است. افغانستان بیش از ۹۰ درصد نیازهایش را از خارج و به خصوص از همسایگانش تامین میکند. ایران یکی از بزرگترین شرکای تجاری افغانستان و یکی از صادرکنندگان مهم برق به افغانستان محسوب میشود به گونهای که بخش زیادی از استانهای غربی این کشور کاملا وابسته به برق ایران هستند. شایان ذکر است افغانستان دروازه ورود ایران به آسیای مرکزی محسوب میشود. این کشور از سمت شرق با تاجیکستان و منطقه کشمیر هم مرز است که مردم این مناطق قرابت فرهنگی و دینی زیادی با ایران دارند؛ این مساله میتواند از نظر صادرات اهمیت بالایی داشته باشد.
همچنین روابط راهبردی با افغانستان میتواند مرزهای ایران را عملا تا چین برساند. کوتاهی جمهوری اسلامی ایران در ایجاد ارتباط مستحکم با افغانستان، پای رقبای ایران را به این کشور باز خواهد کرد و دست ایران از سرمایههای انسانی و طبیعی این کشور کوتاه خواهد شد. افغانستان میتواند در آینده نزدیک وضعیت اقتصادی آسیای مرکزی و جنوبی را تغییر دهد. منابع این کشور برای احیای دوباره وضعیت اقتصادی، حمل و نقل و انرژی منطقه مهم به حساب میآیند. نقشه حمل و نقل آسیای مرکزی در صورت ایجاد ثبات سیاسی در افغانستان به صورت بنیادی تغییر میکند و این موضوع به ساخت جادهها و راهآهن وابسته است که آسیای مرکزی را به آسیای جنوبی متصل میکند و بر اساس آن ارتباط بین چین با تاجیکستان، افغانستان و ایران برقرار خواهد شد که تکمیل آن، نقشی کلیدی در حمل و نقل منطقهای و تقویت روابط تجاری خواهد داشت.
در این راستا، ایران از سال ۲۰۰۲ متعهد شده تا بیش از ۵۰۰ میلیون دلار در بخشهای راهسازی زیرساختهای انرژی و ساخت مدرسه در افغانستان سرمایهگذاری کند و بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۳ هر سال ۵۰ میلیون دلار هزینه کرده است. در ضمن ایران در حال برنامهریزی برای افزایش صادرات غیرنفتی به افغانستان و همچنین ارتقای نقشی است که بازارچههای مرزی ایفا میکنند؛ مانند آنچه در استان خراسانرضوی در شمالشرقی ایران وجود دارد. علاوه بر این، ایران امیدوار است که افغانستان را در طرحهایش برای انتقال سالانه ۸۰ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی به کشورهای آسیایی تا سال ۲۰۲۵ مشارکت دهد. افغانستان به عنوان یک کشور محصور در خشکی که دسترسی به دریای آزاد برای انتقال کالا و انرژی ندارد، شناخته میشود. در مقابل، ایران به واسطه دسترسی به آبهای آزاد و داشتن پتانسیلهای فنی و موقعیتهای ممتاز ژئوپلیتیکی میتواند این نیاز افغانستان را با داشتن زیرساختها و راههای مناسبی که دارد، جبران کند بهگونهای که این دو کشور مکمل ژئوپلیتیکی یکدیگر باشند. بدین منظور ایران در تلاش است تا با ایجاد زیرساختهای ارتباطی مناسب در شرق کشور، تکمیل راهآهن در حال احداث و تجهیز بندر چابهار، به دلیل موقعیت راهبردی که نزدیکترین راه دسترسی کشورهای محصور در خشکی منطقه آسیای مرکزی (ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان) و نیز کشور افغانستان به آبهای آزاد است، روابط اقتصادی خود را با افغانستان و به تبع آن آسیای مرکزی، تقویت کند.
موضوعات هویتی اعم از قومی و مذهبی و ناسیونالیستی، فقدان استراتژی سیاسی و اقتصادی ناشی از نهادهای ناکارآمد، معضل مواد مخدر و مداخلات کشورهای خارجی (روسیه و آمریکا و بعضی قدرتهای منطقهای)، ازجمله عوامل منفی تاثیرگذار بر تحولات افغانستان هستند که میتوانند مخل روابط این کشور با همسایگان و بهخصوص ایران شوند. در ادامه، مهمترین چالشهای موجود بر سر راه تقویت روابط دوجانبه ایران و افغانستان در قالب چند مولفه مهم، دستهبندی و به اختصار بیان میشود:
تهدید پدیده قاچاق برای ایران
همسایگی ایران با افغانستان به عنوان بزرگترین تولیدکننده تریاک در جهان و قرار گرفتن در مسیر بازار مصرف این مواد (اروپا و آمریکای شمالی)، عامل مهمی در تضعیف امنیت مرزهای کشور به طور عام و امنیت مرزهای شرقی به طور خاص است. پدیده قاچاق مواد مخدر همواره در شمار موارد اصلی و فعال تنش بین دو کشور بوده است. از منظر دولت ایران، مکانیزم ورود، توزیع و حمل و نقل مواد مخدر، بخشی از اقدامات قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای علیه ایران هدف نهایی آن، ایجاد اختلال در امنیت داخلی کشور است.
حضور رقبای ایران در افغانستان
علائق و خواستههای ایران در حوزه شرقی مبتنی بر ملاحظات امنیتی و برقراری ثبات و در مرحله بعد بسط و توسعه همکاریهای اقتصادی است، اما بررسی عملکردهای آمریکا و متحدین منطقهای آن در افغانستان نشان میدهد که راهبرد «مهار و محاصره» ایران از سوی آنها پیگیری میشود و این مهمترین تهدید موجود در حوزه شرقی است. بنابراین آمریکاییها و متحدانش در منطقه همواره تلاش میکنند تا در افغانستان دولتی مخالف ایران بر سر کار آید؛ دولتی که ملاحظات ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی ایران را مد نظر قرار ندهد.
هیدروپلیتیک
در فضای سرزمینی مابین ایران و افغانستان رودخانه هیرمند جریان دارد که اختلاف بر سر استفاده از آب آن در دهههای گذشته، سبب بروز چالشهایی در روابط این دو کشور شده و با کاهش بارندگیها در منطقه، بر شدت اختلافات افزوده شده است. در سالیان اخیر افغانستان با استفاده بیشتر از آب هیرمند در سرزمین خود، آب جاری به سمت سیستان ایران را کاهش داده که این مساله موجب کاهش وسعت زمینهای کشاورزی این استان و کوچکتر شدن دریاچه هامون شده است.
مهاجران غیرقانونی افغان
هجوم مهاجران غیرقانونی افغانی جدای از آن که ثبات داخلی کشور را تهدید میکند، موجی از تنشهای داخلی را به وجود میآورد که موجب میشود یک هزینه اضافی بر برنامههای اقتصادی دولت، برای جوابگویی به حداقل نیازهای معیشتی این مهاجران تحمیل شود. همچنین روی آوردن گروههایی از این مهاجرین به کارهای خلاف قانون مانند قاچاق مواد مخدر، سرقت، آدم ربایی و غیره، هراس و وحشت را در بین مردم ایجاد و امنیت داخلی را شکننده میسازد. زاغهنشینی در اطراف شهرهای بزرگ و تکدیگری از پیامدهای حضور مهاجرین افغانی در فضای جغرافیایی ایران بوده است.
افراطگرایی دینی و عدم ثبات سیاسی در افغانستان
دو عامل قومیتگرایی و فرقهگرایی از مهمترین تهدیدهای امنیت ملی در عرصه محیط داخلی کشور هستند که باعث تضعیف حاکمیت سیاسی و تمامیت ارضی ایران میشوند و در کوتاه مدت سایر حوزههای امنیت ملی را با چالش مواجه میسازند. قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای برای تضعیف دولت و حاکمیت ایران، تنشسازی فرقهای و بهرهبرداری ابزاری از سازمانهای تروریستی منطقهای را به عنوان راهکارهای مؤثر دنبال میکنند. به ویژه این مساله وقتی جدی میشود که پیوندهایی در دو سوی مرز از جمله پیوندهای قومی وجود داشته باشد. جنبشهای جداییطلبانه و مسلحانه قومی، حملات چریکی و سبک و روش جنگهای جهادی از جمله تهدیدهای جدی علیه امنیت استانهای مجاور مرزهای شرقی ایران به شمار میرود.
حضور کمرنگ رایزنها و بخش خصوصی در دیپلماسی اقتصادی کشور
عموما در هیاتهای اعزامی کشور به افغانستان، رایزنها و فعالان بخش خصوصی نقش شایان ذکری ندارند که این امر سبب ناآشنایی فعالان اقتصادی دو کشور از یکدیگر و در نتیجه اخلال در توسعه مراودات بازرگانی شده است. در مقوله بازاریابی و برپایی نمایشگاههای اختصاصی ایران در افغانستان و نیز حضور فعال در نمایشگاههای بینالمللی دایر در این کشور، نهاد دیپلماسی کشور حمایت کافی را از بخش خصوصی به عمل نیاورده است. در ضمن ایران در حوزه تبلیغات، بازاریابی کلان و ترویج برندسازی و شناساندن برندهای داخلی به مردم افغانستان، به منظور توسعه کالاها و خدمات صادراتی در سه سطح محصول، بنگاه و ملی اقدامات لازم و کافی را انجام نداده است. به منظور کاهش چالشها بر سر راه تعاملات بیشتر دو کشور و تبدیل آنها به فرصت، موارد زیر پیشنهاد میشود:
اتخاذ رویکرد محتاطانه نسبت به طالبان در مراودات آتی
در خصوص تداوم و سطح روابط اقتصادی و سیاسی و همچنین ادامه همکاریها از جمله در زمینه انرژی، ابتدا باید سنجید که افغانستان از این پس تا چه اندازه به تعهدات خود پایبند است؛ چه در بخش اجرای تعهد و چه در زمینه بازپرداخت بدهیها. بنابراین رفتار محتاطانه نسبت به تحولات اخیر افغانستان و گرفتن تضامین پیش از فعالیت در صورت مشروعیت سیاسی طالبان، به دستاندرکاران کشور و بخش خصوصی فعال در این کشور توصیه میشود.
رفع تهدیدات امنیتی ریشهدار با به کارگیری رویکرد امنیت مشارکتی
این راهکار در راستای تقلیل و رفع چالشها و معضلات امنیتی مانند قاچاق مواد مخدر، افراطگرایی دینی و ترویج تروریسم میتواند کارگشا باشد. عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر، محدود ساختن نفوذ و نقش قدرتهای فرامنطقهای در نظام تصمیمگیری، تلاش در جهت اعتمادسازی متقابل، افزایش دیدارها و ارتباطات میان نخبگان و فعالان اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و همچنین تاسیس انجمنهای دوستی میان این دو کشور در رفع تهدیدات امنیتی حیاتی است.
صدور روادید فصلی برای بهرهگیری هدفمند از مهاجران افغانی و اعمال مرزهای نرم
منظور از مرزهای نرم، مرزهایی است که با غلبه مراودات تجاری – اقتصادی بر سایر مؤلفهها، نوعی وابستگی متقابل در دو سوی مرزها ایجاد شود. ترویج گمرگات و بازارچههای مرزی مانند دوغارون، میلک و ماهیرود و اجازه صدور روادید فصلی برای ورود نیروی کار افغانی به کشور در فصول کاری مورد نیاز داخل، عواملی کارگشا در این زمینه محسوب میشود؛ زیرا اقتصاد و رفاه باعث تنفر و بیزاری از جنگ و دوری از بزهکاری و خشونت میشود.
تاکید بر طراحی و اجرای پروژههای استراتژیک توسط ایران در افغانستان
پروژههایی مانند کشت جایگزین به منظور مقابله با تولید مواد مخدر در افغانستان (خرید تضمینی محصولات کشاورزی مورد نیاز کشور مانند گندم و چغندر قند کشت شده در افغانستان و فروش محصولات کارخانهای به این کشور)، ترانزیت کالاها و خدمات به افغانستان در مقابل در یافت آب، صادرات برق به افغانستان به عنوان جایگزین احداث سد و پروژههای برقآبی، صدور طرحها و فناوری آبیاری مکانیزه به افغانستان و مبادله فرآوردههای نفتی با آب یا محصولات آبر میتواند برای هر دو کشور مفید باشد.
بهرهگیری از فعالان بخش خصوصی در پیشبرد مراودات بینالمللی
در سفرهای مقامات بلندپایه کشور به افغانستان، علاوه بر حضور فعالان اقتصادی، تولیدکنندگان و صادرکنندگان در ترکیب هیاتهای اعزامی مقوله تجارت در مذاکرات مورد توجه و حمایت جدی دولتمردان قرار گیرد و از ظرفیت اتاقها، تشکلهای صادراتی و شوراهای مشترک بازرگانی استفاده بهینه به عمل آید.
توجه ویژه به صادرات خدمات مهندسی، فنی و IT
با توجه به ضعف کشور افغانستان در این مقوله و نیاز روزافزون آن به این حیطهها، میتوان با ارائه مشوقهای صادراتی مؤثر به صادرکنندگان کالاها و خدمات فنی و مهندسی و IT به توسعه صادرات در این بخش کمک شایانی کرد. این قبیل صادرات با توجه به ارزآوری، اشتغالزایی و ارزش افزوده بالا در خروج کشور از رکود، دستیابی به رشد اقتصادی پایدار و تحریک بازارهای هدف منطقه، بسیار کارساز است.
* پژوهشگر اقتصادی
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :