کوچ نهنگها به بازارهای موازی
روز شنبه نرخ دلار در بازار آزاد با ریزش مواجه بود؛ به نحوی که تنها در مدت چند ساعت قیمت این ارز از کانال ۲۷ هزار تومانی به کانال ۲۶ هزار تومانی سقوط کرد. روند ریزشی نرخ دلار مجددا ترس قدیمی اهالی بازار سرمایه از کاهش بدون توقف قیمت ارز را زنده کرد تا این بازار در روز شنبه بر سر دوراهی صعود و نزول قرار گیرد. بدین ترتیب در پایان معاملات نخستین روز هفته، بازار با مازاد عرضه ۱۵ میلیارد تومانی روبهرو بود و ارزش صفهای فروش با رشد مواجه بود. این در حالی بود که ارزش صفهای خرید در این روز کاهش یافته بود. بازگشایی بازار ارز در روز گذشته اما تکلیف بازار سرمایه را روشن کرد. دلار آزاد روی رقم ۲۶ هزار و ۱۰۰ تومانی بازگشایی شد تا بورس را در مسیر نزولی قرار دهد. بدین ترتیب حاکمیت ترس بر سر بازار سرمایه شاخصهای این بازار را عقب راند و خروج بیش از هزار و ۴۰۰ میلیارد تومانی پول حقیقیها را رقم زد. رکوردی بیسابقه طی پنج ماه گذشته! بررسی آماری عملکرد بازار سرمایه حاکی از آن است که بیش از ۸۰ درصد از شرکتها در روز گذشته با افت قیمت مواجه بودهاند. به نحوی که سهام تمامی نمادهای گروههای «فرآوردههای نفتی، کک و سوخت هستهای»، «خودرو و ساخت قطعات»، «مخابرات» و «شرکتهای چندرشتهای صنعتی» روندی نزولی را سپری کردند و یکپارچه سرخپوش شدند. برخی ناظران، خروج پول از بازار و فروشنده شدن سهامداران را به شناسایی سود پس از چند روز مثبت گره میزنند. برخی نیز بر این باورند که بازار در چرخه ترس گرفتار شده و معاملهگران از ترس زیان بیشتر به محض شناسایی فرصت خروج، اقدام به فروش میکنند. در بازارهایی که به سندروم ترس مبتلا شدهاند عموما عرضه سهام بالاست و افزایش صفوف فروش مشاهده میشود. روندی که طی روزهای گذشته در بازار سرمایه ایران قابل مشاهده است. ترس سهامداران از ریزش بیشتر بازار افت قیمتی سهمها را نیز در پی دارد.
بدین ترتیب هر چه امید نسبت به بهبود اوضاع کاهش یابد، ترس تشدید میشود و هر چه ترس تشدید شود، عرضه افزایش مییابد. روندی که نتیجه آن تقویت روند نزولی قیمت سهمها و زیان بیشتر خواهد بود تا جایی که سهم به کمترین میزان خود برسد. در این زمان فرصت برای ورود دوباره سرمایهگذاران هوشمند فراهم میشود. سرمایهگذارانی که در دوران ترس و خروج دیگران، فرصتهای ورود را شناسایی کردهاند و بدین ترتیب سهام را در پایینترین قیمت ممکن خریداری میکنند. طی ماههای اخیر اگرچه معاملات سهام در روندی رکودی قرار داشته است اما بازار سرمایه همچنان از ترس سرمایهگذاران نیز رنج برده است. ترسی که موجب افت قیمتی سنگین برخی سهمها و رسیدن آنها به کمتر از ارزش ذاتی خود شده است. با این حال اما اگر چه بازار در نتیجه ترس و افت قیمتها در نقطه جذابی برای سرمایهگذاری قرار گرفته است اما این چرخه به دلیل سیاستهای دولت تکمیل نشده و خبری از ورود سرمایهگذاران هوشمند نیست. بهرهکشی دولت از سرمایههای بازار و زیانسازی مکرر برای سهامداران از یک سو و تصمیمهای غیرشفاف و عموما خالی از عاقبتاندیشی از سوی دیگر، بازار سرمایه را به پیکری نیمه جان تبدیل کرده و توان هرگونه خیزش مجدد را از آن سلب کرده است. به نحوی که پولهای هوشمند عموما یا در بازار پول پناه گرفتهاند یا به سمت معاملات مسکن کشیده شدهاند. بدین ترتیب میتوان گفت رفتارهای دولت طی پنج ماه و نیم گذشته، سایه ترس را مجددا بر بازار سرمایه حاکم کرده و در خروجی را به سرمایهگذاران و صاحبان نقدینگی نشان داده است.
