روز از نو مذاکره از نو
به گزارش جهان صنعت نیوز: برای تحلیل روند این مذاکرات و ترسیم چشمانداز آن اما باید در نظر داشت که بعد از دو بار رفت و آمد، یک پیشنویس جدید که مبتنی بر مذاکرات وین ۱ تا ۶ است، مبنا قرار گرفته و به گفته مقامات ایران کار به صحبت از تضمین و راستیآزمایی رسیده است. اصرار ایران به لغو تحریمهای برجامی است و به نظر میرسد اگر طرفین قدری منطقی و منعطفتر عمل کنند، توافق در دسترس است. شاهدش همین پیشنهاد جدید آمریکاییها؛ آنطور که خبرگزاری دولتی ایرنا نوشته «پیشنهاد مذاکرهکنندگان آمریکایی حاضر در وین که به صورت غیرمستقیم از طریق ۳ کشور تروئیکای اروپا و نماینده اتحادیه اروپایی، از ایران خواستند غنیسازی ۶۰ درصد اورانیوم را متوقف کند تا تنها بخشی از داراییهای بلوکه ایران را آزاد کنند، مطالبهای حداکثری و توقع دادن امتیازی بسیار ارزشمند از جمهوری اسلامی است تا بخش بسیار ناچیزی از موضوعی که شش سال پیش براساس برجام باید عملی میکردند را انجام دهند.»
آزادسازی داراییهای ایران میتواند اقدامی موثر و پالسی مثبت به طرف ایرانی باشد، اگرچه از موضع گزارش مورد اشاره در خبرگزاری ایرنا میتوان فهمید که تیم ایران آنقدرها هم از آن استقبال نمیکند.
با این وجود تحلیلگران و کارشناسان داخلی معتقدند راهی غیر از بررسی دقیق همین پیشنهادات و در پیش گرفتن سیاست اقدام در مقابل اقدام یا پلکانی نیست.
تنها راهکار
حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسائل بینالمللی ازجمله افرادی است که به اثرگذاری اینگونه پیشنهادات و اقدامات امید دارد. او در گفتوگو با «جهانصنعت» گفت: «یکی از راههایی که بتوان اختلافات موجود که کم هم نیست را کم کرد، این است که مورد به مورد درباره موضوعاتی که برای دو طرف مهم است به توافق برسند.»
وی راهکار را در سیاست «اقدام در برابر اقدام» دانست و توضیح داد: «به این معنا که آمریکاییها یک اقدام و ایران در مقابل اقدامی انجام دهند. چون دو طرف همزمان اقدامات خود را انجام میدهند، دیگر نیازی هم به تضمین نیست. مثلا آنها داراییهای بلوکه شده ایران را آزاد میکنند و ایران غنیسازی ۶۰ درصد را به حالت تعلیق در میآورد. اگر این اقدامات به درستی انجام شود، در مرحله بعد اقدامات دیگری انجام خواهد شد.»
بهشتیپور درباره پیشنهاد اخیر نیز گفت: «نمیدانیم که منظور از داراییهایی که آزاد میشود، چقدر است، باید دید که آیا حرف از آن ۱۰ میلیاردی است که مورد نظر ایران بود، یا نه. جزئیات دیگری مثل اینکه چگونه آزاد میشود و دسترسی ایران به آن چطور خواهد بود نیز اهمیت دارد و به نظرم در مذاکرات دوشنبه باید تکلیف آن را روشن کرد. چون وقتی وارد جزئیات میشویم اختلافات بیشتر میشود و در کلیات اتفاقنظر بیشتر است. به هرحال این اقدام مثبتی است و اگر داراییها به طور دقیق مشخص باشد و آزاد شود ایران هم میتواند غنیسازی ۶۰ درصدی را به حالت تعلیق درآورد.»
وی در واکنش به اینکه موضع رسمی این پیگیری سیاست گام به گام یا اقدام در مقابل اقدام نیست، گفت: «دقت کنید که تفاوت ظریفی بین سیاست گام به گام و سیاست اقدام در برابر اقدام وجود دارد. سیاست گام به گام اشاره به یک مرحله دارد. مثل توافقی که قبل از برجام در ژنو به دست آمد، بعد در لوزان آن توافق را تکمیل کردند و بعد از آن در وین برجام را امضا کردند. این رویه را اصطلاحا گام به گام مینامند. یعنی در مرحله اول توافق در برابر کلیاتی است که در مرحله دوم تکمیل شده و در مراحل بعد به جزئیات میرسد. سیاست اقدام در مقابل اقدام اما به یک کار مشخص مثل همین آزاد کردن داراییهای ایران در عراق، کرهجنوبی یا هند است. تعلیق سیاست غنیسازی ایران هم یک اقدام است. آنچه در موضع رسمی ایران رد میشود سیاست گام به گام است چون اعتمادی به پایبندی طرف مقابل به تعهداتش نداریم. اما درباره سیاست اقدام در مقابل اقدام مشکل خاصی وجود ندارد چون اگر ایران مثلا غنیسازی را متوقف کند و طرف مقابل داراییها را آزاد نکند، ایران خواهد توانست غنیسازی خود را از سر بگیرد و ضربه آنچنانی وارد نخواهد شد.»
وی در پاسخ به اینکه آیا خوشبین هستید ایران سیاست اقدام در مقابل اقدام را در پیش گرفته و به نتیجه مثبتی برسد؟ گفت: «بله، به این خاطر که این سیاست، راه را باز میکند و این به نفع ما است. بالاخره باز کردن هر گرهای، مقدمه باز کردن گرههای بعدی است لذا به نظر من به نفع ایران است که این سیاست را در پیش بگیرد چون کاملا مشخص است که کدام طرف برجامی چه اقدامی را و در چه زمانی انجام میدهد. همزمانی اقدامات طرفین هم نکته مثبت دیگری است. حتی ایران میتواند منتظر باشد اول طرف آمریکایی اقدام خود را انجام دهد و بعد ایران. مثلا در زمان امضای برجام آنها اول آن ۱۰ تن اورانیوم خام را به ایران دادند و بعد ایران اورانیوم غنیشده خود را به آنها تحویل داد.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «در مجموع پیروی از سیاست اقدام در مقابل اقدام به نفع ایران است اما از آنجا که جزئیات پیشنهاد آمریکاییها را نمیدانیم، نمیتوان گفت که حتما باید از سوی ایران پذیرفته شود یا خیر. این جزئیات لازم است که در جریان مذاکرات مشخص شود.»
اهمیت دیپلماسی
علی بیگدلی، تحلیلگر مسائل بینالمللی نیز با بهشتیپور تقریبا همنظر است. البته او به جای سیاست اقدام در مقابل اقدام از سیاست پلکانی صحبت میکند که اگر چه اسم متفاوتی دارد اما از نظر مفهومی یکی است. بیگدلی در گفتوگو با «جهانصنعت» گفت: «از آنجا که حل مشکلات بین ایران و آمریکا در چند جلسه مذاکره قابل تحقق نیست، بهتر است که سیاست پلکانی را در پیش بگیریم.»
وی توضیح داد: «به این معنا که مثلا در مرحله اول ۶۰ درصد غنیسازی را متوقف کنیم و از آمریکا بخواهیم که اجازه فروش نفت ما را بدهد و شبکه بانکی ما را به سوی دنیا باز کند. البته در اینجا یک مشکل وجود دارد که مقامات رسمی ما کمتر به آن اشاره میکنند. آقای امیرعبداللهیان میگوید که باید اجازه صادرات نفت ما را بدهند و این درحالی است که شبکه بانکی ما به خاطر عدم پذیرش FATF قفل است و تا آن را نپذیریم، باز نخواهد شد. ایشان اما به این موضوع اشاره نمیکند چون موضوع در مجمع تشخیص مصلحت نظام مخالف دارد. همه مشکلات ما به نظر من ناشی از همین است که به دیپلماسی یک نگاه عاطفی و احساسی داریم و از یک خرد سیاسی و الگوهای دیپلماسی نوین پیروی نمیکنیم. بر همین اساس وزیر خارجه ما میگوید که باید نفت بفروشیم و پول آن به خزانه وارد شود، آن هم در حالی که ما FATF را نپذیرفته و شبکه بانکی خود را محدود کردهایم.»
بیگدلی افزود: «با این حال پیشنهاد من این است که از دیپلماسی پلکانی استفاده کنیم چون مشکلات ما در چند جلسه حل شدنی نیست لذا اگر یک مرحله را شروع کرده و به نتیجه برسیم، فضای منجمد اقتصادی ما میتواند به سوی ذوب شدن حرکت کند یا فضای سخت اجتماعی ما میتواند آرامش بیشتری احساس کند و به مرور زمان میتوان مشکلات را با آنها حل کرد. طبیعی است که مشکلات باقی مانده طی چهل و چند سال در چند جلسه حل نخواهد شد.»
وی در پاسخ به اینکه آیا مقامات ایران این شیوه پلکانی را پیش خواهند گرفت؟ گفت: «یکی از مشکلات گروه مذاکرهکننده ما این است که آنقدر که دغدغه مسائل داخلی را دارند، به مذاکرات وین دلبستگی ندارند. یعنی دغدغه اصلی آنها این است که از خطوط داخلی منحرف نشوند بنابراین یک فضای منجمد و مندرسی حاکم است. تیم مذاکرهکننده به نظر میرسد از نظر استقلال فکری و استقلال تصمیمگیری هم محدودیتهایی دارد و در تهران مشورتهایی که میگیرد با فضای مذاکرات همخوان نیست و موجب پاسخ منفی شنیدن از طرف مقابل میشود.»
این کارشناس مسائل بینالمللی در ادامه گفت: «اصرار ایران برای بازگشت به پایتخت و مشورت گرفتن، ناشی از عدم استقلال رای هیات ایرانی است و این فضای حاکم بر عرصه دیپلماسی ناشی از آن است که کانونهای تصمیمگیرنده اجازه نمیدهند مذاکرات بر مبنای یک خرد سیاسی پیش برود و این کار را مشکل کرده است. با این حال اما ایران توانایی تحمل این شرایط اقتصادی و تنگنای معیشتی مردم را ندارد. تا جایی که دیدیم همه مراجع نیز به این وضعیت اعتراض کردهاند. بر همین اساس در دو سال گذشته طی مصاحبهها گفتهام که راهی غیر از مذاکره و حل و فصل مسائل نیست.»
وی از سیاست و نگاه به شرق حاکم بر دولت نیز انتقاد کرد و گفت: «یک کشور را نمیتوان نشان داد که روسیه آن را به سوی توسعه برده باشد، حتی در اروپای شرقی نیز اینطور نبوده است. بنابراین شیفتگی ما نسبت به شرق کاملا اشتباه است و به هیچ وجه روسیه و چین توان کمک به توسعهیافتگی اقتصاد ما را ندارند.»
همچنان منتظر
آنچه بیگدلی و بهشتیپور و سایر تحلیلگران میگویند البته صرفا پیشنهاد است و توصیه. تصمیمگیری درباره اقدامات ایران، پیشنهاداتی که میدهد و پاسخی که به پیشنهادات طرف مقابل میدهد به عهده تیم مذاکرهکننده و در چارچوب سیاستهای کلان و خطوطی است که در شورای عالی امنیت ملی و سایر نهادهای تصمیمگیرنده ترسیم میشود. بر این اساس صرفا میتوان امیدوار بود و منتظر. باید دید که در نتیجه رویه تیم مذاکرهکننده و تصمیماتش چه نتیجهای حاصل شده و به تبع آن چه شرایطی در کشور حاکم بر زندگی مردم اثر خواهد گذاشت.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژهسیاسیلینک کوتاه :