آیا روسیه به اوکراین حمله میکند؟
دکتر صلاحالدین هرسنی *
در شرایط حاضر همه شواهد و قراین نشان میدهند که ما باید شاهد جنگ قریبالوقوعی از سوی روسیه علیه اوکراین باشیم و شاید آنکه شمارش معکوس برای حمله مسکو به کییف آغاز شده باشد. سه دلیل این گمانه یعنی حمله قریبالوقوع روسیه به اوکراین را تقویت میکند؛ اولین دلیل مربوط به تقاضاهایی است که مقامات واشنگتن از شهروندان آمریکایی مقیم کییف کردهاند. در این تقاضا مقامات واشنگتن از شهروندان آمریکایی در اوکراین قویا خواستهاند که به جهت مصونیت از تبعات جنگ هر چه زودتر اوکراین را ترک کنند. دلیل دوم، پیشروی فزاینده و معنادار ارتش روسیه در پشت مرزهای اوکراین است. در واقع روسیه توانسته است از زمان به صدا در آمدن ناقوس جنگ، حجم وسیعی از نیروهای خود را در مرز اوکراین مستقر کند. دلیل سومی که منطق حمله روسیه به اوکراین را تقویت میکند، بیاعتنایی مقامات کرملین به حل بحران از رهگذر ابتکارات دیپلماتیک است. در واقع مقامات کرملین به ویژه شخص ولادیمیر پوتین نسبت به هشدارهای دبیرکل ناتو و دعوت به گفتوگو با رهبران انگلیس، آلمان، ایتالیا، کانادا، لهستان، رومانی و فرانسه بیتوجه بوده و قویا تاکید کرده است که اگر آنها نخواهند به درخواستهای امنیتی روسیه پاسخ دهند، قطعا با واکنش نظامی- فنی روسیه مواجه میشوند.
از منظر نشانهشناسی درخواست روسیه از رهبران انگلیس، آلمان، ایتالیا، کانادا، لهستان، رومانی و فرانسه تحت لوای گفتوگوهای «مینسک» چیزی جز عدم عضویت اوکراین به پیمان نظامی- امنیتی ناتو نیست. اوکراین در میان جمهوریهای سابق اتحاد جماهیر شوروی به منزله «گوهر تاج» اتحاد جماهیر شوروی بوده است و در حال حاضر یعنی برای فدراسیون روسیه تحت زعامت ولادیمیر پوتین دارای همان اهمیت سابق است. ضمن آنکه بندر «سواستوپول» (بندری که در کرانه دریای سیاه و جنوب غربی شبهجزیره کریمه واقع است)، بخش بزرگی از ناوگان دریای سیاه نیروی روسیه در ساحل این بندر مستقر است. در حقیقت شبهجزیره کریمه در رفراندوم ۲۰۱۴ با تصویب شورای شهر سواستوپول به فدراسیون روسیه پیوسته است. به این ترتیب اوکراین بخش انفکاکناپذیر روسیه محسوب میشود و پوتین هیچگاه تمایلی ندارد که غرب به ویژه واشنگتن بخواهد روی ظرفیتهای ژئوپلیتیکی آن حساب کند و آن را علیه منافع روسیه به کار بگیرد. در واقع خشم و عصبانیت ولادیمیر پوتین در شرایط حاضر بیش از همه متاثر از تحریک اوکراین و اغوای ولادیمیر زلنسکی رییسجمهوری کنونی آن از سوی واشنگتن در پیوستن به ناتو و مشخصا در ادامه دومینوی الحاق کشورهای عضو پیمان ورشو به پیمان نظامی- امنیتی ناتو است، چراکه ناتو ابزار هژمونی واشنگتن در اروپا است. در واقع غرب با این تحریکات توانسته است بسیاری از این کشورها را به عضویت ناتو درآورد و حالا قصد دارد که اوکراین را در پیوستن به ناتو ترغیب کند. حال و با همه نشانگان و قراینی که برای وقوع یک جنگ پرشدت شنیده و دیده میشود، به نظر نمیرسد که ولادیمیر بخواهد به اوکراین حمله کند، چرا که اولا، حساسیت روسیه در قبال اوکراین بسیار بالاست و اغلب مردم اوکراین روستبار هستند و به مصداق «چاقو هیچگاه دسته خود را نمیبرد» وقوع هرگونه جنگ پرشدت منتفی است. هدف روسیه در این قدرتنمایی معنادار در حقیقت متضمن این پیام برای غرب است که نئوتزار وقت حاضر روسیه همانند شوروی تحت زعامت گورباچف نمیخواهد جنگ سرد ۴۵ساله را ببازد. ضمن آنکه این نئوتزار نه تنها ببر کاغذی نیست بلکه دندان اتمی نیز دارد و میتواند به تهدیدات بالقوه استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در اروپای شرقی پاسخ متناسب بدهد و اقدام مقتضی انجام دهد. در حقیقت روسیه تحت زعامت ولادیمیر پوتین قدرت وارد کردن ضربه دوم را داراست. از سوی دیگر تلاشها و ابتکارات دیپلماتیک اولاف شولتز صدراعظم جدید آلمان خواهد توانست از وقوع یک جنگ پرشدت جلوگیری کند. در واقع مقامات اروپایی به ویژه آلمان به این نتیجه رسیدهاند که هرگونه وقوع جنگ بیش از همه دامان آنها را خواهد گرفت و حمله احتمالی روسیه، فروپاشی اتحادیه اروپا و مهاجرت و همچنین مجازات انرژی روسیه را به دنبال خواهد داشت. در این ارتباط هدف اولاف شولتز از ابتکارات دیپلماتیک آن است که بخواهد، موضع دولت روسیه را به سمت تنشزدایی سوق داده و از بروز یک جنگ پر شدت در اروپا جلوگیری کند.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :