تردیدها درمورد نقش آنکارا در حل چالش مسکو- کییف
در شرایطی که شاهد تنش فزاینده در روابط میان روسیه و اوکراین هستیم، رجب طیباردوغان رییسجمهوری ترکیه در سفر به اوکراین و دیدار با ولادیمیر زلنسکی رییسجمهوری اوکراین پیشنهاد داده که حاضر است برای کاهش تنشها میان مسکو و کییف میانجیگری کند. علت پیشنهاد آنکارا در حل مناقشه اوکراین و روسیه به جهت آن است که ترکیه هم با روسیه ارتباط دیپلماتیک دارد و هم با اوکراین. در این ارتباط اردوغان بر این باور است که روابط نزدیکی نیز با ولادیمیر پوتین دارد و با آنکه ترکیه عضو ناتو و در حکم عقبه استراتژیک این پیمان امنیتی و نظامی است، از روسیه سلاح وارد میکند و روابط اقتصادی قوی با مسکو دارد به گونهای که تصور میشود روابط آنها در محیطهای منطقهای نظیر قفقاز و جغرافیای آناتولی یک رابطه راهبردی و استراتژیک است. حتی اردوغان اخیرا ادعا کرده که ترکیه در میان کشورهای عضو ناتو، تنها کشوری است که روسیه را هیچگاه متهم به حمله به اوکراین نکرده و بر سر مناقشه کریمه نیز ادعا دارد که کریمه بخش لاینفک و جزء جداناپذیر حیات سرزمینی مسکو است. از طرف دیگر روابط سیاسی- تجاری ترکیه با کییف مسبوق به سابقه بوده به گونهای که ترکیه و اوکراین در جریان نشست میان رهبران این دو کشور چندین توافقنامه امضا کردند، از جمله توافقنامه تجارت آزاد که کییف میگوید: میزان مبادلات تجاری دو طرف را ظرف پنج سال از هفت میلیارد دلار به ۱۰ میلیارد دلار در سال افزایش خواهد داد. حال از اینکه اگر کشوری بخواهد تحت آموزههای صلح و پارادایم کانتی خود را مکلف به ایجاد صلح کند و از رهگذر نقشهای میانجیگری و واسطهای از تنشهای فزاینده کشورها جلوگیری کند و سطح منازعات را کاهش دهد، میتواند اتفاق مناسبی باشد، اما اگر چنین ادعایی از سوی آنکارا و رییسجمهوری چون رجب طیباردوغان پیشنهاد شود محل تردید است و نباید آن را جدی گرفت. اردوغان آنگونه که کنشها و الگوهای رفتاری او نشان داده، در مناسبات منطقه آناتولی، قفقاز و منطقه پرآشوب غرب آسیا خود به عنوان بخش بزرگی از مساله است نه حل مساله. مماشات با داعش و سکوت معنادار آنکارا در حمام خون و کشتار کوبانی، راهاندازی سه عملیات سپر فرات، شاخه زیتون و چشمه صلح برای نابودی و محاق کردها در شمال سوریه، تعقیب سناریوی بحران برای براندازی بشار اسد در نظام سیاسی سوریه و نادیده انگاشتن نتایج نشستهای تهران- آستانه و سوچی بابت حل بحران سوریه و رزمایش برادران خدشهناپذیر به همراه باکو در شمال غربی ایران و در عرصه داخلی نیز عبور از میراث جمهوری و حرکت به سمت یکهسالاری و حذف نخبگان حزب عدالت و توسعه، همگی نشان میدهند که نقشیابی اردوغان در حل بحران روسیه و اوکراین بیشتر فرصتطلبانه و حتی جاهطلبانه است. واقعیت آن است که یک مقام میانجی در حل منازعات دو کشور باید به طور طبیعی بیطرف باشد، ولی بابت ترکیه و اردوغان اینگونه نیست، چراکه اولا اگر ادعا و توان اردوغان در حل بحران روسیه و اوکراین قابل راستیآزمایی باشد، اردوغان حتما از حقوق تاتارهای کریمه و حاکمیت اوکراین بر این مناطق دفاع میکند و این مسالهای است که نمیتواند مورد توافق و رضایت روسیه باشد. ثانیا پیشنهاد اردوغان در قبال روسیه بیش از اندازه متاثر از نیازهای ترکیه به انرژی این کشور است. واقعیت این است که ترکیه همسایه هر دو کشور از طریق دریای سیاه است. در این ارتباط، ترکاستریم و بلواستریم دو خط اصلی هستند که گاز طبیعی را بدون عبور از هیچ کشوری به طور مستقیم از طریق دریای سیاه به ترکیه میرسانند. قطعا در صورت حمله احتمالی روسیه به اوکراین، زنجیره تامین سوخت ترکیه یعنی خط لولههای گاز طبیعی ترکاستریم و بلواستریم به ترکیه قطع میشود و تجارت محصولات کشاورزی با ترکیه را مختل میکند. قطعا اگر خط لولههای گاز طبیعی ترکاستریم و بلواستریم از طرف روسیه مورد حمله قرار گیرد ماجرا و مجازاتی مانند قطع گاز روسیه به اروپا آن هم بعد از انقلاب نارنجی این بار دامن ترکیه را نیز خواهد گرفت و میتواند منجر به بحران کمبود گاز طبیعی در ترکیه شود. البته نیاز ترکیه به روسیه فقط منحصر به انرژی و گاز طبیعی نیست. روسیه کشور مهمی در تامین مواد غذایی ترکیه محسوب میشود، به همین دلیل وقوع یک جنگ میتواند در همه زمینهها از انرژی و گردشگری گرفته تا محصولات غذایی بر ترکیه اثر منفی بگذارد. بنابراین و با مجموع شواهد و قرائن میتوان گفت که دغدغه اردوغان نه برای تنش فزاینده مسکو- کییف بلکه برای آن است که نیازهای تجاری این کشور تحتتاثیر یک جنگ پرشدت و تنش فزاینده نزول نیابد. بنابراین نمیتوان به نقش میانجی و واسطهای آنکارا امیدوار بود. قطعا چنین نقشی نه از سر پارادایم کانتی بلکه از روی استیصال و نیاز است.
* کارشناس ارشد مسائل دفاعی و امنیتی
لینک کوتاه :