انتصاب پُرحاشیه
رضا صادقیان *
انتصاب علی عسگری رییس سابق سازمان صدا و سیما به مدیریت یکی از بزرگترین شرکتهای کشور و دومین مجتمع پتروشیمی در خاورمیانه با واکنشهای بسیاری همراه شده است. موضعگیریهایی که تاکنون از میزان آن کاسته نشده و حتی برخی از حامیان دولت سیزدهم نیز به آن واکنش منفی نشان دادهاند.
چنین انتصابی را میتوان از دو منظر کاملا متفاوت نگاه کرد و فهمید: ۱- دقت به جایگاه گذشته سیاسی و ارتباطات فرد مورد نظر ۲- تکرار رویههای غلط در انتصابها و گماردن افراد غیرمتخصص در مشاغلی که تخصص در آن حوزه بسیار مهم و غیرقابل چشمپوشی است.
اول: انتصاب فرد سیاسی و بدون تخصص در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی که قرار است با توجه به روابطی که در ساختار قدرت و سیستم سیاسی کشور داشته بتواند با تکیه بر ارتباطات دولت وقت ارز حاصل از فروش محصولات پتروشیمی را به بانک مرکزی برساند و بخشی از دلنگرانی دولت را برای تامین منابع مالی مرتفع کند، چهبسا قابل توجیه باشد، چراکه در حال حاضر در نظر داشتن تحریمهای موجود و مسدود شدن برخی کانالهای مالی رسمی که مسوولان اقتصادی دولت گذشته و فعلی به آن اشاره کردهاند، چنین انتصابی قابل دفاع باشد. چنانچه موضوع را از چنین منظری نگاه کنیم، نه تنها نشستن عسگری روی این صندلی خطا نیست بلکه در راستای تامین منابع مالی دولت فهم میشود. مهمتر آنکه رییس سابق سازمان صدا و سیما به دلیل جایگاهی که در اختیار داشته با اکثر مدیران مستقر در دولت قبل و فعلی و مدیران سایر دستگاهها ارتباط داشته است، بنابراین چنین فردی میتواند با تکیه بر همین روابط کمک حال اقتصادی دولت و بلکه ساختار سیاسی کشور باشد.
دوم: در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی تخصص حرف اول و آخر را میزند. برخلاف بخشهایی مانند رسانه و تبلیغات و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی که هر فردی پس از مدت زمانی کوتاه مدعی داشتن تخصص و تجربه در همان کار میشود، مدیریت کردن و فعالیت در بخشهای متکی به دانش مهندسی نه تنها چنین امری را برنمیتابد، بلکه در نهایت امر این همه منجر به ایجاد هزینهای گزاف برای سازمان و در نهایت برای همان صنعت میشود. براساس گفتوگو با کسانی که در بخش نفت و گاز و پتروشیمی فعالیت داشتند، سپردن مدیریت یک حلقه چاه نفت حداقل نیازمند ۵ تا ۱۰ سال سابقه کار مستقیم برای مدیر منصوبشده است، در سایر بخشهای نفت نیز داشتن چنین تجربهای نیاز است، چراکه مدیر ارشد دائم با مهندسان، متخصصان و افرادی سر و کار دارد که براساس همان دانش و تجربه وابسته به دانش مهندسی سخن میگویند. بنابراین به نظر میرسد تکیه زدن چنین فردی روی صندلی که داشتن تخصص حرف اول آن را میزند و قرار است در شرایط تحریمهای کمرشکن کمک حال دولت و در نهایت وضعیت اقتصادی کشور باشد، نه تنها شرایط حال یک هلدینگ فربه را خوشتر از امروز نخواهد کرد، بلکه آنچه در ذهن دولتیها میگذرد نیز تحقق نخواهد یافت.
بررسی کارنامه پتروشیمی خلیجفارس در زمان حال حکایت از آن دارد چه زمانی که مدیر ارشد این واحد صنعتی توسط یک فرد متکی به دانش نفت اداره میشد و چه پس از آن که مدیر مترو تهران بر این صندلی تکیه زد و چه در زمان حال که رییس سابق صدا و سیما مسوول چنین سمتی شده است، در تمام این سالها مدیر ارشد این سازمان را «ماشین امضاء» وزارت نفت خطاب میکردهاند؛ عبارتی که حتی در برنامه پایش و سایتهای خبری تخصصی در حوزه نفت بارها و بارها تکرار شده است.
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :