سازمان ملی فرش و صنایعدستی ایجاد شود
به گزارش جهان صنعت نیوز: وی در سالهای گذشته با تلاشی که داشته موفق شده برخی از صنایعدستی فراموششده همچون پلاسبافی و کاشی هفترنگ استان فارس را احیا کند و دوباره جریان تولید، معرفی و فروش آنها را راهاندازی کند. گورنگی دو کتاب نیز برای معرفی هرچه بیشتر و احیای صنایعدستی و قالی شیراز با نامهای «مشق عشق» و «نگارهها و نقشمایههای قالی شیراز» نوشته است. در گفتوگویی که «جهانصنعت» با رییس اتحادیه تعاونیهای صنایعدستی فارس داشت وی پیشنهاد ایجاد سازمان ملی فرش و صنایعدستی که توسط دکتر بهرامی مطرح شده را جالب توجه دانسته و خواستار تحقق آن شد. گورنگی در این مصاحبه از چالشهای امروز حوزه صنایعدستی میگوید و در خصوص مبحث نوآوری در صنایعدستی و صحیح یا غلط بودن استفاده از ابزار نوین برای تولید صنایعدستی نیز معتقد است صنایعدستی باید اصالت و شکل سنتی خود را حفظ کند. مشروح گفتوگوی «جهانصنعت» با سلمان گورنگی مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای صادرکنندگان صنایعدستی استان فارس در پی میآید.
شما در گذشته تلاشهایی را برای احیا کردن برخی از صنایعدستی فراموششده استان فارس از جمله پلاسبافی و کاشی هفترنگ داشتید، آیا این موضوع محقق شده است؟
پلاسبافی احیا شده است و الان جزو هنرهایی است که روی خط تولید است و کارهای پژوهشی و تحقیقاتی آن را نیز انجام دادهایم و در قالب مستندنگاری (مراحل آن را) تبدیل به یک کتاب تمامرنگی کردیم و تمامی ویژگیهای فنی و فرهنگی آن را در این کتاب معرفی کردهایم و با تیراژ هزار نسخه چاپ شده است.
برای احیای سایر رشتههای صنایعدستی که در سال ۹۵ اعلام کرده بودید چه اقداماتی صورت دادهاید؟
سایر رشتهها نیز احیا شدهاند، مثلا در کاشی هفترنگ بحث رنگرزی سنتی را داشتیم که با همکاری خاندان شیشهگر در شیراز این اتفاق افتاد و کاشی هفترنگ احیا شد.
احمد شیشهگر متاسفانه به رحمت خدا رفتند ولی برادرشان استاد مسعود شیشهگر و پسرانشان استاد رضا شیشهگر و استاد محمد شیشهگر مشغول به فعالیت در این حوزه هستند و دارند کار انجام میدهند.
آیا در مسیر احیای صنایعدستی استان فارس وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و سایر سازمانهای مربوطه با شما همکاری داشتند؟
کم و بیش همکاری داشتند، بالاخره در بحث برگزاری نمایشگاهها کمکهایی شده است، مخصوصا شهرداری شیراز در بحث ارائه این دانش و فرهنگ و برگزاری کارگاههای آموزشی همکاری داشت. در واقع معاونت فرهنگی و گردشگری شهرداری شیراز خیلی کمک کرد و ما نیز با حضور اساتیدی که نام بردم هم بحث ارائه مستندات در این حوزه را داشتیم که ثبت و ضبط شده است و همین که هنرمندان و هنردوستان توانستند در یکسری از کلاسها شرکت کنند تا بتوانند از آموزش اساتید استفاده کنند.
در خصوص حمایت از نوآوری و خلاقیت در صنایعدستی صحبتهای زیادی مطرح میشود و معاونت تولید صنایعدستی در وزارتخانه همیشه این موضوع را پیش میکشند که از طرحهای نوآورانه حمایت میکنند. با وجود این برخی از فعالان صنایعدستی گلایههایی دارند و میگویند مثلا استفاده از فناوری نانو در لعاب سرامیک و یا برش شیشه با لیزر و یا استفاده از مواد اولیه غیرطبیعی نباید باعث شود که معاونت صنایعدستی کار و هنرشان را صنایعدستی ارزیابی نکند، نظر شما در خصوص سازوکار فعلی وزارت میراث فرهنگی،گردشگری و صنایعدستی برای تایید و یا رد صنایعدستی چیست؟
من با وجود اینکه هیچ مناسبتی با بدنه سازمان (معاونت صنایعدستی وزارت میراث) ندارم ولی یکسری مواردی را که از سوی دوستان ایراد گرفته میشود تایید میکنم.
ببینید اگر بحث ما بحث هنرهای سنتی و صنایعدستی باشد مشاهده میکنید که در یک کارگاه برای ایجاد و تامین صنایع و مواد اولیه چه مرارتهایی که (هنرمندان) میکشند تا بتوانند هنر سنتی که روی آن کار میکنند را معرفی کنند. اگر ما داریم حرف از هنرهای سنتی میزنیم هرچقدر هم سختی داشته باشد باید به روش سنتی انجام شود. اگر شما از ایران خودمان خارج شوید و کارگاههای صنایعدستی را در کشورهای دیگر همچون کشورهای آفریقایی، چین، تایوان، تایلند و یا کشورهایی که محصولات دستی خود را دارند و به آن معروف هستند مشاهده کنید متوجه میشوید صفر تا صد کار را دارند به صورت هنری و طبق روش اجدادشان انجام میدهند. اینجاست که ما با جرات میتوانیم درباره صنایعدستی خودمان و صنایعدستی کشورهای دیگر یک نقطه مشترک پیدا کنیم. در واقع هنرمندان تمام این کشورها هنر آبا و اجدادیشان را با روش آبا و اجدادیشان به کار میگیرند و صنایعدستی تولید میکنند.
البته یکسری هنرمندانی (در ایران) هستند که تحصیلکردههای دانشگاه هستند، تفکر بهروزتری دارند و به آنها (بابت روش و شکل فعالیتشان) نمیتوان خرده گرفت اما نمیتوان برای (کار) آنها تعریف صنایعدستی داشته باشیم و (کار) آنها را در قالب رشتههای صنایعدستی ببینیم. میتوانیم بگوییم اینها کارهای دستی ارزشمندی انجام میدهند و یا کاردستیهای زیبایی را خلق میکنند. ولی وقتی بحث هنرهای سنتی مطرح میشود مثلا برای ساخت یک قلمدان باید قاعدتا از همان روش اساتید بنامی که به عنوان مثال در مکتب شیراز کار قلمدانسازی را انجام میدادند تبعیت کرد.
در گذشته یکسری فروشگاههای زنجیرهای بودند که سازمان صنایعدستی سابق مسوولیت آنها را برعهده داشت. این فروشگاهها محصول را از تولیدکننده صنایعدستی میگرفت و میفروخت و پولش را به تولیدکننده میداد. حالا دیگر سالهاست که این فروشگاهها فعالیت نمیکنند، فکر میکنید چقدر جای خالی آنها حس میشود و چه سازوکاری باید جایگزین آنها شود؟
جای خالی آنها خیلی زیاد حس میشود ولی چارت سازمانی تغییر کرده است. آن زمان سازمان صنایعدستی ایران بود که به هنرمندان کمک میکرد اما متاسفانه منحل شد. در واقع یک سازمان دولتی بود که خیلی قوی برنامههای هنرمندان صنایعدستی را در اقصی نقاط کشور دنبال میکرد و کشور را به شش یا هشت قسمت تقسیم کرده بود و مسوولیت هر قسمت را به یک شرکت سپرده بود.
به این ترتیب هم بحث تامین مواد اولیه هنرمندان را انجام میداد و هم بحث خرید محصولات آنها را به صورت تضمینی انجام میداد. همین امر باعث میشد که هنرمند به صورت مشخص بداند چقدر باید در کارگاهش تولید داشته باشد، همچنین بحث بستهبندی و صادرات هم مطرح بود، اما متاسفانه در دهه ۱۳۸۰ این سازمان منحل شد و بحث برونسپاری به بخش خصوصی مطرح شد و شرکتهای دولتی از انجام این کار بسیار ارزشمندی که داشت انجام میشد خارج شدند.
به این ترتیب قرار شد بخش تعاون و بخش خصوصی این قضیه را دنبال کنند. من به عنوان کسی که در بخش تعاون هستم باید بگویم همکاریهایی که باید صورت نگرفت تا بخش تعاون بتواند به این موضوع ورود کند و بتواند کاری را که از قبل در بخش دولتی سازمان صنایعدستی ایران انجام میداد دنبال کند. در واقع همکاریهای لازم به آن صورتی که باید در این بخش صورت نگرفت تا بتواند رشد کند و خدمات بیشتری ارائه دهد.
فکر میکنید برای احیای سازمان صنایعدستی ایران چه میتوان کرد؟
وزارتخانه باید تصمیم بگیرد که یک شرکت دولتی راهاندازی کند. در حال حاضر وارد بحث شرکت در حال تصفیه و مسائل اینچنینی شده است که اصلا اگر دربارهاش حرف نزنیم بهتر است.
یک پیشنهادی که اخیرا شده است راهاندازی سازمان ملی فرش و صنایعدستی است که دکتر بهرامی از اتحادیه سراسری فرش کشور این پیشنهاد را دادهاند. باید بگویم ما هم خیلی موافق هستیم این اتفاق بیفتد و سازمان ملی فرش و صنایعدستی ایجاد شود. بلکه هم از این طریق بشود سازمان صنایعدستی قدیم را در دل این سازمان احیا کرد و یکبار برای همیشه به صورت متمرکز و تخصصی حوزه فعالیت (فرش و صنایعدستی) کشور دیده شده، پیگیری شده و تامین مواد اولیه، بستهبندی، معرفی و صادرات صنایعدستی به دنیا اتفاق بیفتد. اینها اتفاقات خوبی است که میتواند در حوزه صنایعدستی بیفتد اما سالها است که این امر محقق نشده است.
لینک کوتاه :