شرایط حساس و شکننده در وین
دکتر صلاحالدین هرسنی *
اگرچه تا پایان دور هشتم مذاکرات همه شواهد و قرائن بر پیشرفت معنادار مذاکرات در وین دلالت میکرد، اما با آغاز دور جدید مذاکرات شرایط در وین به بیشترین شرایط حساس و شکنندگی خود رسیده است. به عبارت دیگر، دور جدید مذاکرات وین، زیر سایه رفتارهای ناسازگار قرار گرفته و برخلاف آنچه که «میخائیل الیانوف» خوشبین همچون گذشته پیشبینی کرده بود که برای توافق در وین فقط پنج دقیقه فاصله داریم، اما به نظر میرسد که برای رسیدن به توافق، راه طولانی و درازی در پیش است.
از منظر علتشناسی، فضای حاکم حساس و شکننده بر مذاکرات وین معلول دلایلی است. اولین دلیل مربوط به وجود نظمی از آشفتگی و دوآلیسم رفتاری در «کنگره» با نگرشهای «رابرت مالی» نماینده آمریکا در امور ایران برای اعطای مجوز به دولت ترامپ در توافقات وین است. در واقع در شرایطی که رابرت مالی گفته که ما در مرحله نهایی هستیم و این دوره از مذاکرات حساس است و تا پایان فوریه، فقط ۲۰ روز فرصت داریم، شاهد آن هستیم که سناتورهای کنگره آمریکا دولت بایدن و رابرت مالی را متهم به مماشات و سازش با ایران کردهاند. در این ارتباط سناتورهایی چون: لینسی گراهام «سناتور ایالت کارولینای جنوبی» تد کروز «سناتور تگزاس» تام کاتن «سناتور آرکانزاس» در زمره آن دسته از سناتورهایی هستند که کارشکنیهای آنها حول محور برجام منحصربهفرد است. افزون بر این و از بد حادثه، برخی از نمایندگان دموکرات مجلس سنا نیز با برجام مخالفت دارند. باب منندز «سناتور ایالت نیوجرسی»، چاک شومر «سناتور نیویورک» و بن کاردن «سناتور مریلند» در زمره سناتورهای دموکرات مجلس سنای آمریکا قرار دارند. در این ارتباط، اغلب نمایندگان جمهوریخواه مجلس آمریکا در سنا هیچ موافقتی با برجام ندارند و در خطمقدم «برجامستیزی» قرار دارند، چراکه نگرش آنها همسو با نگرشهای ترامپ است و معتقدند که برجام بدترین توافق ممکنی بوده است که از سوی دولت دموکرات اوباما با ایران منعقد شد. در واقع پیام اصلی این سناتورها در شرایط حاضر نهتنها هشداری به دولت بایدن و رابرت مالی برای تغییر مسیر و برون از «سیاست مماشات» با ایران در مذاکرات وین است، بلکه قویا تاکید میکنند که باید تلاشهای تهاجمی برای جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هستهای را آغاز و اعمال کنند، چراکه فعالیتهای هستهای ایران به جهت مماشات و سیاست «صبر و انتظار» دولت بایدن پیشی گرفته و با سرعت زائدالوصفی به «نقطه گریز» رسیده است. افزون بر این وجود نظمی از آشفتگی و دوآلیسم رفتاری متوجه پیام دیگری نیز به ایران است و آن تداوم معضل تضمین است. در واقع سناتورهای برجامستیز کنگره آمریکا بابت دادن تضمین به ایران از آنکه دولت بعدی آمریکا میتواند از برجام خارج شود، ناتوان هستند. آنگونه که از قراین و نشانگان نیز پیداست، دولت بعدی قطعا از حزب جمهوریخواه خواهد بود، چراکه میزان محبوبیت و مقبولیت بایدن بار دیگر با کاهش و افت ۴۴ درصدی، رکورد جدیدی را ثبت و به بیشترین حد خود نزول کرده است. به این ترتیب و در شرایطی که کمتر از یک سال به انتخابات میاندورهای ۲۰۲۲ آمریکا باقی است، نظرسنجیها از پیشی گرفتن و پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات مذکور خبر میدهند. در واقع همین پیروزی در حکم سکوی پرشی برای حزب جمهوریخواه برای ورود به کاخسفید و تصدی امر ریاستجمهوری خواهد بود. تحت این شرایط مشکل ناتوانی دادن تضمین برای دولت جانشین، بیشتر از همه ساختاری است و ربطی به رییسجمهوری خاصی ندارد و تا زمانی که معاهدهای نتواند حمایت «دوسوم» سنا و بیشتر از نیمی از مجلس نمایندگان در کنگره را به دست آورد، دستهای رییسجمهوری جدید بابت چگونگی برخورد با برجام باز است. در واقع میتوان گفت که مشکل فعلی واشنگتن در همین یک مساله مهم نهفته است؛ از آن جهت که فقدان جایگاه ساختاری نمیتواند دستهای جانشین خود را برای خروج از توافق به طور قانونی ببندد.
به همان میزانی که شاهد نظمی از آشفتگی و دوآلیسم رفتاری در کنگره آمریکا هستیم، متاسفانه و در کمال حیرت، شاهد نظمی از آشفتگی از سوی تصمیمسازان و تصمیمگیران دستگاه دیپلماسی هستیم. در این ارتباط، آیتالله خامنهای رهبری انقلاب بر لزوم و اولویت رویکردهای تهاجمی «آفندی» بر رویکردهای تدافعی «پدافندی» تاکید کردهاند. همین رویکرد سبب رونمایی از موشکهای «خیبرشکن» نقطهزن شده است. البته رونمایی و موشکپرانی همزمان با مذاکرات در وین در نزد تصمیمسازان و تصمیمگیران دستگاه دیپلماسی و راهبردشناسان امور دفاعی ما مسبوق به سابقه بود. در این ارتباط و هنگامی که در ژانویه ۲۰۱۵ هنوز جوهر امضا و مهر برجام خشک نشده بود، ما روی موشکی که بر بدنهاش به زبان عبری نوشته شده بود که فلان کشور باید از بین برود، مبادرت به موشکپرانی کردیم. در حال حاضر هم رونمایی از موشک «خیبرشکن» در حکم همان رفتار قبلی است و رابطه معناداری از منظر «وجهتسمیه» با نابودی رژیم صهیونیستی پیدا میکند. معنا و مفهوم این اقدام ایران در رونمایی موشک خیبرشکن به معنای تقدم «سیاست میدان» بر دیپلماسی خواهد بود. چنین رفتاری فقط یک سکانس از سناریوهای «برجامپرانی» تصمیمگیران و تصمیمسازان دستگاه دیپلماسی است. در سطحی دیگر سردار سرلشکر «محمد باقری» رییس ستادکل نیروهای مسلح در آیین تجدید میثاق فرماندهان و مسوولان نیروهای مسلح قویا اعلام کرده است که اگر تحریم تسلیحاتی آمریکا برداشته شود، قطعا یکی از بزرگترین صادرکنندگان سلاح خواهیم بود. این مواضع سردار باقری به معنای تقدم «سیاست میدان» بر دیپلماسی و پالس و سیگنال نگرانکنندهای برای طرف مقابل یعنی واشنگتن و تروئیکای اروپایی برجام خواهد بود. از طرف دیگر، سعید جلیلی مواضع سرسختتری را برای تیم مذاکره پیشنهاد داده و قویا به دستگاه دیپلماسی و تیم مذاکرهکننده هشدار داده است که مذاکرات وین و یک توافق «صرفا خوب» و «بیتضمین» را، فدای خون سردار سلیمانی نسازند. سید ابراهیم رییسی رییسجمهور کشورمان آمریکا را به «لفاظی هدفمند تبلیغاتی» متهم کرده و صریحا گفته است که سیاست کنونی آمریکا با دولت عهدشکن قبلی تفاوتی نکرده است. حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان نیز با احاله توپ برجام به زمین واشنگتن، کمی از خوشبینیهای خود فاصله گرفته و قویا تاکید کرده که دولت آمریکا امروز در وین با یک «آزمون بزرگ» مواجه است و باید دید که چگونه میخواهد آن را در محافل جهانی به نمایش بگذارد؟
از منظر نتیجهگرایی، این رفتارهای ناسازگار نتیجهای جز ایجاد مواضع نامنعطف و متصلب و همچنین ایجاد شرایط انسداد و فریز در مسیر مذاکرات و در نتیجه شکست آن ندارد. البته سهم رفتارهای ناساز واشنگتن در ایجاد شرایط انسداد و فریز بیشتر از سهم رفتارهای ناسازگار تهران است، چراکه مقامات تهران بر این باورند که عقیمسازی برجام بیش از همه در رفتارهای ایذایی واشنگتن ریشه دارد و از آنجا که نقش واشنگتن در بیثمرسازی برجام آن هم از رهگذر خروج از آن غیرقابل انکار است، بنابراین واشنگتن نباید فاز جدیدی از اقدامات ایذایی را در شرایط مذاکرات جدید در دستور کار قرار دهد. در واقع به همان میزانی که واشنگتن به رفتارهای ایذایی خود ادامه دهد و همچون زمان ترامپ به کارزار فشار حداکثری روی آورد، به همان میزان نیز رفتارهای تهران غیرمنعطفتر و سرسختتر میشود و همین رفتارهای ایذایی و ناسازگار باعث میشود که تهران بخواهد برنامههای هستهای «توسعهیافته» و غیرقابل بازگشت خود را به مثابه «موازنه تهدید» در اخذ امتیازات بیشتر از واشنگتن و تروئیکای اروپایی برجام استفاده کند. حال و در شرایط حاضر آنچه باید برای مقامات تهران، راهنما و الگوی عمل باشد، نه مساله «مقصریابی» واشنگتن در خروج از برجام، بلکه بازتعریف فاز جدیدی از دستورالعمل سازنده برای انجام مذاکرات نتیجهمحور است. برای انجام این مذاکرات نتیجهمحور، به شروط جدیدی نیاز نیست، چراکه هرگونه افزودن شروط به شروط قبلی میتواند مواضع طرف مقابل در میز مذاکره را سختتر و نامنعطفتر کند. افزون بر این تیم مذاکره نباید خود را تسلیم جریانهای موازی کند و به بهانه دستاویز کردن برخی ملاحظات و در پاسخ به رفتارهای ایذایی طرف مقابل، میز مذاکره را ترک کند. به عبارت دیگر، برهم زدن و ترک میز مذاکره راهبرد و روش مناسبی برای پاسخ به اقدامات مخرب واشنگتن و غرب نیست، بلکه باید با ادامه مذاکره هم به لغو تحریمهای مغایر برجام و تحریمهای دیگر واشنگتن امیدوار بود و هم آنکه بتوان از رهگذر مذاکرات منطقی و حسابشده برای نجات اقتصاد کشور تلاش کرد و در نتیجه در زمینی بازی نکنیم که تلآویو و مجموعههای عربی آن را برای ایران تدارک دیدهاند.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :