اهمیت سیاسی داییجانناپلئون
دکتر صلاحالدین هرسنی *
ایرج پزشکزاد رفت و رخ در نقاب خاک کشید، اما داییجانش ماند. همان دایی معروفی که قصد ماندن کرده است و به نظر نمیرسد که بخواهد به زودی با ایرانیان وداع کند. بدون تردید راز ماندگاری داییجان پزشکزاد به جهت سیاسی بودن آن است. رمان داییجانناپلئون پزشکزاد، نمایشگر عمق نفرت روانی ایرانیان به نقش دستهای پنهانی در رویدادها و ماجراهاست. همچنین این رمان بخشی از جلوههای «بیگانههراسی» ایرانیان در بازتولید فرهنگ سیاسی را انعکاس میدهد. گزارههایی مبنی بر آنکه: «کار، کار انگلیسیها است»، «هیچ کدخدایی بدون نظر انگلیسیها عوض نمیشود»، اینکه «هیچ برگ درختی بدون اذن و اجازه انگلیسیها به زمین نمیافتد»، اینکه «زیر هر سنگی یک انگلیسی پنهان شده است»، همگی جلوههایی از بیگانههراسی به ویژه «انگلیسیهراسی» ایرانیان را انعکاس میدهد. ریشه این انگلیسیهراسی یا همان «انگلوفوبیا» ایرانیان به قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم برمیگردد، یعنی زمانی که ایران صحنه رقابت قدرتهای اروپایی به ویژه دولتین (روسیه و انگلستان) بود.
یقینا برای همنسلان داییجانناپلئون، سوءظن به انگلیس و مسوول دانستن آنها برای وقایع سیاسی توجیهپذیر بود، اما این سوءظن در بعضی مواقع جنبه بیمارگونه و فوبیا به خود میگرفت، به طوری که ایرانیان انگلیسیها را مسوول تمام اتفاقات حتی اتفاقات و مسائل خصوصی افراد عادی میپنداشتند و به این باور رسیدهاند که همه تحولات و ماجراهای ایران از آبخشوری چون تایمز لندن سرچشمه میگیرد.
پزشکزاد در رمان «داییجانناپلئون» تلاش دارد که انگارهها و دیدگاههای طبقه آریستوکرات و اشرافیت نسبت به دسیسهها و نقشههای پنهانی در بروز تحولات سیاسی را به چالش بگیرد و نگاهها را به این سو توجه دهد که نسبت دادن توطئهها یا آنچه گفته میشود «صورتی در زیر دارد، آنچه در بالاستی» محلی از اعراب ندارد.
روزگاری جک استرو وزیر امور خارجه دولت تونی بلر در انگلستان گفته بود که تنها ایرانیها هستند که فکر میکنند بریتانیا هنوز هم ابرقدرت است. در واقع پیام سیاسی پزشکزاد در رمان «داییجانناپلئون» آن است که بگوید توهم توطئه و «بیگانههراسی» و مشخصا «انگلیسیهراسی» و طبق روایت جک استرو همان عصر «ابرقدرتی بریتانیا» به پایان رسیده است و ایرانیان به جای توجه یافتن ریشه ماجراها در درون، نباید آن را به دسیسهها و نقشهای پنهانی بیگانگان نسبت دهند.
به این ترتیب و آنگونه که پزشکزاد در رمان «داییجانناپلئون» روایت کرده است، آیا توطئهاندیشی جز توجیه ضعفهای داخلی و کاستن از انتقادات، ساده کردن تحلیل مسائل و ایجاد حالت اقناع و ایجاد نفرت روانی از مخالفین و رقبا مسیری ساده برای فرار از پاسخگوییها و مسوولیتها نیست و سرانجام آنکه آیا ایرانیان میتوانند با توجه به درون و یافتن علتهای اصلی ماجراها و رویدادها، به این جلوه از «فرهنگ سیاسی ناسالم» خود پایان دهند؟
* تحلیلگر مسائل سیاسی
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :