شاگرد به از استاد

احمد مسجدجامعی * این تعبیری است که یکی از بانوان نیکوکار قدیمی مشهور به خانم خیاط درباره کار خیری که به دست نوه‌اش از طریق مرحوم سعیدی‌نژاد پیگیری می‌شد، بیان کرد. مغازه کفش‌فروشی سعیدی‌نژاد در بازار بزرگ تهران محل مراجعه نیازمندان بود.

سعیدی‌نژادها از خاندان بازاریان سنتی تهران بوده‌اند و بیشتر شهرت آنها نه به ثروتشان که به فتوت و شراکتشان در امور خیر برمی‌گردد؛ همچون راه‌اندازی مدارس، درمانگاه‌ها، بیمارستان‌ها و صندوق‌های قرض‌الحسنه که برخلاف نظام بانکی، سودی از دریافت‌کنندگان وام گرفته نمی‌شد. اما نکته اصلی ماجرا آن است که این وام آنچنان با روی گشاده و زبان نرم در خدمت مردم بود و گره از کار آنها می‌گشود که کمتر گرفتار آبروداری بود که به ایشان رجوع نکند. اما این نوه که می‌دانست مادربزرگ آنقدر برای دریافت وام این و آن پادرمیانی کرده که جایی برای تقاضای وام جدید باقی نگذاشته، سرخود نزد زنده‌یاد سعیدی‌نژاد رفت و برای حل مشکل او، به نیابت از مادربزرگ واسطه شد و قرار شد پشت چک آن شخص را مادربزرگ امضا کند. چون مادربزرگ برای خرید رفته بود، آن نوه به دنبال ایشان مغازه به مغازه رفت تا وی را یافت و از او امضا گرفت. امضاها و چک‌هایی که بسیاری از موارد بازپرداخت آن برعهده امضاکنندگان می‌افتاد یا مرحوم آقای سعیدی‌نژاد مجبور بود از کیسه فتوت خود پرداخت کند.

این خانم خیاط خود، کار خیر برای مردم را از تختی آموخته بود. یک‌بار به چشم خود دیده بود که در چهارراه سیروس، تختی کیسه‌ای به دست گرفته بود و برای زلزله‌زدگان بویین‌زهرا از مردم کمک می‌خواست و مردم با کمال احترام هر چه با خود داشتند از ساعت و انگشتر و زیورآلات و پول نقد به کیسه تختی نثار می‌کردند، زیرا می‌دانستند ریالی از آن هدر نمی‌رود.

آن بازاری بود که این روزها کمتر نشانی از آن فرهنگی که این‌گونه افراد را در خود می‌پروراند، در خود دارد. فرهنگ فتوتی که از میان رفته و سودجویی شخصی جای آن را گرفته. از عوارض طبیعی این فرهنگ جدید، ساخت‌وساز بی‌قواره موقوفاتی است که زمانی پشتوانه گردش امور نیازمندان و محصلان بود و اینک در همین ساخت‌وسازهای جدید، کالاهای چین و ماچین جای محصولات ایرانی را گرفته است. اکنون نشان چندانی نه از آن مادربزرگ و نه از آن نوه‌ها و نه آن پهلوان‌ها و بازاری‌ها به چشم نمی‌آید. از کارهای پسندیده مرحوم سعیدی‌نژاد این بود که روی پاکت وام یا اهدا می‌نوشت مرحمتی حضرت آیت‌الله خوانساری. مرحوم سیداحمد خوانساری، امام جماعت مسجد سید عزیزالله در بازار پایتخت، بزرگ روحانیان تهران در آن زمان بود که عموم بازاریان وجوه شرعی خود را به او پرداخت می‌کردند.

درگذشت زنده‌یاد عباس سعیدی‌نژاد تنها نبودن یک فرد نیست؛ آغازی است برای فراموش شدن منش فتوت.

و اینک در همین ساخت‌وسازهای جدید، کالاهای چین و ماچین جای محصولات ایرانی را گرفته است. اکنون نشان چندانی نه از آن مادربزرگ و نه از آن نوه‌ها و نه آن پهلوان‌ها و بازاری‌ها به چشم نمی‌آید. از کارهای پسندیده مرحوم سعیدی‌نژاد این بود که روی پاکت وام یا اهدا می‌نوشت مرحمتی حضرت آیت‌الله خوانساری. مرحوم سیداحمد خوانساری، امام جماعت مسجد سید عزیزالله در بازار پایتخت، بزرگ روحانیان تهران در آن زمان بود که عموم بازاریان وجوه شرعی خود را به او پرداخت می‌کردند.

درگذشت زنده‌یاد عباس سعیدی‌نژاد تنها نبودن یک فرد نیست؛ آغازی است برای فراموش شدن منش فتوت.

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 239809
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا