مذاکرات وین؛ بیمها و امیدها
مهدی مطهرنیا *
آنچه که هم اکنون در صحنه مذاکرات دیده میشود نشانه وجود بیم و امیدهای جدی است. از یک طرف این امید وجود دارد که جبر موجود میان پایتختهای تهران و واشنگتن برای دستیابی به یک توافق به عنوان یک امر خردورزانه به سرانجام برسد و یک توافق حداقلی در جهت عبور از این بنبست حاصل شود. از طرف دیگر نیز این بیم وجود دارد که هم واشنگتن و هم تهران درگیر سیاستها و جهتگیریهای ناموزون و ناهماهنگ با هم به سر میبرند. به بیان دیگر ایالات متحده آمریکا از دولتی لغزان برخوردار است که ساختار قدرت در آمریکا آن را حمایت نمیکند. دموکراتها و جمهوریخواهان بر سر پرونده هستهای ایران یا اساسا پرونده ایران دارای همگرایی بالا در کنگره آمریکا هستند، انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا با توجه به نشانگان موجود با دموکراتها همراه نیست و دولت دموکرات بایدن در دو سال آینده ریاستجمهوری که منتهی به انتخابات ۲۰۲۴ ریاستجمهوری است با لغزندگی بیشتری مواجه خواهد بود.
از طرف دیگر در تهران نیاز به انجام یک توافق در حدی است که ایران مذاکره با دشمن را ناشی از عقبنشینی از مواضع تلقی نکند لذا به نظر میرسد که تهران و واشنگتن هر دو نیازمند یک توافق حداقلی هستند و این امید را اضافه میکند اما نام بردن از هم به عنوان دشمن در لایههای لغزان نگرشهای سیاسی موجود در پایتختهای هر دو کشور مذاکرات را تحتالشعاع قرار میدهد و دستیابی به یک توافق حداقلی را هم با بیم روبهرو میکند.
آنچه که مسجل است، تجربه برجام نشان داده که کشورهای متحد اروپایی ایالات متحده آمریکا و حتی رقبای همکار با واشنگتن در صحنه بینالمللی یعنی مسکو و پکن نیز در ارتباط با پرونده هستهای به گونهای همراه و همکار یکدیگر محسوب میشوند، با وجود اینکه هر کدام دنبال منافع خود هستند.
روسها به عنوان نزدیکترین کشور به ایران اکنون با آمریکا در چالش به سر میبرند و برگ ایران و پرونده هستهای ایران میتواند برایشان محل امتیازگیری خوبی باشد. درحالی که مسکو به عنوان نزدیکترین همراه ایران در ۱+۵ خود را به نمایش میگذارد به گونهای که اولیانوف نماینده روسیه در مذاکرات به عنوان یک عضو از اعضای تیم مذاکرهکننده ایران محسوب میشود. اما در همین حال نگرانیها و دلواپسیهایی در ارتباط با این جایگاه مسکو در ارتباط با مذاکرات در میان لایههای گوناگون سیاسی با توجه به اصطکاکها و گفتوگوهای موجود میان واشنگتن ، مسکو در ارتباط با اوکراین و مسائل دیگر نگرانکننده محسوب میشود.
فلذا باید گفت اینکه من یا هر تحلیلگر دیگر بگوییم این مذاکرات چه زمانی به نتیجه میرسد چندان عقلایی نخواهد بود. آنچه که مسلم است؛ پرونده هستهای ایران یک لایه از لایههای سخت مساله ایران در نظم منطقهای و نظام بینالملل است و خود این یک لایه از لایههای گوناگون دچار دهلیزهای هزارتویی از مسائل است که به راحتی حل نمیشود.
لذا پیش از آنکه در این باب به یک توافق اندیشیم باید به پیامدهای نشست و برخاستهای گوناگون و اولتیماتومهای گوناگون که از سوی آمریکا و متحدان آمریکا در ارتباط با پرونده هستهای بیان میشود، دقت کنیم.
به نظر میرسد با وجود اینکه ایران از سوی رهبر معظم نظام جمهوری اسلامی ایران مکلف شده که وارد مذاکرات فرسایشی نشود، ایالات متحده آمریکا و متحدان اروپایی آن از فرسایشی شدن مذاکرات دوری میجویند و حد نهایی را در ارتباط با نشست وین مورد نظر قرار میدهند. اینکه آنها تا چه اندازه در این زمینه جدی باشند در آینده نزدیک مشخص خواهد شد. اکنون اما میتوان گفت که هنوز دیوار بیاعتمادی در مذاکرات وین بر کورسوهای امید در جهت ایجاد اعتماد متقابل کاملا سایه افکنده و مسلط است. فروریزش این دیوار بیاعتمادی روی این حداقل مذاکره موجود میتواند پرونده هستهای را وارد مرحلهای دیگر کند. این است که تمام کنشگران و کنشورزان این صحنه، سعی دارند در محیط بازی تا سرحد ممکن این کورسوهای امید را نگاه دارند که بازتابهای رسانهای آن نیز تحت تاثیر این معنا قرار میگیرد. این است که هر روز و هر ساعت تپشهای متفاوتی با ضربان قلب گوناگون ضعیف و قوی در رسیدن به توافق به گوش میرسد و تعیینتکلیف در این زمینه سخت شده است، به گونهای که همه خبرگزاریها، خبرنگاران و ناظران این صحنه این پرسش کلیدی را دارند که آیا میتوان وقت معینی را برای پایان این دور از مذاکرات و رسیدن به یک توافق مشخص کرد؟ پاسخ به دلایلی که ذکر شد، بسیار سخت است.
* تحلیلگر مسائل بینالملل
لینک کوتاه :