شخصیت چندبعدی

عباس سلیمی‌نمین * گفتن از شخصیت سردار سلیمانی قدری سخت است به خصوص اگر بخواهیم از کلیشه فراتر برویم. کسی می‌تواند شخصیت او را هم توصیف و هم فهم کند که بتواند ابعاد وجودی مختلف انسانی را بشناسد. از آنجایی هم که ما معمولا تک‌بعدی هستیم نمی‌توانیم ابعاد شخصیت افرادی که چندبعدی هستند را درک و هضم کنیم.

سردار سلیمانی با وجود اینکه اهل جنگ بود و از ابتدای جنگ تحمیلی از سرداران بزرگ دفاع مقدم بوده طبع لطیفی داشت و عارف بود. این خیلی مهم است که فردی در جنگ باشد اما خشونت جنگ بر او قالب نشود. او در دوران دفاع مقدس یک‌بعدی نشده و می‌بینیم که در برابر مسائل و مشکلات داخلی چه روحیه لطیفی داشت.

او با دشمن قاطع بود و صلابت داشت اما در صفوف داخلی اهل رحمانیت بود. سردار سلیمانی با جریانات و سلایق مختلف فکری رئوف بود و حاضر بود خودش را هم کوچک کند برای اینکه جریانات داخلی بتوانند در مسیر مردم قرار بگیرند و او نقشی هرچند کوچک در مسیر حرکت جریانات سیاسی داشته باشد. ضمن آنکه در برابر زیاده‌خواهان و جنگ‌افروزان و دشمن ملت صلابت داشت، در برابر جریانات داخلی حتی به دست‌بوسی راضی می‌شد تا یک شخصیت سیاسی رای قانع کند در مسیر منافع مردم حرکت کند.

سردار سلیمانی حتی درباره افرادی که فریب خورده‌اند هم رئوف بود. او در سوریه وقتی در برابر برخی عناصری که فریب خورده یا رابطه‌ای با داعش و آمریکایی‌ها داشتند قرار می‌گرفت سعی می‌کرد که تا حد امکان آنها از میدان دور شوند و هلاک نشوند، یعنی سعی داشت به نحوی با آنها برخورد کند که هلاک نشوند و شاید یک زمانی اصلاح شوند.

در داخل کشور نیز او بیش از هر چیزی به چرخش قدرت احترام می‌گذاشت و سعی می‌کرد که راندمان خدمتگذاری دولت‌ها افزایش یابد. این از نکاتی است که بسیاری از ما درک نمی‌کنیم و به محض اینکه با کسی اختلاف پیدا می‌کنیم خواهان شکست او در موقعیتی که هست، داریم. درحالی که شکست او به زیان مردم است. طبیعی است که همه ما افرادی نیستیم که برای مخالف خود آرزوی موفقیت کنیم و اتفاقا برعکس خواهان شکست او هستیم، اما شهید سلیمانی اینگونه نبود و برای مخالفان خود و کسانی که با او همفکر نبودند هم آرزوی موفقیت می‌کرد چون درک می‌کرد که موفقیت او به معنی یک گام به سوی منافع ملی رفتن است.

بنابراین جا دارد که درباره شهید سلیمانی بیشتر مطالعه کنیم و بفهمیم که می‌توان هم رقابت‌های جدی در کشور داشت و هم حاصل این رقابت‌های جدی از منافع مردم نکاهد و به آنان خسارت نزند.

 تجربه مردم‌سالاری در ایران منوط به این است که تفکر شهید سلیمانی که منبعث از تفکر امام و رهبری است را گسترش دهیم. متاسفانه اما خیلی از ماها این فهم را نداریم. مثلا وقتی امام از آقای بنی‌صدر تعریف کرده و از او حمایت می‌کرد و در عین حال که می‌گفت به او رای ندادم، برای این بود که می‌دانست اگر او موفق باشد حاصل کار در سبد مردم است. اگر مطالعه کنید خواهید دید که حتی یاران نزدیک امام این معرفت را درک نمی‌کردند. آیت‌الله هاشمی نامه تندی به امام در این رابطه داد و او را تقریبا به دورویی متهم کرد، چرا که این درک وجود نداشت که فرد می‌تواند با یک فردی مخالف باشد اما چون مردم به او رای داده‌اند، به اکثریت احترام گذاشته و برای فرد مورد نظر اکثریت آرزوی موفقیت کرد. همین الان هم این درک نیست و شاهدیم که مثلا به رهبری نقد می‌کنند که چرا از فلانی تعریف می‌کنید و دقت ندارند که او دولت است و با رای مردم آمده و باید حمایت شود تا دموکراسی تقویت شود و خسارتی به جامعه وارد نشود. شهید سلیمانی می‌تواند الگوی خوبی باشد و نشان داد که می‌توانیم تفکر خود را داشته باشیم اما مصالح جامعه را به منافع خود برتری دهیم.

فعال سیاسی اصولگرا

 

 

اخبار برگزیدهیادداشت

شناسه : 238751
لینک کوتاه :