برجام در گرو یک تصمیم سیاسی سخت
به گزارش جهان صنعت نیوز: نکته دیگر اینکه سرعت مذاکرات آنقدر کند است که همه طرفها از بابت آن ناراضی هستند و البته هر یک دیگری را مقصر این وضعیت میدانند. این را از اظهارات دیروز خطیبزاده میتوان فهمید چون او هم مثل اروپا و آمریکا که مدام هشدارهایی در راستای کم بودن زمان میدهند، از طرف مقابل به خاطر کند عمل کردن در ارائه ابتکاراتش انتقاد کرد.
البته هنوز هم ایران معتقد است که در وین بنبست لاینحلی نیست و امیرعبداللهیان وزیرخارجه کشورمان نیز تاکید میکند که قصد وقتکشی نداریم. تحلیلگران نیز تقریبا همین نظر را دارند. کارشناسان سیاست خارجی اغلب معتقدند که ایران قصد وقتکشی ندارد اما اصرارش بر مطالبات حداکثری مانع از پیشرفت مذاکرات است. همچنان که پافشاری طرف غربی بر خواستههای حداکثری اجازه پیشروی بیشتر را نمیدهد. بسیاری از دیپلماتهای پیشین و متخصصان امر این روزها و در گفتوگو با رسانهها پیشنهاداتی مثل مذاکره مستقیم با آمریکا، توافق موقف و یا استفاده از دیپلماسی اقدام در برابر اقدام را مطرح کردهاند. پیش گرفتن هر یک از این راهبردها اما نیازمند یک تصمیم سیاسی است و قاسم محبعلی مدیرکل پیشین وزارت خارجه تاکید میکند که تا وقتی طرفهای اصلی مذاکره یعنی ایران و آمریکا آن تصمیم سیاسی و سخت مورد نیاز را نگرفته باشند، گره از این پرونده باز نخواهد شد. آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی محبعلی با «جهانصنعت» است:
* سخنگوی وزارت خارجه دیروز از سرعت مذاکرات انتقاد کردهاند. طرف غربی هم البته همین نقد را به ما وارد میکند. با این وضعیت چه تحلیلی از روند مذاکرات دارید؟
مذاکرات به همان نقطهای رسیده که در دولت آقای روحانی متوقف شده بود و این همان نقطهای است که نیاز به تصمیمات سیاسی دارد. به نظر میرسد مذاکرات فعلی هم بعد از رفتوبرگشتها به همان متون و پیشنویسهایی رسیده که در دولت قبل روی آن صحبت میشد. آن زمان هم به گفته آقای ظریف ۹۰ درصد توافق شده بود و ۱۰ درصد باقیمانده طبیعتا مسائلی بود که از سطح کارشناسی یا معاونان وزرا خارج بود و باید مقامات عالی ایران و آمریکا و حتی اروپا، روسیه و چین درباره آن تصمیم میگرفتند.
* همان نقطهای که آقای روحانی میگفت میتوان یک هفتهای توافق کرد؟
بله، دقیقا.
* چرا هر بار در این مرحله متوقف میشویم؟
معادله فعلی به این صورت است که باید دید بازگشت آمریکا به برجام منجر به برداشتن چه دسته و گروهی از تحریمهای مرتبط با برجام ۲۰۱۵ میشود. در مقابل باید دید که ایران چگونه و با چه ترتیباتی به تعهداتی که در برجام انجام داده بود و بعد از خروج ترامپ از برجام از آن عدول کرد، برمیگردد.
شرایط اما تغییر کرده است. به این معنی که نه در ایران و نه در آمریکا و منطقه و… مشابه شرایط ۲۰۱۵ نیست. سیاست داخلی و خارجی آمریکا تا اندازهای تغییر کرده و آنها تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع کردهاند که برخی از آنها اگرچه همان اثر تحریمهای هستهای را دارند اما تحت عنوان تحریمهای برجامی نیستند. در ایران نیز بعد از خروج ترامپ از برجام شاهد پیشرفتها و دستاوردهایی در برنامه هستهای بودهایم که هزینههای زیادی برای آن صرف شده است. بر این اساس بازگشت به وضعیت سال ۲۰۱۵ آسان نیست و نیازمند یک تصمیم سیاسی در هر دو طرف است.
* یعنی امکان توافق برای هر دو طرف حتی از زمانی که برجام امضا شد هم کمتر است؟
بله، الان ایران غنیسازی ۶۰ درصدی و سانتریفیوژهای نسلهای جدید را دارد و هزینههای زیادی متحمل شده است. برجام در عمل با مشکلاتی همراه بود که بر اساس آن اعلام احیای برجام کافی نیست و شرکتها، بانکها و نقلوانتقال دلار با اعلام لغو تحریمها در دسترس ایران نخواهد بود. به خصوص نقل و انتقال دلار به تحریمهای اولیه برمیگردد در حالی که تحریمهای برجامی عمدتا تحریمهای ثانویه هستند. یا سرمایهگذاری در ایران طبق قانون داماتو که مرتبا تمدید میشود، مانع از آن میشود که شرکتها بیش از بیست میلیون دلار در ایران سرمایهگذاری کنند. این از جمله تحریمهایی است که در چارچوب برجام نبوده و با احیای آن لغو نمیشود.
* اما گفته میشود که هر دو طرف اراده جدی برای احیای برجام دارند و به آن نیاز هم دارد. هم ایران درگیر مشکلات اقتصادی و نیازمند لغو تحریم است و هم دولت بایدن برای آنکه در دوره چهارساله نخست موفقیتی داشته باشد باید برجام را احیا کند. این اراده و نیاز آن سختیهایی که گفتید را پوشش نمیدهد؟
برای همین هم معتقدم که نیاز به تصمیمات سیاسی سختی است. هم ایران و هم آمریکا میخواهند به برجام برگردند. اما خواستههای حداکثری دو طرف با هم فاصله زیادی دارد. یعنی آمریکا میخواهد ایران را به نقطه ۲۰۱۵ برگرداند تا ایران با مرحله گریز هستهای یک سال فاصله داشته باشد و اگر برنامه هستهای آن به سوی تولید سلاح انحراف پیدا کرد، یک سال زمان داشته باشند. از آن طرف ایران میخواهد تضمین داشته باشد که آمریکا دوباره از برجام خارج نمیشود. منظور از تضمین هم روی کاغذ نیست و ایران میخواهد روی زمین این تضمین را داشته باشد که اگر به هر دلیلی دوباره آمریکا از برجام خارج شد یا تحریمها را برنداشت، امکان خود در برنامه هستهای را از دست ندهد. بنابراین طرفین باید به یک نقطه میانی برسند که هم آمریکا از نظر خود این تضمین را داشته باشد که ایران به سوی تولید سلاح منحرف نمیشود و هم ایران بداند که آمریکا تحریمها را لغو خواهد کرد. هر دو اینها نیز تصمیمات سیاسی است. این اطمینان را طرفین باید در عمل داشته باشند. نقطه میانهای که هر دو طرف این اطمینان را پیدا کنند به راحتی پیدا نمیشود و همان پرانتزهایی است که در متن آمادهشده در مذاکرات دوره روحانی بازمانده بود. این پرانتزها البته در دوره آقای رییسی افزایش هم پیدا کرده است. منظور از پرانتز هم این است که مواد و بندها نوشته شده اما طرفین درباره چگونگی اجرای آن بندها با هم توافق ندارند.
* با توجه به شرایط موجود در ایران، آمریکا و مجموعا در نظام بینالملل، فکر میکنید که کدام یک از طرفها زودتر از مطالبات حداکثری خود دست کشیده و به سوی نقطه میانهای که اشاره کردید خواهد رفت؟
در اینجا دو بحث وجود دارد. یک اینکه در سیاست ارادهها با هم میجنگند و باید دید که کدام اراده زودتر شکسته میشود. نکته دیگر اینکه در این مورد واضح است که شرایط ایران شکنندهتر از شرایط آمریکاست. درست است که طرف آمریکایی هم مشکلاتی دارد و ناچار است بر اساس مشکلات داخلی، منطقهای و بینالمللی سیاستهای خود را تنظیم کند اما عدم توافق و عدم احیای برجام بر زندگی مردم آمریکا خیلی تاثیر ندارد. ممکن است این موضوع بر امنیت کلی آمریکا، امنیت متحدان آمریکا و امنیت جهانی تاثیر داشته باشد اما بر زندگی فردی و شخصی مردم آمریکا تاثیر ندارد. اما در این سو وضعیت کاملا فرق دارد. به این معنا که عدم احیای توافق برجام هم بر امنیت ملی ما و هم بر زندگی تکتک ایرانیان تاثیر مستقیم دارد. عملا زندگی مردم ایران گروگان این توافق است.
* با این اوصاف فکر میکنید که تصمیم و سیاست ایران در ادامه مذاکرات چه باشد؟
مساله مهم کشور ما در حال حاضر به صورت کوتاهمدت اقتصاد و معیشت مردم است و در بلندمدت هم توسعه ملی. یعنی معیشت مردم بدون اینکه تحریمها لغو شود و ایران قادر باشد نفت بفروشد و پول آن را بگیرد، همچنین بدون اینکه بتواند متناسب با آن صادرات و واردات آن را تنظیم کند و بودجه دولت تامین شود، امکان اداره کشور به صورت مطلوب را ندارد. بر این اساس رسیدن به توافق و احیای برجام برای کشورداری در ایران یک مساله مهم و حیاتی است. چارهای هم جز این نیست لذا باید یک انتخاب داشته باشیم. باید انتخاب کرد که برنامه هستهای ایران در شکلی که الان هست مهمتر است یا زندگی مردم و اداره کشور در یک سطح قابل قبول. البته نمیگویم که برجام میتواند همه مشکلات کشور را حل کند چراکه شاید ۸۰ درصد مشکلات کشور ما با برجام قابل حلوفصل نیست اما اینکه اداره کشور به شکل قابل قبول بتواند ادامه یابد نیازمند توافق هستهای است. از عبارت توافق هستهای استفاده میکنم و منظورم این است که شاید برجام به آن شکل سابق دیگر قابل اجرا نباشد.
اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسیلینک کوتاه :