جایگاه بازار سرمایه در اقتصاد ایران/ بورس قلک دولتها
به گزارش جهان صنعت نیوز: از همین رو شاید بتوان پانزدهم بهمن ماه را تنها به عنوان سالروز تاسیس بورس و ورود بازار سرمایه به شاکله اقتصاد ایران گرامی داشت چراکه طی سالهای اخیر سهامداران تنها به عنوان دارندگان منابع مالی و نقدینگی، مورد توجه قرار گرفته و در مقاطع گوناگون حتی از جانب سیاستهای اقتصادی دولتها متضرر شدهاند.
در همین ایام نیز در حالی پنجاه و چهارمین سالگرد تولد بورس در ایران را گرامی داشتهایم که بازار سرمایه یکی از نامطلوبترین دورههای خود را از سر میگذراند و همچنان با استانداردهای جهانی فاصله قابل ملاحظهای دارد؛ وضعیتی که البته نتیجه سیاستگذاریها و دیدگاههای غلط اقتصادی طی سالهای گذشته بوده است. دیدگاههایی که بیشترین سهم از کیک اقتصاد را در اختیار بخش دولتی قرار داده تا از این منظر بازار سرمایه نیز به قلکی برای تامین هزینه ناکارآمدی سیاست دولتها تبدیل شود. عظیم ثابت کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با «جهانصنعت» بازار سرمایه ایران را نمونهای بومی میداند که همچنان با استانداردهای جهانی فاصله زیادی دارد و بر این باور است که مشکل اصلی عقبماندگی بورس ایران در کنار تحریمها، سلطه دولت بر اقتصاد بوده است.اگرچه بورس ایران در مقایسه با بازارهای سرمایه جهان و بورسهای بینالمللی از سابقه کمتری برخوردار است اما با این حال اکنون بیش از نیم قرن از عمر آن میگذرد؛ عمری که البته انتظارات زیادی را نیز در میان فعالان اقتصادی ایجاد میکند. با این حال اما بازار سرمایه ایران همچنان نتوانسته است از لحاظ کارایی فاصله خود را با استانداردهای جهانی کاهش دهد.
کارشناسان بازار سرمایه و تحلیلگران اقتصادی مهمترین آفت بازار سرمایه ایران را سلطه دولت بر اقتصاد کشور و عدم شفافیت در اعمال قوانین و مقررات میدانند که سبب شده است عملکرد بورس ایران همچنان در فاصله محسوسی با بازارهای سرمایهای کشورهای دارای اقتصاد آزاد قرار گیرد. طی سالهای گذشته همواره رد پای سیاستهای دولت در رشدهای شارپی و ریسک آفرین یا ریزشهای بزرگ بورس دیده شده است. این ضربهها از سوی دولت یا به صورت غیرمستقیم و از طریق دستکاری نرخهای بهره و قیمتگذاری دستوری با فشار بر شرکتهای تولیدی و صادراتی بر سر بورس وارد آمده یا از طریق عرضه اوراق دولتی، شاخصسازی از طریق سهمهای بزرگ، دخالت در مدیریت و رگولاتوری بازار و مواردی از این دست، بازار سرمایه را با تلاطم مواجه کرده است.
نمونه آن نیز که همچنان نتایج آن پیش چشم سرمایهگذاران است، سیاستهای دولت دوازدهم در بهرهبرداری حداکثری از بازار سرمایه در سال ۹۹ بود؛ سیاستی که البته با وجود شعارهای دولت سیزدهم هنوز هم متوقف نشده و با شدت کمتری ادامه دارد. با این حال اگرچه برداشت بیرویه دولت از بازار سرمایه در سال ۹۹ زیانبار بود اما شاید یک فایده مهم نیز داشته است. آن هم جهش جایگاه بازار سرمایه و توجه به منافع آن در سیاستگذاریهای اقتصادی است. اکنون بیش از ۵۸ میلیون نفر از جمعیت کشور به صورت مستقیم یا غیرمستقیم و از طریق سهام عدالت درگیر بازار سرمایه هستند. بدین ترتیب حضور این جمعیت میلیونی در بازار مقاومت دولتها برای بیاعتنایی به بازار سرمایه در قانونگذاری و مطالبات سرمایهگذاران را در هم شکسته است. نشانه این ارتقای جایگاه را نیز میتوان در نتیجهبخشی رایزنیهای اهالی بازار سرمایه در سال ۹۹ و ۱۴۰۰ در حوزه بودجه و قیمتگذاری خوراک صنایع مشاهده کرد که تنها نمونهای از نفوذ مطالبات بورسیها در لایههای قانونگذاری بوده است. با این حال اما بازار سرمایه ایران همچنان با چالشهای زیادی به ویژه در حوزه مدیریتی و دخالتهای دولت در متغیرهای اثرگذار بر بازار سرمایه مواجه است.
لزوم شایستهگزینی در بخشهای مدیریتی
عظیم ثابت کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با «جهانصنعت» بورس ایران را یک بورس بومیشده میداند و اظهار میکند: «ما بر اساس استانداردهای دنیا کار نکردیم و یا کم کار کردهایم. اگر قرار است بورس ما توسعه یابد باید از بورسهای موفق دنیا الگوبرداری کنیم. گرچه ملاحظاتی در خصوص بحثهای تطابق با مسائل شریعت داریم که خوشبختانه سازمان بورس دارای کمیته فقهی است که میتواند در استانداردسازی یک سری موارد کمک بسیاری کند. مثل کشورهای مسلمانی که استانداردسازی کردهاند از جمله ترکیه، اندونزی، مالزی و… تا بتوانیم ما هم الگوبرداری را با ساختارهای دینی خودمان تطبیق بدهیم.» کارشناس بازار سرمایه با اشاره به راهاندازی بورس تهران از سال ۱۳۴۶ عنوان میکند: «حدود یک دهه بعد از راهاندازی بورس انقلاب شد و دیگر پروسههایی که قبلا مدیران بورس دنبال میکردند به علت جنگ عملیاتی نشد.
در واقع شروع مجدد بورس در سال ۱۳۶۸ بود که تاکنون حدود ۳۲ سال از آن میگذرد. قطعا طی این سالها اتفاقات خوبی در بورس افتاده است از جمله اینکه نهادسازی و ابزارسازی شده و ارزش معاملات رشد کرده است. همچنین نمادهای بیشتری در بورس جذب شدهاند و برای دولت و بسیاری از شرکتها از طریق بورس تامین مالی صورت گرفته است.» او میافزاید: «بورس از جنبههای مختلف رشد کرده که جای مباهات دارد. اما به نظر من هنوز هم با یک بورس استاندارد و پیشرفته فاصله زیادی داریم و امیدواریم که بتوانیم زیرساختها را فراهم کنیم.» ثابت در خصوص راههای توسعه بازار اظهار میکند: «نکته بسیار مهم این است که به نیازها توجه داشته باشیم و بر اساس شایستهسالاری و شایستهگزینی قدم برداریم بدین معنا که کار را به دست کاردانها بسپاریم.
باید افرادی را بر کرسیها بنشانیم که برای بهبود وضعیت تلاش کنند، بتوانند در عمل نیازها را به درستی تشخیص دهند و عملگرایی داشته باشند.» او در ادامه عنوان میکند: «ابتدا باید بدانیم نیازها چیست و در این زمینه یک آسیبشناسی انجام دهیم و سپس افراد شایسته و عملگرا را بر سر کار بگذاریم.»
دلایل عقبماندگی بورس ایران
این کارشناس بازار سرمایه بخشی از مشکلات بازار سرمایه طی این سالها را به تحریمها مربوط میداند و علت بخشی دیگر را در عدم ارتباط بورس ایران با بورسهای پیشرفته دنیا جستوجو میکند که سبب شده است بازار سرمایه ایران از توسعه و رشد آنها بینصیب بماند. او تاکید میکند: «دنیای امروز دنیایی نیست که ما منتظر بمانیم؛ باید حتما تلاش کنیم مخصوصا در حوزه زیرساختی مثل بحث IT base و ساختارهای معاملاتی خیلی بیشتر میشد کار کرد اما انجام نشده است.
هنوز هم به محض اینکه معاملات بورس خوب میشود، بلافاصله سیستمها هنگ میکنند. بورس سال گذشته به خصوص در دو ماه تیر و مرداد رشد زیادی کرد اما ما مشکل سامانه معاملاتی را داشتیم که باعث شد معاملات بازار به دو نیمه اول و دوم تقسیم شود.
در این حالت در نیمه دوم خیلی از سهمها رشد بیرویه داشتند که به ریزش بورس دامن زدند؛ اگر ما ساختار معاملاتی خوبی داشتیم شاید این اتفاقات نمیافتاد؛ در بورسهای موفق دنیا صبح و عصر و حدودا روزی هفت ساعت معامله انجام میشود ولی ما برای چهار ساعت زمان هم دچار مشکل هستیم.»
ثابت تاکید کرد: «بخشی از این مشکلات به خاطر تحریم است و بخشی از آن هم به دلیل عدم استفاده از ظرفیتهای داخلی است. ما متخصصان خوبی در حوزه IT داریم که با ساختارهای معاملاتی آشنا هستند.»
حلقههای مفقوده توسعه بازار سرمایه
ثابت در ادامه بحث حاکمیت شرکتی را در بازار سرمایه و اقتصاد ایران یکی از حلقههای مفقوده توسعه میداند. او در ادامه عنوان میکند: «در همین حال هنوز نتوانستهایم کانون یا نهادی برای سرمایهگذاران خرد ایجاد کنیم که متاسفانه نکته بدی است.» این کارشناس بازار سرمایه میافزاید: «از همه مهمتر اصل ۴۴ قانون اساسی است که نتوانستیم آن را اجرا و بورس را خصوصی کنیم؛ چه در ساختار بورس، چه در معاملات و چه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس، ساختار اقتصاد کشور ما بیشتر دولتی است و این موضوع خواه ناخواه اثرگذار است. در همین راستای دولتی بودن، بحث قیمتگذاری دستوری یکی از مهمترین مشکلاتی است که بورس ما از آن رنج میبرد.» وی ادامه میدهد: «در کنار آن ابهام در تصمیمگیریهای کلان اقتصادی بورس و فعالان اقتصادی را آزار میدهد و به علت عدم شفافیت، اطمینان و عدم چشمانداز روشن نمیتوانند تصمیمات درستی بگیرند.»
پیشنیازهای بورس کارآمد
این کارشناس بازار سرمایه اظهار میکند: «اگر بخواهیم یک بورس کارآ داشته باشیم باید در داخل بورس بحث زیرساختها، نحوه معاملات و سرمایهگذاری غیرمستقیم مورد توجه قرار گیرد. یکی از مشکلات در سال گذشته این بود که مردم به روش مستقیم وارد بازار شدند و متاسفانه دچار ضرر و زیان شدند و هر چه منابع آمده بود خارج شد. سهامداران نه کانونی دارند و نه در زمان ورود آموزشی دیده بودند.»
ثابت میافزاید:«باید هم برای دوران رونق و هم دوران رکود بورس برنامه داشته باشیم و از پتانسیلهایی که داریم استفاده کنیم؛ اگر قرار است بورس پویا، کارآمد و شفافی داشته باشیم باید از تمامی ظرفیتها مخصوصا از نخبگان استفاده کنیم و شایستهگزینی را ملاک قرار دهیم. بر اساس آن به سمت عملگرایی برویم و چه در داخل و چه در خارج از بورس که بورس را تحتتاثیر قرار میدهد برنامه داشته باشیم. هنوز بحث بودجه مطرح میشود و بورس را ماهها تحت تاثیر خود قرار میدهد و دولت نیز همچنان در خصوص بحثهایی مثل نرخ خوراک پتروشیمیها، مالیات و مشوقهای آن، فرآیندهای خصوصیسازی، بهره مالکانه و… برنامه مدونی ندارد!» او تاکید میکند: «در همه جای دنیا اگر بورس خوب عمل کرده است به دلیل آن بوده که کار را به متخصصان سپردهاند نه اینکه دولتها مستقیما دخالت کنند.
کار دولت سیاستگذاری، نظارت و تسهیل مسیر اقتصاد است. دولت دانش و زمان مدیریت بورس را ندارد. ما باید از این فضای ایجاد شده استفاده کنیم و بورس را با ساختارهای کارا و بهتری پیش ببریم.»
لینک کوتاه :