xtrim

تبعات افزایش تقابل گفتمانی

مهدی مطهرنیا *

در پرونده هسته‌ای ایران دو بازیگر اصلی یعنی ایران و ایالات متحده آمریکا و بازیگران پیرامونی در بافت‌های موقعیتی گوناگون با منافع مختلف درگیر یک پرونده با هدف‌گذاری‌های متمایز از هم به نفع پایتخت‌های کشورهای خود هستند.

پرونده هسته‌ای ایران فقط پرونده هسته‌ای ایران نیست و نظم آینده جهانی را نیز به گونه‌ای دیگر رقم می‌زند. ۱+۵ مدل تک، چندقطبی در نظام بین‌الملل را به نمایش می‌گذارد. چند قطب بزرگ قدرت با همه ادعاهای خود در ارتباط با کنار زدن قدرت ایالات متحده آمریکا امروز با ایران مذاکره و سپس به عنوان راوی روایت ایران با آمریکا مذاکره می‌کنند. هر کدام نیز در این روایت‌ها به دنبال منافع خود هستند.
از سوی دیگر ایالات متحده آمریکا در چارچوب مفاهیم و گفتمان غالب به عنوان یک پایتخت جهانی لیبرال بورژوازی عمل می‌کند و ایران نیز به عنوان پایتخت مقاومت در برابر استکبار جهانی آن هم با سرکردگی ایالات متحده آمریکا وارد عمل می‌شود لذا این دو دچار بحران مفاهیم و بحران گفتمانی در لایه‌های درونی هستند، بنابراین زمانی که هر کدام از سردمداران حاکم در واشنگتن یا تهران سخن می‌گویند، سردرگمی‌های بیشتری برای جامعه پیرامونی که با ادبیات آنها آشنا نیستند، ایجاد می‌شود.
آمریکا وقتی می‌گوید توافق در دسترس است، یعنی اینکه ایران به برجام برگردد، محدودیت‌های مورد نظر آمریکا را پذیرا باشد و برخی از عملکردهای تشویقی ایالات متحده آمریکا برای بازگشت به برجام را در برابر تسلط آمریکا بر برجام و حوزه بین‌المللی پذیرا باشد و آماده شود تا در باب پرونده‌های دیگر با آمریکا سخن بگوید.
این در حالی است که در ایران وقتی سخن از آمادگی برای توافق گفته می‌شود، درست برعکس بر این باور است که باید ایالات متحده آمریکا به شرایط تهران تن در دهد و نه‌تنها به برجام برگردد، بلکه همه تحریم‌های پرونده‌های دیگر را به واسطه قبول ایران برای بازگشت به برجام تعطیل کند و از فشار آوردن به ایران در پرونده موشکی، مسائل منطقه‌ای و حقوق بشر و دیگر موارد عقب‌نشینی کند. همچنین بلندمرتبگی و بلندآواز‌گی ایران در نظام بین‌الملل را پذیرا باشند به گونه‌ای که امروز در ادبیات بسیاری از سران سیاسی در ایران گفته می‌شود که ایران ابرقدرت جهانی است و نباید اکنون به عنوان یک ابرقدرت به ایالات متحده آمریکا در این زمینه باج دهد.
مفاهیمی که از سوی دو طرف به کار برده می‌شود، دارای بار معنایی و گفتمانی خاص خود در پایتخت‌های هر دو کشور است. اگرچه می‌توان گفت که این‌گونه گفت‌وگو می‌تواند زمینه‌سازی برای گرفتن امتیاز بیشتر پای میز مذاکره باشد اما به دلیل واقعیت میدانی یعنی ابرقدرتی ایالات متحده آمریکا و تحت‌تاثیر قرار گرفتن تهران تحت فشارهای اقتصادی کمرشکن و حداکثری، اگر این میزان از رودررویی و تقابل در بخش گفتمانی و مفهومی افزایش پیدا کند و هر یک بخواهند در معیارها و موازین خود برای حفظ هیبت‌شان- در آمریکا برای حفظ هیبت خود به عنوان یک ابرقدرت و در ایران به عنوان حفظ هیبت انقلابی خود به عنوان مدعی قدرت جهانی شدن و اثرگذاری بر ابرقدرتی مثل آمریکا- در سطح سیاسی نیز مساله‌ای حل نمی‌شود و اگر هم حل شود، موقتی و در مسیر ایجاد دردسرهای بیشتر برای این پرونده در آینده است.
* تحلیلگر مسائل بین‌المللی

opal
اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 246466
لینک کوتاه :