مدیریت توانمند، موتور پیشران صنعت در ایران
محمد آقادوستی * به یاد دارم چند سال پیش مطلبی مطالعه کردم در خصوص گفته وزیر وقت وزارت صمت مبنی بر اینکه ما باید از خارج مدیر وارد کنیم. کاری با صحت و سقم این مطلب ندارم اما آن را نکته جالبی دیدم برای نگارش چند سطر در خصوص مدیریت و به صورت ویژه مدیریت بر واحدهای صنعتی .
چرا باید مدیر وارد کنیم یا اصلا چرا بیشتر مشکلات و مصائب جاری در کشور را همیشه در عملکرد مدیریت مدیران سابق جستوجو میکنیم؟ مگر هوش و استعداد خدادادی ما ایرانیان به ظن خودمان و به اعتراف اکثریتی که با ایرانیان معاشرتی داشتهاند خوب نیست و مصداق آن نخبگان ایرانی هستند که هر یک چه در داخل و چه خارج از کشور بر تارک نوآوری دنیا میدرخشند پس چه شده این مرز و بوم را.
به گواه تاریخ صنعت خودروسازی کشورمان همزمان با کشور کرهجنوبی آغاز به کار کرده ولی اکنون نه با یک نگاه صرفا کارشناسانه و دقیق بلکه شکاف ایجادشده در طول این سالیان به حدی است که حتی یک فرد عادی بدون داشتن هیچ زمینه ذهنی صنعتی نیز میتواند آن را دریابد. چه شد که آنها اینگونه شدند و ما اینچنین. نسخه صنعت و یا بهتر بگویم نسخهپیچی اقتصادی هر مملکتی بر اساس بودها و داراییها و نیازها و استعدادهای خدادادی و نیروی انسانی آن و چشماندازی که بر اساس آیندهنگری بنا نهاده شده باشد ترسیم میشود. موقعیت ایدهآل جغرافیایی و استراتژیک ناب ایرانزمین اعم از دسترسی سریع ارزان به بازارهای آسیایی و اروپایی، وجود بحر و بر آماده به خدمت، وجود نخبگانی که هرازچندگاهی خبری از طراحیهای خوب، مدرن و بهروزشان در صنایع برجسته خودروسازی دنیا، انقلابی در صنعت خودروسازی و تمایلات بازار عرضه و تقاضا ایجاد میکند. بیاییم صادقانه بیندیشیم و پاسخ دهیم چرا و چگونه است که ما هنوز در این صنعت در خم یک کوچهایم (البته در اینجا بنا ندارم کارهای انجامشده را بیمقدار کنم) اما با قاطعیت میگویم این جایگاه و این تولیدات در عصر حاضر به هیچ وجه زیبنده نام زیبای کشور عزیز اسلامیمان و مردم شریف و انقلابی آن نیست.
مدیریت به زبان ساده یعنی تصمیمگیری و تصمیمسازی در خصوص اختصاص منابع محدود و بهکارگیری درست، دقیق و بهنگام آن برای رفع نیازها. یعنی از حداقلها بیشترینها را کسب کنیم. صنعت خودروسازی میتواند یکی از صنایع ارزآور، اشتغالزا چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم، چه به صورت روباتیک و چه به صورت نیروی انسانی و با ایجاد زیرشاخههای مرتبط و صنایع بالادستی و پاییندستی آن باشد. حال تا اینجای مطلب به این نتیجه میرسیم که با دارا بودن منابع مورد نیاز اعم از مواد اولیه، متخصصان و دانشآموختگان ورزیده و مخترعان و طراحان و صدالبته بازار فروش داخلی و صدالبته خارجی پس چرا ما در چنین جایگاههایی بوده و هستیم. به قول معروف باید ببینیم گیر کار کجاست. فراهم بودن همه زمینهها و متصل نشدن آنها در تولید محصول نهایی زیبا و مشتریپسند امری را به ذهن میرساند که آن، نبود مدیریت پیشران، عالی، آیندهساز و بهروز و رقابتپذیر است.
به زبان ساده در چنین صنعتی مجموعه مدیریتی مشغول به فعالیت باید در بدبینانهترین حالت با حداقلهای موضوع فعالیت حداقل آشنایی نسبی را داشته باشند. اینجا دیگر جای آزمون و خطا و هدررفت منابع و منافع نیست. واردات خودرو شمشیر دولبهای است که هم میتواند مفید و هم مضر برای تولیدات داخلی باشد. سالیان مدیدی است که راه را بر ورود خودروهای خارجی به کشور با ترفندها و روشهای مختلف بستهایم به آن امید که به با این عمل موجب تقویت تولید ملیمان باشیم اما تجربه حاصل از این تولیدات بیکیفیت حکایت از آن دارد که این صنعت با ادامه روند موجود علاوه بر پاسخگو نبودن بلکه به خاطر عدم کیفیت و ایمنی تولیدات نهایی هم جانمان را و هم منابع با ارزش سوختیمان را بیرحمانه میبلعد.
شاید در صورت مدیریتی هوشمندانه و نه صرفا انقباضی میتوانستیم در جهان کنونی به جای صادرات مواد خام اعم از معدنی و غیرمعدنی که سرمایه خدادادیمان و ثروت آیندگان است در جایگاه مناسبی در زمینه صادرات و تولیدات خودرویی، صنعت قطعهسازی و صدالبته دانش و فناوری بودیم باید به سمتی حرکت کنیم که از صادرات کمی موادخام به صادرات محصولات کیفی ارزآور و کمحجم برسیم. تولیدات مبنی بر دانش و فناوری هم ارزآورتر و هم حفظ همزمان منابعمان را تضمین میکند .
دور دور صادرات مواد خام معدنی اعم از کانی فلزی و غیرفلزی نیست. دیگر دوران تکیه بر صادرات نفت خام گذشته است. اقتصاد مقاومتی یعنی بستن گذرگاهها و حذف گلوگاههایی که دشمن با دست گذاشتن روی آن بتواند به اقتصاد ما ضربه که هیچ حتی تکانی وارد کند. ایجاد و حفظ استقلال در گرو توسعه دانش و همه این موارد در گرو پیادهسازی نظام هوشمند مدیریتی با نگاه بلندمدت و سودآور است. دیگر زمان کارآموزی مدیران نیست. باید به سمتی حرکت کنیم که بتوانیم همزمان ضمن بهرهگیری از تجارب ارزشمند گذشته با دانش روز حرکت کنیم. تولیدی را انجام دهیم ناب که با کمترین هدررفت منابع همراه بوده و با کیفیت بالا و رقابتپذیری حرفی در دنیای امروز برای گفتن داشته باشد. مدیران صنعت باید مدیرانی تخصصی و باتجربه باشند که ضمن درک موضوع در عین حال ضمن همراهی آگاهانه و دانشمحور مکمل واحدهای صنعتی هم باشند نه کشنده ترمز حرکت. زمان، زمان حرکت و توسعه متوازن است. بیاییم با مدیریت درست راه را بر این امر هموار کنیم. پس بار دیگر تکرار میکنم: «مدیریت توانمند، موتور پیشران صنعت در ایران».
* کارشناس صنعت
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :