xtrim

خاطره‌بازی با مشهورترین جهانگرد ایران

به گزارش جهان صنعت نیوز:  برادران امیدوار اما جزو آن کمتر از یک درصدی بودند که شور و شوق سفر و ماجراجویی را در دلشان زنده نگه داشتند و با یک موتورسیکلت و ۹۰ دلار پول که آن را هم قرض کرده بودند تن به سفری به دور دنیا سپردند. سفری که آنها را به دیدن بدوی‌ترین جوامع تاریخ از قبایل ساکن در جنگل‌های تاریک آمازون تا اسکیموها در قطب شمال برد. این دو برادر سفرنامه خود را در کتابی چاپ کرده و به انتشار رسانده‌اند که با استقبال گسترده ایرانیان و بخش قابل‌توجهی از عاشقان جهانگردی در اقصی نقاط جهان روبه‌رو شده است.

حاصل سفرهای این دو برادر افزون بر سفرنامه‌شان همچنین مجموعه‌ای از اشیا و عکس‌هایی است که می‌توانید آنها را در موزه برادران امیدوار واقع در مجموعه سعدآباد به نظاره بنشینید. سال‌هاست که عیسی امیدوار یکشنبه اول هر ماه به موزه خود رفته و با دوستدارانش صحبت کرده و با آنها عکس یادگاری گرفته و به آنها امضا می‌دهد.

با همه‌گیری کرونا این دیدارها قطع شد اما یکشنبه اول دی ماه ۱۴۰۰ فرصتی شد تا عیسی امیدوار بار دیگر به موزه خود بیاید و در میان استقبال گسترده طرفدارانش بخشی از خاطراتش را مرور کند.

opal

در این مطلب سعی می‌کنیم ضمن ارائه شرحی از مهم‌ترین بخش‌های سفر برادران امیدوار گزارشی از دیدار دوستانه عیسی امیدوار و پرسش و پاسخ‌های دوستداران او و روزنامه «جهان‌صنعت» از این جهانگرد ایرانی را ارائه کنیم.

عیسی امیدوار در ۹۲سالگی همچنان چهار ستون بدنش سالم است و هر وقت لازم باشد با حاضرجوابی تحسین‌برانگیزش حاضران را به خنده انداخته و یا با تعریف کردن خاطرات سفرهایش آنها را به هیجان می‌آورد.

شرح سفر برادران امیدوار

عبدالله و عیسی امیدوار اولین جهانگردان پژوهشگر ایرانی بودند که از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۳ سفری ۱۰ساله را به دور دنیا انجام دادند.

هفت سال ابتدایی سفر این دو برادر توسط موتورسیکلت صورت می‌گیرد و سه سال آخر را با خودرویی که کمپانی سیتروئن فرانسه به این دو جهانگرد اهدا می‌کند پی می‌گیرند. در مقطعی که این دو برادر ایرانی راهی سفری به دور دنیا می‌شوند تقریبا ۱۳۰کشور در جهان وجود داشته که آنها موفق می‌شوند از صد کشور بازدید کنند. تمام اشیایی که در موزه برادران امیدوار به نمایش در آمده یا در سفر به آنها اهدا شده و یا خریداری کرده‌اند. برای آنکه حمل این اسباب مانع سفرشان نشود در اولین محلی که دفتر پستی مشاهده می‌کردند آنها را به ایران ارسال می‌کردند و خانواده‌شان آنها را تحویل می‌گرفتند.

اگرچه برخی تصور می‌کنند که این دو برادر به پشتوانه مالی کسی و یا با حمایت مقامی همچون پادشاه ایران به سفر رفته‌اند اما آن‌طور که عیسی امیدوار می‌گوید آنها‌ سفر خود را صرفا با ۹۰ دلاری که قرض می‌گیرند شروع می‌کنند و در طول سفر با کار کردن، فروش عکس و فیلم‌هایشان به مجلات مختلف دنیا و با برگزاری نمایشگاه‌های موقت از عکس‌هایی که در طول سفر تهیه می‌کردند کسب درآمد می‌کردند. برادران امیدوار حتی در مقطعی برای تامین هزینه سفر خود در یک معدن طلا در آلاسکا کارگری می‌کنند.

برادران امیدوار در طول سفرشان به دلیل آنکه از نقاطی دیدن می‌کنند که ناشناخته بوده و با قبایل بدوی دیدار کرده‌اند که کسی جرات سر زدن به آنها را نداشته است به شهرت می‌رسند. یکی از قبایلی که برادران امیدوار در آمازون دیده و حتی مدتی را با آنها زندگی می‌کنند قبیله‌ای بوده که پس از پیروزی بر دشمنان سر مردان قبیله متخاصم را از بدن جدا کرده و با برشی که در پشت سر فرد ایجاد می‌کرده‌اند، پوست سر را از جمجمه خارج کرده و در آن شن داغ می‌ریخته‌اند و آن را در یک محلول گیاهی می‌گذاشته‌اند. آن‌طور که عیسی امیدوار می‌گوید این محلول گیاهی توسط شخص رییس قبیله درست می‌شده و با این ماده سر بسیار کوچک و جمع شده و به اندازه یک پرتقال در می‌آمده است؛ این محلول ماندگاری سر انسان را نیز بیشتر می‌کرده است.

سفر برادران امیدوار به دل بدوی‌ترین و خطرناک‌ترین قبایل جهان این دو جهانگرد ایرانی را نه تنها در ایران بلکه در دنیا به چهره‌هایی شناخته‌شده تبدیل کرده است تا جایی که هم‌اکنون کتاب‌های آنان به چهار زبان زنده دنیا ترجمه شده و در سراسر جهان به فروش می‌رسد.

دیدار جهانگرد ایرانی با مردم

عیسی امیدوار در محوطه کنار موزه سرپا ایستاده و حلقه‌ای چهل، پنجاه نفری از دوستدارانش به دور او شکل می‌گیرد. این جهانگرد پرآوازه با روی گشاده به سوالات تک‌تک دوستدارانش پاسخ می‌دهد و کتاب‌هایی را که آورده‌اند امضا می‌کند.

پسر جوانی که در نزدیکی عیسی امیدوار ایستاده می‌پرسد غذاهای بومیانی که آنها را در جای‌جای جهان می‌دیدید امتحان می‌کردید؟

عیسی امیدوار هم در حالی که تعجب کرده رو به او می‌کند و می‌پرسد: غذای بومیان را؟ و ادامه می‌دهد: یکی از غذاهای آنان یک کرمی به نام «مخوخوی» بود که آن را در فرمولید نگهداری کرده‌ایم و الان موجود است. در حالی که لحن شوخی دارد رو به پسر جوانی که این سوال را پرسیده می‌کند و می‌پرسد: میل دارید؟ (حضار می‌خندند.) سپس می‌گوید: در طول سفرمان میمون زیاد خورده‌ایم و با لحن شوخی اضافه می‌کند: نمی‌دانم اینجا برایمان میمون آماده کرده‌اند؟ (باز هم صدای خنده حضار بلند می‌شود.)

عیسی امیدوار در پاسخ به پرسشی در خصوص نحوه ورود به جوامع بدوی و قبایل می‌گوید: برای آنکه بتوانیم به داخل قبایل راه پیدا کرده و با آنها زندگی کنیم گاهی با تفنگی که داشتیم شکار می‌کردیم و گوشت شکار را در اختیار افراد قبایل می‌گذاشتیم. ما دو فیل شکار کردیم که واقعا هم از این کار (شکار کردن) خوشمان نمی‌آمد اما (گوشت شکار) در اختیار قبایل بود؛ ما که نمی‌توانستیم دو فیل را بخوریم. (خنده حضار)

مرد میانسالی می‌پرسد آیا فیلم، عکس و سندی دارند که منتشر نکرده باشند؟ عیسی پاسخ منفی داده و می‌گوید: چکیده آنچه که ما داریم در ویدئوی مستند برادران امیدوار ارائه شده است. ما در خیلی از کشورهای جهان با روسای جمهور و نخست‌وزیران دیدار داشتیم. مثلا ما با نهرو و مهاتما گاندی نخست‌وزیر هندوستان دیدار کردیم و از آنها یادداشتی گرفته‌ایم که در دفتر یادبودمان که در موزه به نمایش گذاشته شده هست. این جهانگرد ایرانی در خصوص اینکه کتاب سفرنامه‌اش به چه زبان‌هایی ترجمه شده می‌گوید: کتاب ما به چهار زبان ترجمه شده است که شامل فارسی، اسپانیایی، انگلیسی و فرانسوی است. از نسخه انگلیسی اثر خیلی استقبال شد. در فرانسه نیز از کارهای ما خیلی استقبال شد و در چند برنامه تلویزیونی در فرانسه فیلمی از ما نشان داده شد بدون آنکه ما اطلاع داشته باشیم و بعد دو موسسه مطبوعاتی (ناشر) خیلی علاقه‌مند شدند که کتاب من را به فرانسه ترجمه کنند و (این کار) تقریبا یک سال طول کشید.

عیسی امیدوار تاکید دارد که در سال‌های اخیر به هیچ عنوان از طریق انتشار مقالات و کتابشان به دنبال کسب درآمد نبوده‌اند و می‌افزاید: در طول سفرمان در بیشتر شهرهایی که بودیم مهمان دانشگاه‌ها بودیم و به جز درآمدی که در طول سفر از طریق فروش مقالاتمان به نشریات داشتیم، در این سال‌ها از طریق فروش مقاله هیچ پولی دریافت نکرده‌ایم و انتظاری هم نداشتیم. در این مدت هم هر آنچه که بوده و نبوده در اختیار میراث فرهنگی گذاشتم و مقدار زیادی از اشیایمان در انبار مدرنی که در نزدیکی موزه هست قرار داده شده است. تقریبا به اندازه ۵۰ درصد آنچه را که در موزه می‌بینید در خانه‌ام نگهداری می‌کنم وگرنه موزه من باید خیلی بزرگ‌تر باشد.

مادر زنده‌کننده شوق سفر

امیدوار در پاسخ به این پرسش که شور و شوق سفر و جهانگردی چگونه در وجود این دو برادر ریشه دوانده می‌گوید: مادر و پدر ما روستایی و از اهالی طالقان بودند که به تهران آمدند و ما شش خواهر و برادر بودیم. مادر من علاقه خاصی به سفر داشت و سفرهای زیارتی به قم و مشهد می‌رفت و ما را که کودک بودیم هم با خود می‌برد و برای ما (از جاذبه‌های سفر) تعریف می‌کرد. شما ببینید این تربیت چقدر موثر است و باید تربیت فرزندانمان را از کودکی شروع کرده و به آنها در مسائل فرهنگی و اخلاقی انگیزه دهیم. تابستان‌ها که مدرسه نداشتیم پدرمان ماشین گرفته و ما را به طالقان می‌برد و ما آنجا به گشت و گذار می‌رفتیم و تمام اینها برایمان انگیزه می‌شد.

این جهانگرد در خصوص اینکه پس از پایان سفر به دور دنیا چه کار کرده است و آیا سفر دیگری هم بعد از آن داشته می‌گوید: بله چندین بار سفر داشته‌ام. به استرالیا و کشورهای دیگر رفتم و بیشتر سفرهایم هم به منظور تکمیل کارهایمان بوده است. یک‌بار با همدیگر (به همراه عبدالله امیدوار برادرش) به آفریقا رفتیم و سه سال آنجا بودیم؛ بعد از آن هم من یک‌بار برای برنامه‌ای که خودم به طور خاص می‌خواستم اجرا کنم به شرق آفریقا رفتم و از قبیله ماسایی و پیگمه‌ها (قبیله آدم کوتوله‌ها که متوسط قدشان ۱۲۵ سانتی‌متر است) دیدن کردم.

حواشی سفرهای برادران امیدوار

دختر جوانی از امیدوار در خصوص خاطراتش از قبیله جیوارو می‌پرسد و اینکه چگونه شد که راهنمایشان به آنها هشدار فرار داد؛ عیسی امیدوار در پاسخ می‌گوید: جیوارو بسیار خطرناک بودند و کله‌های دشمنانش را قطع کرده و کوچکش می‌کردند تا اندازه یک پرتقال شود. این را بگویم که مسائل عشق و عاشقی هم در طول سفر خیلی برایمان پیش آمد و از قبایل آمازونی گرفته تا پاریس و تایلند برایمان اتفاق افتاد.

این جهانگرد ایرانی در پاسخ به پرسشی در مورد شاهزاده خانم تایلندی و مسائل و حاشیه‌هایی که اطراف آن وجود داشته نیز گفت: در تایلند ما نمایشگاهی برگزار کردیم که این شاهزاده خانم تماس گرفتند و مدتی با ما رفت و آمد داشتند. ایشان شاعر هم بودند. نمی‌دانم ایشان در حال حاضر در قید هستند یا خیر چون ۶۵ سال از زمانی که با ایشان ملاقات داشتیم گذشته است.

امیدوار در پاسخ به پرسشی در خصوص قبیله بدوی «ابوجینزها» در استرالیا نیز گفت: در استرالیا (در سال‌های دور) انسانی وجود نداشته و انسان‌ها از جنوب شرق آسیا برای پیدا کردن شکار به جنوب رفته و از آب گذر کرده و به سرزمین استرالیا رفته‌اند. این قبیله واقعا خیلی عقب‌مانده بودند. عکسی رنگی از آنها در کتابمان داریم که جشن‌های قبیله آنان را نشان می‌دهد. اینها قبل از برگزاری جشن بدن خود را رنگ‌آمیزی می‌کنند و عریان هستند؛ وقتی ما می‌خواستیم آنها را با پارچه و لباس بپوشانیم می‌گفتند اینها برای چه است؟

وی در خصوص سفرش به قطب شمال نیز گفت: در قطب شمال با اسکیموها در شرایط خیلی سخت و در دمای ۶۰ تا ۶۵ درجه سانتیگراد زیر صفر زندگی کردیم؛ یعنی اگر جایی بودید که سکوت حکمفرما بود صدای یخ زدن و شکستن بخار دهان را می‌توانستید بشنوید.

امیدوار در خصوص علت آنکه به قطب جنوب نرفته می‌گوید: من قطب جنوب نرفتم و برادرم که خیلی علاقه‌مند بود رفت؛ یک دلیلش هم این بود که آنجا پایگاه‌های اطلاعاتی زیادی بود. در شیلی به دلیل اقامت سه ماهه و انتشار مقالاتمان شناخته شده بودیم و کسانی که با کشتی‌ها به قطب جنوب می‌رفتند کار علمی انجام می‌دادند و عاقبت یکی از کشتی‌ها عذرخواهی کرده و گفت یکی از ما دو نفر را می‌تواند به قطب جنوب ببرد. در این منطقه البته انسان بدوی حضور ندارد و فقط پنگوئن دارد.

پاسخ به پرسش‌های «جهان‌صنعت»

عیسی امیدوار در پاسخ به پرسش «جهان‌صنعت» که در حال حاضر برادرش چه می‌کند گفت: برادرم یک موسسه فیلمسازی در شیلی دارد که با تجربه‌ای که ما خودمان در حوزه فیلمسازی و فیلمبرداری با دوربین‌های ۱۶ میلیمتری داشتیم ایشان در شیلی استفاده کرده و کار می‌کند.

وی در پاسخ به این پرسش «جهان‌صنعت» که پس از این همه سفر کدام کشور را برای زندگی بهتر می‌داند نیز گفت: هر نقطه‌ای فرهنگ و اقتصاد خود را دارند؛ آن زمان که ما سفر می‌کردیم در اروپا خیلی نظم و ترتیب وجود داشت و این اختلافاتی که الان بین کشورها وجود دارد اصلا نبود. برای تفریح جنوب اروپا بد نیست. هرچه به سمت شمال اروپا می‌روید خیلی مردم از هم جدا هستند و هرکس سرش به کار خودش است و با دیگری کاری ندارد و مردم خونسردتر هستند. در جنوب اروپا و در اسپانیا و فرانسه اما فرهنگشان به ما نزدیک‌تر است.

عیسی امیدوار پس از پایان صحبت‌هایش با حوصله تک‌تک کتاب‌هایی را که برایش آوردند امضا کرد و در آخر در میان تشویق هوادارانش از مردم جدا شده و برای برگزاری جلسه با مدیران موزه، محل موزه برادران امیدوار را ترک کرد.

اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیدهخواندنی
شناسه : 244345
لینک کوتاه :