ردپای «نئاندرتال»ها در ادبیات ایران
به گزارش جهان صنعت نیوز: محسنیانراد در حال حاضر یکی از معدود اساتید کشور است که به درجه استادتمام در علوم ارتباطات اجتماعی دست یافته است و در کنار پروفسور حمید مولانا یکی از دو چهره برجسته این شاخه از علوم در ایران به حساب میآید.
وی در سالهای اخیر به سبب فعالیتهای تحقیقاتی خود موفق به دریافت فرصت مطالعاتی از دانشگاه هاروارد نیز شده است تا برگ دیگری در افتخارات این پژوهشگر ایرانی رقم بخورد.
آنچه ما را بر آن داشت با مهدی محسنیانراد مصاحبه کنیم نه تحقیقات و پژوهشهای وی در حوزه روزنامهنگاری بلکه نظریه جالب توجه او در خصوص انسان نئاندرتال (یکی از گونههای انسان اولیه) بوده است.
وی بر این نظر است که این احتمال وجود دارد آنچه در شاهنامه فردوسی و اساطیر باستانی ایران با عنوان «غول» یا «دیو» مطرح شده است در واقع انسان نئاندرتالی بوده که در دوره ماقبل تاریخ در کنار ساکنان فلات ایران میزیسته و از میان رفته است.
اگرچه زمانی که برای نخستینبار این احتمال توسط محسنیانراد در کتاب «ایران در چهار کهکشان ارتباطی» مطرح شد چندان مورد توجه قرار نگرفت، اما کشفهای اخیر در ایران و پیدا شدن آثار زندگی و زیست انسان نئاندرتال در سرزمینمان این احتمال را قوت بخشیده است.
افزون بر این تحقیقات جهانی صورت گرفته در این سالها نیز همدوره بودن نئاندرتال و انسان کرومانیون را به اثبات رسانده است.
در این مطلب سعی کردهایم ضمن بررسی این فرضیه از «محسنیانراد» بپرسیم که چطور چنین گمانهای به ذهنش خطور کرده است و چه شواهدی در تایید آن وجود دارد.
مواجهه انسان نئاندرتال و کرومانیون
انسان نئاندرتال یکی از گونههای اولیه انسان است و تفاوتهایی به لحاظ ظاهری و بهره هوشی با انسان امروزی داشته است.
با بازسازی دیجیتالی مغز نئاندرتالها مشخص شده که تفاوتی آشکار در شکل مغز آنها با انسان امروزی وجود دارد. ناحیه مخچه انسان امروزی به طور چشمگیری بزرگتر از انسان نئاندرتال است.
براساس شواهد علمی به دست آمده انسانهای گونه نئاندرتال چیزی بین ۲۳۰ هزار سال پیش تا ۴۰ هزار سال پیش در مناطق مختلف زمین میزیستهاند و خصوصا برای مدت طولانی بر اروپا تسلط کامل داشته و بر آن حکومت کردهاند.
برخی از پژوهشگران بر این باورند که نسل جدید انسانها یعنی انسانهای هوشمند امروزی علت انقراض گونه نئاندرتال هستند. این پژوهشگران با تکیه بر همزمانی پیدایش انسان مدرن و انقراض گونه نئاندرتال این فرضیه را پیش کشیدهاند که رقابت بر سر غذا و قلمرو باعث شده انسان هوشمند، انسان نئاندرتال را کشته و نسل آن را طی یک دوره زمانی در چیزی حدود ۴۰ هزار سال پیش منقرض کند.
با توجه به اینکه انسان هوشمند قطعا پنج هزار سال پیش از انقراض نئاندرتالها میزیسته است احتمالا این دو گروه انسانی با هم تماسهایی داشتهاند و وجود ژنهای مشترک در انسان هوشمند کنونی و گونه نئاندرتال هم میتواند تاییدی بر این رویارویی باشد.
شمار ژنوم انسان نئاندرتال سه میلیارد زوج و تقریبا برابر ژنومهای انسان امروزی است و احتمالا ژنهایی از انسان نئاندرتال با ژنهای انسان خردمند یکسان هستند که میتواند گواه آمیزش آنها باشد.
آثار نئاندرتال در ایران
با کشف دندان انسان نئاندرتال (اولیه) در غار تاریخی قلعهکرد آوج در سال ۱۳۹۸نه تنها قدیمیترین یافته انسانی جغرافیای سیاسی فعلی ایران یافته شد بلکه اثبات شد که فلات ایران نیز زمانی محل زیست این انسانهای اولیه بوده است.
سن بقایای کشفشده از سن کربن ۱۴ که بیش از ۴۵ هزار سال قدمت دارد بیشتر است و در آزمایشگاه تخمین اولیه صدهزار ساله برای آن در نظر گرفته شده است.
این دندان کشفشده از انسان نئاندرتال به دو آزمایشگاه در اروپا و آمریکا ارسال شده و نتایج آزمایشات سنسنجی به وسیله رادیو کربن انجامشده روی آن نشان میدهد قدیمیترین تمدن گونه انسانی نئاندرتال شناختهشده در ایران با فاصله زمانی زیاد و با حدود صد هزار سال متعلق به غار قلعهکرد آوج بوده است.
یافتههای باستانشناسی نشان میدهد غار قلعهکرد جزو قدیمیترین سکونتگاههای ایران با قدمت صد هزار سال است.
در سال ۹۸ کشف دیگری در غرب ایران بار دیگر بر وجود انسان نئاندرتال در کشور صحه گذاشت. نتایج پژوهش صورتگرفته توسط متخصصان موزه ملی، پژوهشگاه میراث فرهنگی، آزمایشگاه باستانسنجی دانشگاه تهران و چند دانشگاه فرانسوی ازجمله دانشگاه پواتیه و دانشگاه بوردو، در این سال مهر تایید دیگری بر وجود انسان نئاندرتال در ایران بوده است.
البته پیش از این هم در کاوش غار بیستون بخشی از استخوان ساعد انسان کشف شد که با توجه به لایهای که از آن به دست آمده قدمتی بیش از ۴۰ هزار سال داشت. این یافته مهم در موزه دانشگاهی پنسیلوانیا آمریکا نگهداری میشود. مقایسه اندازههای این نمونه با انسان نئاندرتال و دیگر نمونههای موجود نشان داده که این استخوان در گروه نئاندرتال و انسان مدرن دوره پارینهسنگی جدید جای میگیرد.
کشفهای اخیر وجود انسان نئاندرتال در فلات ایران را تایید میکند و میتوان گفت بدون شک چنین موجودی در فلات ایران میزیسته و احتمال رویارویی او با انسان هوشمند و امروزی وجود داشته است.
در تایید وجود نئاندرتال در ایران جبرئیل نوکنده رییس موزه ملی ایران گفته است: نتایج مطالعات یک دندان انسان کشفشده در غرب ایران که این هفته در ژورنال بینالمللی «تطور انسان» منتشر شد به طور قطع ثابت میکند انسان نئاندرتال در زاگرس میزیسته است.
آنطور که محسنیانراد میگوید در ایران حدود ۹ هزار سال تاریخ نوشتهشده وجود دارد که سندیت داشته و آثار تمدن آن قابل مشاهده است. از حدود ۴۰ هزار سال پیش تا ۹هزار سال پیش اما انسان پیش از تاریخ در ایران میزیسته است.
این انسان پیش از تاریخ از نگاه محسنیانراد قطعا در یک مقطعی از تاریخ خود با گونه انسانی قبل از خود که با نام انسان نئاندرتال شناخته میشود همدوره بوده است.
نظریه محسنیانراد در خصوص نئاندرتال
مهدی محسنیانراد در کتاب ایران در چهار کهکشان ارتباطی از همجواری انسان نئاندرتال (یکی از گونههای انسانهای اولیه) و انسان کرومانیون (انسان هوشمند) نوشته است و این نظریه را مطرح کرده است که افسانه «دیو» که در شاهنامه و اساطیر ایران نقل شده میتواند انسان نئاندرتال باشد. براین اساس در واقع نئاندرتال در دورهای با انسان هوشمند در تاریخ دور ایران همدوره بوده است.
برمبنای نظریه محسنیانراد، برداشت انسان هوشمند از گونه نئاندرتال که شباهتهایی به او داشته اما جثه بزرگتری داشته و وحشیتر است «دیو» است. بنابراین به زعم این پژوهشگر باید به اسطورهها نگاهی دقیقتر داشت چراکه در دل اسطورهها میتوان رگههایی از حقیقت را پیدا کرد.
محسنیانراد با بررسی اشعار شاهنامه و مقایسه ویژگیهای دیو با انسان نئاندرتال متوجه شده که شباهتهایی بین این دو وجود دارد.
برای مثال در این شعر فردوسی که میگوید: «تهمتن چو بشنید گفتار دیو، برآورد چون شیر جنگی غریو، هر آن کو گذشت از ره مردمی، ز دیوان شمر مشمر از آدمی»، محسنیانراد معتقد است در این شعر هم دیو موجودی قلمداد شده که انسان با آن ارتباط برقرار میکند و هم آن را موجودی میداند که آدم نیست و این ویژگیها با مشخصات نئاندرتال مشابهت دارد.
این پژوهشگر میگوید: در اوستا و متون ساسانی نیز از دیو یاد شده است و حتی از دیو مونث و مذکر نام برده شده است و برای دیو مونث واژه مخصوصی وجود داشته است.
محسنیانراد همچنین با اشاره به برخی کتب پس از اسلام شواهدی دیگر در تایید فرضیه خود ارائه داده است. وی میگوید: در بخشی از کتاب «مروج الذهب و معادن الجوهر» آمده است: «از بعضی فلاسفه نقل کردهاند که غول حیوانی است کمیاب… که خلق ناقص دارد… وشکل آن مانند انسان و بهایم است.»
این پژوهشگر برمبنای شواهد ارائهشده این فرضیه را مطرح میکند که مردمان فلات ایران در دوردست تاریخ با انسان نئاندرتال در ارتباط بودهاند.
خاستگاه نظریه محسنیانراد
مهدی محسنیانراد در پاسخ به این پرسش خبرنگار «جهانصنعت» که چطور شد چنین نظریهای به ذهنش خطور کرده و آن را در کتاب «ایران در چهار کهکشان ارتباطی» مطرح کرد میگوید:
کتاب ایران در چهار کهکشان ارتباطی چاپ اولش در سال ۱۳۸۴ بیرون آمد بنابراین شش یا هفت سال هم طول کشیده بود تا این دوهزار صفحه چاپی شکل گرفته و چاپ شود. لذا اگر به عقب برگردیم میشود سال ۱۳۷۶ که آن زمان چنین چیزی به ذهن من آمد و البته دیگرانی هم به این موضوع اشاره کردهاند.
محسنیانراد میافزاید: من در کتابم میگویم احتمال دارد آن اساطیری که در شاهنامه به عنوان غول از آنها صحبت میشود انسان نئاندرتال باشند. منتهی آن زمان که من داشتم این را مینوشتم حداقل اطلاعات خودم این بود که انسان نئاندرتال پیش از انسان کرومانیون بوده و بعد منقرض شده است.
این پژوهشگر ادامه میدهد: در سال ۱۳۵۳ من از طرف دانشکدهای که در آن شاغل بودم به اروپا و فرانکفورت رفتم. روزی بود که مسابقه فوتبال جام جهانی ۱۹۷۴ فکر میکنم بین آلمان و هلند برگزار میشد. من روز مسابقه داشتم با تلاش زیاد به دنبال آدرس دقیق موزه آنتروپولوژی میگشتم تا آن را پیدا کنم و جمجمه انسان نئاندرتال را ببینم. وقتی از یک ایرانی سوال کردم من برای آنکه به موزه آنتروپولوژی بروم چه مسیری را باید بروم به من گفت: «چند دقیقه دیگر فوتبال شروع میشود و آن وقت تو میخواهی به دنبال دیدن این فسیل جمجمه پیداشده از انسان نئاندرتال بروی؟» من آن روز این کار را کردم و بابتش مورد استهزای پسرانم قرار گرفتم که به فوتبال توجه میکردند. بنابراین ماجرا خیلی به عقب میرود. به آن روزی برمیگردد که من جلوی این جمجمه ایستاده بودم. قبل از این هم در سالهای آخر دبیرستان وقتی در کتاب درسی میخواندم نئاندرتالها پیش از کرومانیونها بودند به فکر میرفتم.
محسنیانراد میافزاید: با این (پیش) زمینه من کتاب ایران در چهار کهکشان ارتباطی را نوشتم. در خصوص سوالی که الان شما مطرح فرمودید باید بگویم یک روز یک پیامکی برای من آمد که به من توصیه کرد کتاب «انسان خداگونه» نوشته «هراری» را بخوانید. این کتاب، کتاب بسیار مهمی است که فیلسوف نسبتا جوان اهل سرزمینهای اشغالی آن را نوشته است. دو جلد کتاب است که یازده بار در ایران چاپ شده و بعد توقیف شد.
من تازه دو یا سه ماهی بود که پس از اتمام دوران مطالعاتیام از آمریکا برگشته بودم و دیدم که آمریکاییها نیز نویسنده این کتاب را میشناسند و فکر میکنم در یک مقطعی هم بیبیسی با نویسندهاش یک مصاحبه مفصل و ۳۰ دقیقهای داشت. این نویسنده در کتابش دستاوردهایی که اخیرا -البته اخیرا که عرض میکنم منظورم با معیارهای ایران است- در (در خصوص نئاندرتال) بوده را منتشر میکند . این دستاوردهای علمی مشخص میکند یقینا انسان نئاندرتال و انسان کرومانیون در یک دوره با یکدیگر میزیستهاند. البته من اصلا مدعی نیستم که قبل از این آدم این ادعا را کردهام و هیچ ادعایی ندارم. (بلکه) یک حدس و گمانی بوده است که شاهنامه دارد درباره جنگ میمونها، غول و انسانها صحبت میکند.
این پژوهشگر علوم ارتباطات اجتماعی با اشاره به دستاوردهای زیستشناسی در خصوص نئاندرتالها میگوید: الان دیگر ما میدانیم که در ژن همه ما مقداری DNA نئاندرتال هست و این موضوع را زیستشناسان کشف کردند علت هم آن است که گویا اینها (انسان کرومانیون و گونه نئاندرتال) با یکدیگر آمیزش نیز داشتهاند. بنابراین مثل اینکه در مناطق مختلف جهان این تعداد (ژن) باقیمانده نئاندرتال در آدمها متفاوت است.
محسنیانراد در تایید فرضیه خود یادآور میشود: من در کتاب گفته بودم در ایران در یکی از غارها فسیل جمجمه یک دختر نئاندرتال پیدا شده است. یکی از دانشجویان من در دانشگاه علامه با کمک پدرش به این غار در «بهشهر» رفته و از آن فیلمبرداری کرد. البته این جمجمه الان در ایران نیست و آن را به خارج از کشور بردهاند اما ما میدانیم که قطعا در ایران نیز همچون تمام دنیا نئاندرتال وجود داشته است.
اگرچه فرضیه محسنیانراد در خصوص حضور نئاندرتالها در ایران همچنان در حد فرضیه باقی مانده است اما بیشک دستاوردهای جدید علمی و نیز کشفیات صورتگرفته در ایران تا حدود زیادی آن را تایید میکند و چهبسا که انجام پژوهشها و کاوشهای باستانی آتی آن را به طور کامل به اثبات برساند.
اخبار برگزیدهلینک کوتاه :