سنتگرایی در معاونت امور زنان ریاستجمهوری
الهه کولایی * نگاه سنتی به زنان، موقعیت و مسائل آنان در دولت و معاونت امور زنان ریاستجمهوری حاکم شده و شاهد عقبگرد در دستاوردهای حوزه زنان طی سالهای بعد از انقلاب هستیم.
متناسب با دیدگاه حاکم بر دولت، در مرکز امور زنان و خانواده ریاستجمهوری نیز، نگاهی نسبت به زنان و مسائل آنان حاکم شده که بر نقش خانگی زنان تمرکز کرده است. با توجه به مسائل و مشکلاتی که کشور در زمینه رشد جمعیت با آن روبهرو شده، برنامهریزیها و سیاستهای معاونت در مورد زنان نه در جامعه، بلکه در درون خانه تمرکز یافته است.
این معاونت در سالهای گذشته، در پاسخ به تحول در موقعیت زنان در کشور، ابتدا به صورت یک بخش مشورتی و سپس به شکل معاونت به وجود آمد. برخلاف هدف اولیه آن، امروز شاهدیم با وجود پیشرفتهایی که زنان ایرانی در سالهای اخیر داشتهاند، آنچه اینک در دولت و نهاد زنان آن اولویت یافته، نگاهی ابزاری به زنان و نقش آنان در خانه و خانواده محوریت یافته و برای بازگرداندن زنان به خانهها، در تداوم آنچه که در دوران رییسجمهوری احمدینژاد شاهد بودیم، تلاش و اقدام میشود.
در واقع نگاه محافظهکارانهای به زنان، موقعیت و مسائل آنان، امروز در این نهاد حاکم شده و دنبال میشود. بر همین اساس زنان نه به عنوان انسانهای برابر با مردان، یا انسانهای بالغ و صاحب حقوق انسانی برابر با مردان، بلکه به عنوان ابزارهایی در خدمت مردان و برای تحقق اهدافی که آنان تعیین میکنند، دیده میشوند. در پی این دیدگاه و بر اساس یک رویکرد ابزاری و نه انسانی، به آنها تکلیف فرزندآوری و حل مشکل جمعیت در کشور واگذار میشود. اجرای این برنامه و طرح، بدون در نظر گرفتن خواستهها، مطالبات، نیازها و ضرورتهای مربوط به زندگی زنان امروزی بر دوش آنان گذاشته میشود.
بنابراین زنان فقط در نقش همسری، مادری و فرزندآوری دیده میشوند و ظرفیتهای گوناگون انسانی آنها، بدان گونه که خداوند برای هر انسانی، از زن و مرد قائل شده، کنار گذاشته میشود و آنها به سطح و اندازه یک موجود جنسی و فقط برای نقشهای خاص کاهش داده میشوند. مرکز امور زنان و خانواده ریاستجمهوری هم بر اساس چنین رویکردی، سیاستها و برنامههای خود را تنظیم و اجرا میکند.
این روند برخلاف دورههای گذشته است که حیات اجتماعی زنان، فعالیتهای سازنده، تاثیرگذار و حیاتبخش و البته در مسیر رشد، پیشرفت و توسعه همهجانبه آنان مورد توجه قرار میگرفت تا تعادلی در میان نقشهای خانگی و نقشهای اجتماعی زنان ایجاد شود.
اینک این نهاد مانند دیگر بخشهای دولت، زنان را تنها به عنوان ابزارهای جنسی، ابزارهایی برای فرزندآوری و تداوم نسل، بدون در نظر گرفتن حقوق انسانی آنها، بدون در نظر گرفتن نقش زنان در عرصههای گوناگون حیات اجتماعی، در اقتصاد، سیاست و در تحولات مختلف اجتماعی، تنها به عنوان بازیگران نقشهای خانگی، به عنوان همسر و مادر و… مورد توجه قرار میدهند.
بر همین اساس میکوشند تا حتی دختران دانشآموز را از سنین پایین برای ازدواج آماده و راه را برای ازدواج کودکان نیز هموار کنند. در واقع برخلاف پیشرفتهای سالهای اخیر، که زنان توانستند در جامعه حضوری تعیینکننده و سازنده داشته باشند، این جریان میکوشد تا زنان را در نقشهای خانگی آنها محصور سازد. در حالی که یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی، ایجاد شرایط مناسب برای حضور اجتماعی زنان در عرصههای مختلف برای رشد و توسعه همهجانبه کشور بود. به نظر میرسد این نقش برای تفکری که در نهاد ریاستجمهوری و معاونت امور زنان و خانواده حاکم است، اهمیتی ندارد. آنچه که اهمیت دارد برگرداندن زنان به خانهها و تمرکز بر نقشهای خانگی آنها است. در این تفکر نقشهای خارج از خانه زنان نیز در همان حدی است که پاسخگوی نیازهای خود زنان باید باشد. به این ترتیب حضور آنان در جامعه، تنها در قالب مشاغلی مانند معلمی یا پرستاری و پزشکی، در همان حد نیاز زنان تعریف میشود.
این رویکرد بدون در نظر گرفتن واقعیتهای جامعه، تحولات چهار دهه گذشته و دیدگاههایی است که در انقلاب اسلامی برای زنان ایرانی ارائه میشد که آنها میتوانند مانند همه انسانها، متناسب با تواناییها و استعدادهای خود فعالیت و رشد کنند، هم زندگی خود را ارتقا بخشند و هم به جامعه خدمت کنند.
این زنان که خود خارج از خانه فعالیت میکنند، باید به جامعه زنان پاسخ دهند که چرا در خانه ننشستهاند تا به این نقشها قوت و غنا بخشند.
مشکل تجرد و تهدید ناشی از آن برای کشور، در کنار مجموعه دیگری از مسائل اجتماعی قرار میگیرد که برای حل و فصل آن باید کارشناسان و متخصصان کشور را فراخواند و از برخورد مکانیکی با آن پرهیز کرد. تجربههای شکستخورده دیگران را نباید تکرار کرد، که این حکم خداوند و خردی است که او به انسان داده است.
* استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :