فراز و فرود روابط ایران و اتحادیه اروپا
فریدون عسکری *اتحادیه اروپا یک اتحادیه اقتصادی- سیاسی است که منشاء آن به جامعه زغال و فولاد در سال ۱۹۵۱ و جامعه اقتصادی اروپا بازمیگردد که در سال ۱۹۵۷ با توافقنامه رم، بین شش کشور آلمان غربی، فرانسه، ایتالیا، هلند، بلژیک و لوکزامبورگ شکل گرفت. همچنین در سال ۱۹۹۳، توافق ماستریخت چارچوب قانونی کنونی اتحادیه را پایهگذاری کرد .
اتحادیه اروپا هماکنون دارای ۲۷ عضو است (البته بعد از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا در ۳۱ ژانویه ۲۰۲۰ تعداد کشورهای عضو این اتحادیه از ۲۸ به ۲۷ کاهش یافت).
اتحادیه در حال حاضر بازار واحد مشترکی دارد که شامل اتحادیه گمرکی، واحد پول (یورو)، سیاست مشترک کشاورزی، سیاست مشترک تجارت و… است و پیمان شنگن نیز کنترل روادید را در این اتحادیه لغو کرده است.
پیشینه روابط اتحادیه اروپا و ایران
در سال ۱۹۶۳ یعنی فاصله کوتاهی بعد از به وجود آمدن جامعه اقتصادی اروپا، ایران به عنوان اولین کشور ثالث و در حال توسعه با این مجموعه قرارداد همکاری منعقد کرد. لذا ایران یکی از اولین کشورهایی بود که با امضای موافقتنامه تجاری، با جامعه اروپای آن زمان روابط نهادینه برقرار کرد. موافقتنامه مزبور شامل اقلام سنتی صادراتی ایران یعنی فرش، پسته، کشمش و خاویار میشد. این موافقتنامه در سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۷۸ نیز تمدید و به دنبال وقوع انقلاب اسلامی در ایران متوقف شد.
در همین رابطه برای بررسی روابط دو طرف در دوران پس از انقلاب اسلامی، میتوان به چهار دوره متمایز در این زمینه اشاره کرد:
دوره نخست: از پیروزی انقلاب اسلامی تا ۱۹۸۹. طی این دوره نوعی سردی روابط ایران و اتحادیه اروپا حکمفرما بود. عوامل گوناگونی در این میان مطرح بودند که اهم آنها عبارتند از: ۱- ترس اروپاییها از اشاعه پیام انقلاب اسلامی ایران در کشورهای اسلامی واقع در منطقه حساس خلیجفارس.
۲- جنگ ایران و عراق سبب شده تا شکافی عمیق میان ایران و اعراب پدید آید و اروپاییها سعی داشتند تا حداکثر بهرهبرداری را از این وضعیت به نفع خود داشته باشند.
۳- همبستگی فراآتلانتیکی ایجاب میکرد که اروپا از ایران فاصله بگیرد. جامعه اروپا از تحریم تسلیحاتی آمریکا به دنبال بحران تسخیر سفارت آمریکا پیروی میکرد.
۴- توجه اروپا به بازار ایران به لحاظ شرایط حاکم جنگی چندان نبود، با این حال صادرات نفت ایران بخشی از نیازهای اروپا را تامین میکرد. در این رابطه لازم به ذکر است پایبندی ایران به حاکمیت ملی در راستای شعار «نه غربی و نه شرقی» همراه با احساسات ضدآمریکایی، ایران را به سمت بهبود نسبی روابط با کشورهای بلوک شرق سوق داد، ولی این به معنای ورود ایران به بلوک شرق علیه غرب نبود.
دوره دوم: از سال ۱۹۸۹ تا سال ۱۹۹۷. با پایان جنگ تحمیلی و آغاز دوران سازندگی، فضای جدیدی در روابط خارجی و سیاستهای اقتصادی کشور به وجود آمد.
همچنین سقوط دیوار برلین و متعاقب آن فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، صحنه بینالمللی را کاملا تغییر داد. در این دوره، تلاش برای اعتمادسازی با کشورهای منطقه بهویژه همسایگان آغاز شد و روابط با کشورهای اروپایی نیز تقویت شد.
ایران به اروپا به دیده منبعی برای وامهای خارجی، اعتبار و سرمایهگذاری جهت بازسازی اقتصاد مینگریست. علاوه بر این و در حالی که روابط ایران و آمریکا همچنان سرد بود و تحریمهای آمریکا به قوت خود باقی بود، اروپا گزینه مناسبی برای ایران به شمار میرفت. اروپا نیز که بازار ایران را خالی از رقابت آمریکا مییافت، تلاش کرد تا با حضور بیشتر در بازار ایران بر گسترش همکاریهای اقتصادی خود بیفزاید.
در این دوره، روابط تجاری ایران بهویژه با آلمان، فرانسه، بریتانیا و ایتالیا گسترش یافت.
در این میان در سال ۱۹۹۳، قانون جدید تحریم نفت ایران ( قانون داماتو) در آمریکا نیز وضع شد که براساس آن هر شرکت بازرگانی آمریکایی یا خارجی که بیش از چهل میلیون دلار در سال در توسعه میادین نفت و گاز ایران سرمایهگذاری میکرد، مشمول مجازات قرار میگرفت. متعاقبا با تصویب قانون تحریم ایران- لیبی (ایلسا) توسط کنگره آمریکا در سال ۱۹۹۶، اختلاف نظر بین اروپا و آمریکا تشدید شد. اتحادیه اروپا به دنبال تعامل با ایران اما آمریکا در پی انزوا و تحریم ایران بود. اروپاییها مجازات شرکتهایی را که در صنایع نفت و گاز ایران سرمایهگذاری میکردند، مغایر با اصول حقوق بینالملل تلقی میکردند.
نمونه بارز این اختلاف نظر، در قرارداد شرکت فرانسوی توتال در مورد توسعه میادین نفت و گاز جزیره سیری آشکار شد. با این قرارداد که در ژوئیه ۱۹۹۵ به امضا رسید، توتال جانشین شرکت آمریکایی کونوکو شد و در نتیجه تحریم آمریکا نتوانست به فعالیت خود در ایران ادامه دهد.
در انتهای این دوره، با وقوع ماجرای میکونوس در سال ۱۹۹۶، بار دیگر تنش بین ایران و اروپا بالا گرفت. متعاقب آن کلیه سفرای اروپایی از ایران فراخوانده شدند و گفتوگوهای انتقادی به حالت تعلیق درآمد.
دوره سوم: از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۳. با روی کار آمدن دولت آقای خاتمی در ۱۹۹۷ اتخاذ سیاست تنشزدایی و گفتوگوی تمدنها به عنوان هسته اصلی سیاست خارجی دولت خاتمی مطرح شد که منجر به ایجاد نوعی تحول در سیاست خارجی ایران بهویژه در قبال کشورهای اروپایی و همسایگان ایران شد.
در این میان، دیدارهای مقامات بلندپایه ایران و کشورهای اروپایی از پایتختهای یکدیگر، از جمله سفر نخستوزیر ایتالیا به ایران در سال ۱۹۹۷ و سفر آقای خاتمی به ایتالیا در سال ۱۹۹۹، به بهبودی روابط کمک کرد.
به دنبال طرح مساله هستهای ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در تاریخ شانزده ژوئن ۲۰۰۳، وزرای خارجه اتحادیه اروپا ضمن یک بیانیه انعقاد قرارداد تجارت با ایران، این کشور را به تصمیم فوری در پذیرش بازرسی سازمان ملل از برنامه هستهای آن مرتبط دانستند. در نتیجه، مذاکرات با ایران از جمله گفتوگوهای فراگیر به حالت تعلیق درآمد.
دوره چهارم: از سال ۲۰۰۳ تاکنون. با توافقات اولیه و سفر سه وزیر اروپایی یعنی آلمان، فرانسه و انگلستان به تهران و مذاکرات مفصل و پیچیده با آقای حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، در تاریخ ۲۱ اکتبر ۲۰۰۳، دو طرف در بیانیهای دغدغههای یکدیگر را مورد توجه قرار دادند. در نتیجه مذاکرات ایران با اروپا با هدایت سه وزیر تحت عنوان EU3 ادامه یافت و در جریان آن اروپا لحن ملایمتری در قبال ایران در پیش گرفت و نسبت به ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت تمایلی نشان نداد.
این گفتوگوها تا سال ۲۰۰۵ ادامه یافت اما با توجه به اینکه ایران نتایج مطلوب را از مذاکرات کسب نکرد، فعالیتهای غنیسازی اورانیوم را از سرگرفت که این امر و نیز سیاستی که دولت آقای احمدینژاد در قبال غرب اتخاذ کرد باعث شد تا پرونده هستهای ایران به شورای امنیت ارسال شود و در نتیجه چهار قطعنامه از ژوئن ۲۰۰۶ تا مارس ۲۰۰۸ به تصویب رسید که به موجب آنها تحریمهای اقتصادی علیه ایران وضع شد. در این دوران، روابط با اروپا به سردی گرائید و اتحادیه اروپا علاوه بر اعمال تحریمهای سازمان ملل، تحریمهای اضافی را نیز به تصویب رساند.
با این حال پس از توافق هستهای در سال ۲۰۱۴ یک دوره شکوفایی روابط میان ایران و اروپا پدید آمد که خروج دولت ترامپ از برجام مجددا موانعی را در مسیر همکاریهای دوجانبه میان تهران و بروکسل ایجاد کرد؛ موانعی که در طول سه سال گذشته علیرغم تلاشهای طرف اروپایی به منظور حذف موانع و تداوم آن به واسطه ماهیت ثانویه تحریمهای آمریکایی به سردی روابط منجر شد، هر چند که لازم به ذکر است بیعملی و عدم توان اروپا در مقابله با تحریمهای یکجانبه آمریکا نیز در پیوند با پیچیدگی مذاکرات احیای برجام از جمله عوامل اصلی این سردی روابط تلقی میشود.
کارشناس روابط بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :