پیام مثبت آمریکاییها
به گزارش جهان صنعت نیوز: آنچه در روزهای اخیر بر امیدواریها افزوده اما توئیت رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران و مذاکرهکننده ارشد آمریکاییها در وین است. او نوشته بود: «امروز گفتوگوی خوبی با نمایندگان شورای همکاری خلیجفارس و اردن درباره مذاکرات ادامهدار جهت بازگشتی دوجانبه به پایبندی به برجام [توافق هستهای] داشتم. از آنجا که مذاکرات در هفتههای آتی به نتیجه خواهد رسید، ما به رایزنی دقیق با شرکایمان در منطقه ادامه خواهیم داد.»
از سویی «رو خانا» نماینده جمهوریخواه کنگره آمریکا از ایالت کالیفرنیا در توئیتی مدعی شد که به زودی خبرهای شگفتآوری از توافق شنیده میشود. وی نوشته است: «خوشحالم که میبینم دیپلماتهای ما پیشرفت خارقالعادهای را تحت رهبری نماینده ویژه آمریکا در امور ایران (رابرت مالی) کسب کردهاند. خروج ترامپ ما را در مسیر جنگ قرار داد و اکنون زمان برای ورود دوباره به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) فرا رسیده است.»
پیش از آن سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی به نقل از علی باقری گفته بود که شرایط برای رسیدن به یک توافق خوب و پایدار مهیا است. اگرچه با یک «به شرط آنکه» همه حرفها و شرط و شروط قبلی را تکرار کرده و از خوشبینی اولیه کاسته بود.
فقط این نیست و رفتوآمدهای مقامات قطری نیز بر امیدهای موجود افزوده و این تصور را ایجاد کرده که این دست میانجیگریها فایده دارد و توافق را محتمل میکند.برای تحلیل روند مذاکرات و ترسیم چشمانداز آن اما نمیتوان به اخبار مذاکرات و تحرکات کشورهای دنیا یا منطقه اکتفا کرد. آنچه موافقان و مخالفان برجام در ایران و آمریکا نیز میگویند، حائزاهمیت است.
مخالفان داخلی برجام
در ایران اگرچه به تند و تیزی قبل شاهد مخالفت با برجام نیستیم اما همچنان وضعیت به نحوی نیست که بتوان گفت همه خواهان احیای برجام هستند. بسیاری از مخالفان و کسانی که دنبال آتش زدن و پاره کردن برجام بودند، سکوت کردهاند. نامه ۲۰۰ صفحهای سعید جلیلی در مخالفت با برجام و پیشنهاد غنیسازی ۹۰ درصدی هم تکذیب شده اما هنوز معلوم نیست آن «خبر واقعی» که گفتهاند، در راه است چیست! ضمن اینکه مخالفتهای کیهان هم همچنان ادامه دارد.
همین پنجشنبه بود که روزنامه کیهان به انتقاد برخی تحلیلگران نسبت به تغییر نظر دلواپسان درباره احتمال مذاکره با آمریکا واکنش نشان داده و نوشته: «در این دولت که مذاکره مستقیم با آمریکا ممنوع است و برخلاف دولت قبل که آمریکا را کدخدا میدانستند و دیکتهاش را مینوشتند، تیم مذاکرهکننده دولت کنونی آمریکا را تحقیر کرده و به میز مذاکره راه نداده است.»
فشار به دولت بایدن
در آمریکا نیز وضعیت بهتر از اینجا نیست. از نامه سناتورهای آمریکایی برای سختگیرانهتر کردن تحریمهای ایران چیزی نگذشته که میبینیم فرمانده سنتکام نقش ایران در منطقه را مورد توجه قرار داده و ما را «تهدید اصلی» میخواند.
فقط این نیست و یک نمونه از آخرین مخالفتها با برجام و فشارها به دولت بایدن برای پایان دادن به مذاکرات را در اظهارات اخیر باب منندز سناتور آمریکایی اهل نیوجرسی میبینیم. او اگرچه دموکرات اما مخالف برجام و خواهان تشدید تحریمها علیه ایران است. او گفته: «نمیتوان به ایران اجازه داد که آمریکا را برای حصول یک توافق بد یا توافقی موقت تهدید کند که به این کشور فرصت میدهد ظرفیت هستهای خود را گسترش دهد. این دقیقا همان چیزی است که من نسبت به چارچوب برجام نگران بودم، توافقی که اجازه میدهد بخش گستردهای از برنامه هستهای ایران فعال باقی بماند.»
رییس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا در ادامه با طرح این ادعا که ایران در آستانه مجهز شدن به سلاح هستهای قرار دارد، نه فقط از آمریکا، بلکه از متحدان بینالمللی آن نیز خواست که فشارها علیه ایران را افزایش دهند و تحریمها علیه این کشور را بازگردانند تا ایران برنامه هستهای و موشکیاش را متوقف کند و دست از اقدامات خود در خاورمیانه و آن چه حمله به نیروهای آمریکایی در این منطقه میخواند، بردارد.
او حتی به موضوع خرید نفت ایران از سوی چین اشاره و تاکید کرده که آمریکاییها نباید چشم خود را روی این نقض تحریم ببندند. منندز در ادامه حتی از جامعه بینالملل هم خواست که ابزارهای اعمال فشار بر ایران را به کار گیرند.
نشانههای مثبت
با همه این اوصاف برخی از تحلیلگران همچنان خوشبین هستند و توافق را در دسترس میبینند. مثلا حسن بهشتیپور تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با «جهانصنعت» میگوید: «سناتورهایی که از اول مخالف برجام بودند، دوباره شروع به انتقاد کردهاند. به طور مشخص سناتور منندز که خودش دموکرات است با بایدن مخالفتهایی کرده است. البته این مخالفتها تاثیری در روند مذاکرات ندارد. به این خاطر که همانطور که در داخل ایران هم عدهای مخالف برجام هستند و کاری از پیش نمیبرند چون طرف جایگزین و بهتری ندارند، در آمریکا نیز همینطور است. آنهایی که از بایدن انتقاد میکنند عملا دیدند که سیاست آقای ترامپ به نتیجه نرسید.»
وی میافزاید: «آنها میخواستند که یا ایران تسلیم شده و ۱۲ شرط پمپئو را بپذیرد یا حکومت ایران از طریق فروپاشی داخلی تغییر کند اما دیدیم که اینطور نشد. الان هم دموکراتها به ترامپ و همفکرانش میگویند که شما با خروج از برجام مشکلات آمریکا را بیشتر کرده و نتیجهای هم از سیاست تحریم همهجانبه نگرفتید. جمهوریخواهان و دموکراتهای مخالف برجام طرح جدیدی هم ندارند بنابراین مخالفتهایی که اکنون در رسانههای آمریکا مثل فاکسنیوز یا جلسه سنا بیان میشود، خیلی بر روند مذاکرات اثرگذار نیست.»
بهشتیپور تغییرات اخیر در تیم مذاکرهکننده آمریکا را به فالنیک گرفته و همچنین به برخی تلاشهای منطقهای برای به ثمر رساندن احیای برجام دلخوش است. او میگوید: «بایدن اما با تغییراتی که در تیم مذاکرهکننده ایجاد کرد، موانع را به نحوی برداشت و این گام مهمی بود. از طرف دیگر قطر نقش جدیدی را برعهده گرفته است. وزیر خارجه خود را به ایران فرستاده، امیر قطر به آمریکا رفته (البته این سفر فقط به خاطر ایران نبود و کلا قطر در حال نزدیک کردن خود به آمریکا است) و این میانجیگری پالس مثبتی به روند مذاکرات بود.
از طرف دیگر موضعگیریها در داخل ایران نشان میدهد که پذیرفتهاند روند مذاکرات تاثیر تعیینکنندهای در اقتصاد، بازار و تجارت دارد. قبلا گفته میشد که نباید مذاکرات را به اقتصاد ایران گره زد اما واقعیت این است که کسی این گره را نمیزد بلکه این ارتباط به صورت طبیعی وجود داشت و عامل روانی بازار تحت تاثیر مذاکرات است. اینکه شاهدیم مدام از پیشرفت در مذاکرات و نزدیک شدن به دیدگاههای یکدیگر گفته میشود، به خاطر این است که تاثیر منفی روی بازار نگذارند اگرنه از نظر واقعی هنوز تصمیمات سخت گرفته نشده است.»
وی با اشاره به اینکه «هم ایران و هم آمریکا باید تصمیم بگیرند که از خواستههای اولیه خود کوتاه آمده و به سوی هم حرکت کنند» میگوید: «البته طرف ایرانی با بیان این موضوع که ما دنبال لغو تحریمها در چارچوب برجام هستیم، یک گام از خواستههای خود کوتاه آمده چون قبل از آن خواستار لغو تحریمهای برجامی و غیربرجامی بود. طرف آمریکایی نیز با مجوز دادن به کرهجنوبی برای اینکه بخشی از داراییهای ایران را آزاد کند یا صدور مجوز به عراق برای مراودات اقتصادی با ایران، از خود انعطاف به خرج داده است. البته طرف ایرانی به این چیزها قانع نیست و میخواهد که تحریمهای نفتی و تحریم بانک مرکزی کاملا پایان یابد تا ایران بتواند پول حاصل از صادرات و فروش نفت خود را به کشور برگرداند. این مساله هنوز حل نشده و آمریکاییها باید تصمیم بگیرند و این موضوع را حل کنند.»
=بهشتیپور در پاسخ به اینکه با این اوصاف امیدی به حصول توافق هست یا خیر؟ میگوید: «به نظر من مساله قابل حل است و طرف ایرانی هم آمادگی دارد تا اگر این اقدامات انجام شد، برای بحث راستیآزمایی و تضمین فکر دیگری کند چون واقعیت این است که در روابط بینالمللی تضمینی وجود ندارد و تضمین تنها خواست کشورها برای تحقق قرارداد است.»
وی البته توئیت امیدوارانه اخیر مالی را یک اظهارنظر رسانهای میداند و در این رابطه میگوید: «اینکه رابرت مالی گفته احتمال به نتیجه رسیدن مذاکرات ظرف چند هفته آتی وجود دارد ناشی از این است که آمریکا به شدت روی افزایش توان هستهای ایران موضع دارد و نگران رسیدن به نقطه گریز هستهای است. آمریکاییها معتقدند که ذخایر ایران تا ماه فوریه به حدی که بتواند بمب بسازد یعنی همان گریز هستهای میرسد و به همین خاطر میگویند که تا آن زمان باید به نتیجه رسید و برجام را بعد از آن برای خود عملا بیخاصیت میدانند. ابراز امیدواری رابرت مالی در این سمتوسو است. ضمن اینکه به نظرم این یک حرف رسانهای است. در واقعیت از آنجا که دو طرف واقعا خواهان توافق هستند میتوان امیدوار بود که در ماه فوریه به یک نقشه راهی شبیه آنچه در سال ۹۴ در ژنو به دست آمد، برسند.»
دیر یا زود
برخی دیگر از تحلیلگران اما به اندازه بهشتیپور خوشبین نیستند. برخی از آنها صراحتا اظهار بدبینی کرده و توافق را در دسترس نمیدانند و گروه دیگری هم وجود دارند که ترجیح میدهند به جای تحلیل، صبر کنند. این گروه معتقدند که توافق در نتیجه اراده طرفین حاصل میشود اما شاید نه به این زودیها. امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل آمریکا در این گروه جای دارد. او در گفتوگو با «جهانصنعت» میگوید: «آنچه هیاتهای مذاکرهکننده یا مشاوران آنها و رسانههایشان اعلام میکنند حاکی از رو به جلو بودن مسیر است اما مذاکرات همچنان پیچیده است و رسیدن به توافق نزدیک نیست.»
وی توضیح میدهد: «از یکسو گفته میشود که توافقات خوبی در بخشهای مختلف موضوعات حاصل شده و پرانتزها رو به کاهش است. از طرف دیگر ادعای طرفهای غربی مبنی بر اینکه تا ۱۵ فوریه مهلت است و بعد از آن برجام از دست میرود و… سر جای خود باقی است. به نظر نمیرسد که تا ۱۵ فوریه شاهد چنین اتفاقی باشیم.»
ابوالفتح معتقد است که «فعلا باید صبر کرد. ایران اصرار دارد که حتما دغدغههایش رفع شود و دو، سه خواسته اصلی دارد. مذاکرات ادامه دارد و گفته میشود پایتختها حداقل تهران و واشنگتن باید تصمیمات سخت سیاسی بگیرند، اینکه چنین تصمیماتی گرفته میشود یا خیر ، به ازای هر کدام از این تصمیمات چه امتیازاتی داده و چه امتیازاتی گرفته میشود، هنوز معلوم نیست و باید منتظر ماند و دید که در جریان مذاکرات چه اتفاقاتی خواهد افتاد.»
این کارشناس مسائل بینالمللی در پاسخ به اینکه آیا واقعا امیدی به حصول توافق در این مرحله وجود دارد یا خیر، میگوید: «امیدواری البته همچنان وجود دارد. الان بحث بر سر زمان است و اصطلاحا دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.»
وی تصریح میکند: «در شرایط موجود هیچ چیزی غیراز توافق در دسترس نیست. تحریم، حملات سایبری، اقدام نظامی و هیچیک از اینها دغدغه و نگرانی آمریکاییها را برطرف نمیکند. بنابراین اگر مذاکرات در دور هشتم به توافق نرسد به دور نهم خواهد کشید، در دور نهم هم به دست نیاید، دور بعدی شروع میشود. حتی اگر اعلام کنند که برجام را کنار گذاشتیم و درباره آن دیگر صحبت نمیکنیم، شش ماه بعد باید بیایند و صحبت کنند. راهی غیراز مذاکره وجود ندارد. از این رو توافق حتما حاصل خواهد شد اما زمان آن معلوم نیست. ممکن است دو ماه دیگر، شش ماه دیگر یا پنج سال دیگر باشد. بدون توافق هم چیزی عوض نخواهد شد.»
مثل بهشتیپور خوشبین باشیم یا مثل ابوالفتح محافظهکارانهتر فکر و تحلیل کنیم، فرقی ندارد؛ راهی غیراز صبر نیست و باید ببینیم هیاتهای مذاکرهکننده بعد از آن مشورتهایی که با پایتختهایشان کردند، کار را چطور پیش میبرند. آیا مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا انجام میشود یا خیر؟ اگر انجام شود، کمکی به احیای برجام خواهد کرد یا خیر. همچنین باید دید که طرفین از کدام یک از خواستههای خود گذشته و یا چه فرمولی برای تحقق خواست همه طرفها یافتهاند. این ابهامات را زمان مشخص خواهد کرد؛ زمانی که غربیها معتقدند خیلی زیاد نیست و در ایران تحلیلگرانی مثل ابوالفتح معتقدند حالا حالاها ادامه دارد.
لینک کوتاه :