القای ترس به سرمایهگذاران
روزبه شریعتی تحلیلگر بازار سرمایه در گفتوگو با «جهانصنعت» تاکید میکند: «چرخه ترس و طمع در همه بازارها سندیت دارد و چرخه قابل درک و زیبایی در بازارها است. اگرچه نمیتوان هیچگاه به صورت ملموس تعیین کرد که در حال حاضر در کدام بخش از این چرخه قرار داریم، اما این چرخه به صورت روانشناسی میتواند وجود داشته باشد.» او با تاکید بر اینکه بازار در حال حاضر به شدت ترسیده است، عنوان میکند: «با این حال ترس فعلی بازار از جنس ترسهای قبلی نیست. در حال حاضر پولهای بزرگی هستند که میتوانند با ورود به معاملات، بازار را به شدت تکان دهند. ارقامی که در سپردههای بانکی حتی سپردههای دیداری که کوتاهمدت هستند و زمره شبهپول محسوب نمیشوند، نشان میدهند که ورود این اسمارتمانیها یا نهنگها میتواند بازار سرمایه را زیر و رو کند. اما اینکه چرا این پول وارد بازار نمیشود دلایل خود را دارد.» شریعتی اظهار میکند: «پول سهامدارانی مانند ما پولهای کوچکی است که فقط میتوانیم آنها را هچ کنیم تا از تورم عقب نیفتیم، اما پولهای بزرگ تنها به این نکته فکر نمیکنند، اسمارتمانیها تمامی ریسکها و سیستمهای نظارتی را در نظر میگیرند. وقتی صاحبان پولهای بزرگ خیالشان راحت است که تا زمانی که پول در بانکهاست، نه مالیاتی شامل آنها میشود و نه قرار است پاسخ دهند این پول از کجا آمده است، چرا باید پول را حرکت دهند؟ یا زمانی که پول را در بازار ملک قرار داده و مثلا قرار است برای ملک ۲۵ میلیارد تومانی تنها پنج میلیارد تومان مالیات دهند چرا باید پول را حرکت دهند؟ در حالی که چنین ملکی حداقل ماهانه ۵۰ میلیون تومان درآمد از اجاره خواهد داشت. من و شما به عنوان کارمند اگر قرار باشد ۵۰ میلیون تومان در ماه حقوق بگیریم باید دستکم هشت میلیون تومان از آن را مالیات بدهیم، اما صاحب این ملک در انتهای سال فقط پنج میلیون مالیات میدهد. در نتیجه پولهای بزرگ و نهنگها ترجیح میدهند به بازاری بروند که امن باشد، زیرا برای این پولها امنیت سرمایهگذاری مهم است نه اینکه به سمت بازاری بیایند که اینگونه به تن نحیف آن ضربه میزنند و نگاه به آن هم یکطرفه و از جنس تامین مالی است!» او ادامه میدهد: «متاسفانه دولت قبل به این افتخار میکرد که از بازار سرمایه ۳۵ هزار میلیارد تومان تامین مالی کرده است به جای اینکه با شناساندن این بازار به مردم، بازار سرمایه را به عنوان یک طبقه دارایی تعریف کند. اما متاسفانه این نگاه وجود ندارد. صندوق توسعه ملی بسیار راحت میتواند این تعریف را جا بیندازد و بازار سرمایه را به عنوان یک طبقه دارایی معرفی کند، اما چرا به جای این رویکرد تا این حد با بازار سرمایه مخالف میشود و حتی همان پولی که یک سال است تصویب شده، کامل پرداخت نشده است؟ دلیل آن این است که خود قانونگذار هم قبول ندارد که بازار سرمایه میتواند یک طبقه دارایی باشد! اینها بحثهای ریشهای است و فکر میکنم همه این موارد به وضعیت فعلی بازار دامن میزند. پولهای بزرگ با خیال راحت در بانک و ملک مینشینند و بازار سرمایه از این اهرم بینصیب میماند.»
ریسکآفرینی دولت در بازار سرمایه
شریعتی تصریح میکند: «بازار سرمایه در یک شرایط نامطلوب و برزخی سیر میکند، قیمت دلار در بازار آزاد کاهش یافته و هیچگونه چشمانداز روشنی هم از توافق وجود ندارد. در همین حال بازار به شدت نسبت به مجموعه سیاستگذار و قانونگذار اعم از مجلس و دولت بیاعتماد است. از یکسو یک بام و دو هوای سازمان برنامه در تنظیم قوانین است و از سوی دیگر رفتار دوگانه مجلس که در ظاهر از بازار سرمایه حمایت میکند اما حمایتها واقعی نیستند و در مقاطعی که باید وارد عمل شود ورود نمیکند. در مقابل زمانی که بحث مالیاتستانی با هدف کاهش کسری بودجه میشود، مجلس از پایههای مالیاتی که در تمام دنیا اجرایی میشود عبور میکند و دست روی بازارهای شفاف میگذارد که نتیجه آن مسیر اشتباهی است که کمافیالسابق طی کردهاند. بر این اساس مسیر درست اقتصادی که از بازار سرمایه میگذرد را نابود میکنند، سرمایهگذاران را میترسانند و آنها را به سمت بانکها و ملک سوق میدهند. هر زمان هم که مجددا شرایط تورمی ایجاد شود پول به سمت ارز و طلا و سکه که سرمایهگذاریهای عقیمی هستند حرکت میکند.» او تاکید میکند: «متاسفانه قانونگذار و سیاستگذار نشان داده که دوست دارد همین رویه را ادامه دهد و اصلا به این فکر نمیکند که لازم است مسیر را تغییر دهند تا ساختار مالیاتی کشور درست شود. اما در مقابل میبینید که سیاستگذار مالیات را بر خانه ۲۵ میلیاردی معادل پنج میلیون تومان میبندد اما نرخ گاز را برای شرکتهای تولیدی ۱۵ برابر گازی تعیین میکند که قطر و روسیه به صنایع خود میفروشند! این رویکرد شبهاتی را برای فعالان اقتصادی و بازار سرمایه ایجاد میکند و اینگونه به ذهن متبادر میشود که شاید نگاه قانونگذار هم این است که کماکان بهترین سرمایهگذاری، سرمایهگذاری در ملک و بانک است! بدین ترتیب سرمایهگذاران مجددا به سمت این بازارها سوق داده میشوند.» او تصریح میکند: «در حال حاضر اعتماد در بازار سرمایه به شدت از دست رفته و این بازار تکلیف خود را نمیداند، چشمانداز اقتصادی ندارد و نمیداند قرار است برجام در چه ابعادی از لحاظ اقتصادی گشایش ایجاد کند. روزها هم همینگونه میگذرد. با این حال اما روز گذشته را نمیتوان نسبت به روزهای قبل استثنایی توصیف کرد.»
فرصت آربیتراژ
تحلیلگر بازار سرمایه در تشریح عملکرد بازار در روز گذشته نیز عنوان میکند: «روز گذشته شاهد خروج هزار و ۴۵۰ میلیارد تومانی پول بودیم که عمدتا از دو نماد فولاد و فملی رقم خورد. طبیعتا در تمامی بازارهای مالی سرمایهگذارها از فرصت آربیتراژ استفاده میکنند. به طور مثال سهامدار عمده سهم «الف» را دارد که قیمت آن هزار تومان است و سهم «ب» را هم دارد که قیمت آن ۱۵۰۰ تومان است، در این میان از سهم ۱۵۰۰ تومانی حمایت میکند که در نتیجه قیمت آن پایین نمیآید اما سهم هزار تومانی ۸۰۰ تومان میشود. سرمایهگذاری که به دنبال انتفاع است این فرصت را به عنوان آربیتراژ شناسایی میکند و سهم ۱۵۰۰ تومانی را که گرانتر است میفروشد و سهم بیشتری از سهام ۸۰۰ تومانی را میخرد. بر این اساس ممکن است بخش بزرگی از این خروج پول که روز گذشته رخ داد در واقع از بازار خارج نشده باشد، بلکه خروج پول توسط اشخاص حقیقی فعال بازار سرمایه رخ داده باشد، به نحوی که از نمادی خارج و به نمادهای دیگر با هدف استفاده از فرصت آربیتراژ وارد شده است.» شریعتی میافزاید: «اگر بنا است که از سهمها حمایت شود به نحوی که ترس سهامداران بریزد و قیمتها پایینتر نرود اولا باید آنقدر منابع زیاد باشد که به صورت مستمر این مدل حمایت انجام شود و دوم اینکه از همه سهمهای بازار یا دستکم از ۲۵۰ نماد بنیادین بازار که سودآوری قوی دارند این حمایتها صورت گیرد. چهبسا یک سهامدار سهم فولاد را بفروشد و یک سهم کوچک سرب و روی که در همین بازه ۲۰ درصد ریزش کرده را بخرد و لزوما به سهام بزرگ ورود نکند.»
لینک کوتاه :